تأمین سلامتی اقشار مختلف جامعه یكی از مهمترین مسائل اساسی هر كشوری است كه می باید آن را از سه دیدگاه جسمی، روانی و اجتماعی مورد توجه قرار داد
تعاریف سلامت روان
تأمین سلامتی اقشار مختلف جامعه یكی از مهمترین مسائل اساسی هر كشوری است كه می باید آن را از سه دیدگاه جسمی، روانی و اجتماعی مورد توجه قرار داد. طبق آمارهای منتشر شده از طرف سازمان جهانی بهداشت(WHO) حداقل 52 میلیون نفر از مردم جهان در سنین مختلف از بیماری های شدید روانی همچون اسكیزوفرنیا، 150 میلیون نفر اختلالات خفیف روانی، 120 میلیون نفر از عقب ماندگی ذهنی، 50 میلیون نفر از صرع و 30 میلیون نفر از ابتلا به دمانس رنج می برند و طبق همین گزارشات میزان شیوع اختلالات روانی در كشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. در حالی كه در برنامه ریزی های توسعه اجتماعی و اقتصادی این كشورها، پایین ترین اولویت به آنها داده می شود(جدیدی، 1389).
پروفسور آراسته معیار ایده آل در سلامت روانی را تكامل روانی می داند و انسان كامل را انسان ایده آل می داند و معتقد است كه انسان كامل فردی است كه وحدت عمل و نظر دارد و نیروهای درونی را با هم هماهنگ كرده و از لحاظ بیرونی نفعش با نفع خود یكنواخت باشد (كاپلان سادوك، 1998؛ ترجمه پورافکاری، 1369).
از سوی دیگر فروید سلامتی را یك افسانه ایده آل می داند. كورت اسلر معتقد است كه نمی توان بهنجاری را به دست آورد چرا كه فرد سالم بایستی به طور كامل از خودش، افكارش و از احساساتش آگاه باشد. ملانی كلاین بر این اعتقاد است كه بهنجاری با منش قوی مشخص می شود و توانایی كنار آمدن با هیجانات متعارض، قابلیت تجربه لذت بردن، تعارض و توانایی عشق ورزیدن. اتورانك بهنجاری را توانایی عشق ورزیدن بدون ترس، گناه و اضطراب و همچنین مسئولیت پذیری برای اعمال مشخص خود فرد می داند. اریك اریكسون بهنجاری را توانایی غلبه بر دوره های زندگی می داند، اعتماد در مقابل بی اعتمادی، خودمختاری در مقابل شرم و شك، ابتكار در برابر احساس گناه، جدیت در مقابل حقارت، هویت در مقابل سر در گمی نقش، صمیمیت در مقابل خود مشغولی و انزوا، مولد بودن در برابر بی حاصلی و مرحله انسجام و كمال در مقابل یأس و انزوا می داند(گنجی، 1376).
سلامت روان از نظر میلانی فر(1373) عبارت است از اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با در آمد خود و تفاوت موقعیت مكانی و زمانی خویشتن(ابراهیم پور، 1390). علم سلامت روان شاخهای از علم بهداشت است كه با پیشگیری از اختلال های روانی و حفظ شیوه های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سروكار دارد. علم سلامت روان فرایند همیشگی است كه از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه مییابد این علم با چهار هدف شكوفایی توان بالقوه، شادكامی، رشد و تحولی هماهنگ، و زندگی مؤثر و كارآمد سعی میكند از طریق آموزش به كاركنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلال های روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد كند كه شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیط های كاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (حسن شاهی، 1386).
در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است: «سلامت عبارت است از رفاه كامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی» (امیریان، 1380). سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعاون و شكوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد (حاجی آقاجانی و اسدی نوقابی؛ 1378: 16).
تاریخچه بهداشت روانی
در طی دهه های گذشته، حرفه مشاوره بهداشت روانی به سرعت رشد یافته است. دلیل این مدعا این است که انجمن مشاوران بهداشت روانی آمریکا که در سال 1976 با 50 عضو به وجود آمده هم اکنون بیش از 1000 عضو دارد (شاملو، 1381: 13) .
پیدا کردن شروع و آغاز هر نهضتی به خصوص نهضت های اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسئله مشکلی است. در حقیقت روانپزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد. چون بیماری های روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در 1377تا460 سال قبل از میلاد عقیده داشت که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی درمان کرد. تازه ترین علم برای اینکه تقریباً از 1930 بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی بود که روانپزشکی به صورت جزئی از علوم پزشکی شد و سازمانهای روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند، از فعالیتهای این سازمان در جنگ جهانی دوم عملا کاسته شد که تا اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 نام سه نفر باید در سر لوحه پیش تازان و رهبران درمان اخلاقی و انسانی که عبارتند از: فیلیپ پینل از فرانسه، ویلیام تیوک از انگلستان و ون سنزو یکاروگی از ایتالیا قرار می گیرد (کریم پور، 1389) .
در سال 1959 قانون روانی انگلستان از مجلسین آن کشور گذشت و وزارت بهداری و تأمین اجتماعی عهده دار مسئولیت درمان و نگهداری بیماران روانی در آن کشور شد. در سال 1960 به دستور پرزیدنت کندی ریاست جمهور وقت آمریکا قوانینی جدید برای بهداشت روانی وضع شد و دولت عهده دار مسئولیت های سنگینی برای این گونه بیماران شد. در سال 1963 قانون مراکز جامع روانپزشکی در آمریکا به تصویب رسید و تحت این قانون مراکز جامع منطقه ای مسئول 75 تا 200 هزار نفر از ساکنین همان منطقه برای بیماران روانی شد (ابراهیم پور، 1390).
تعاریفی چند از بهداشت روانی
در خصوص تعاریف بهداشت روانی، مكتب زیست گرایی كه اساس روان پزشكی را تشكیل می دهد، معتقد است بهداشت روانی زمانی وجود خواهد داشت كه بافت ها و اندام های بدن به طور سالم كار كنند و هر نوع اختلال در دستگاه عصبی و در فرآیند شیمیایی بدن، اختلال روانی به همراه خواهد آورد. مكتب روانكاوی معتقد است كه بهداشت روانی یعنی، كنش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت: نهاد ،من و من برتر. بدین صورت كه من باید بتواند بین تعارض های نهاد من و برتر تعادل به وجود آورد. مكتب رفتارگرایی، در تعریف بهداشت روانی، بر سازگاری فرد با محیط تأكید دارد. این مكتب معتقد است كه رفتار ناسالم نیز، مثل سایر رفتارها، در اثر تقویت آموخته می شود. بنابراین، بهداشت روانی نیز رفتاری است كه آموخته می شود. مكتب انسانگرایی معتقد است كه بهداشت روانی، یعنی ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشكوفایی. هر عاملی كه فرد را در سطح اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد(جدیدی، 1389).
تعریف کینزبرگ در مورد بهداشت روانی عبارتست از: تسلط و مهارت در ارتباط صحیح محیط بخصوص در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار، تفریح (سالاری، 1392). لونیسون و همکارانش در 1962 سلامتی روانی را اینطور تعریف کرده اند: سلامت روان عبارتست از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با در آمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش(کریم پور، 1390).
بهداشت روانی به معنای سلامت فکر می باشد و منظور از نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانی است که خود می تتواند نسبت به ایجاد سیستم با ارزشی در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی و ملی و بین المللی کمک نماید، زیرا وقتی سلامت روانی شناخته شد نسبت به دست یابی آن اقدام می شود و راه برای تکامل فردی و اجتماعی باز می گردد (عباسی،1380). هارتمن تعادل روانی را به این ترتیب تعریف می کند که من بتواند تطابقی بین نهاد و فرامن ایجاد کند و خواسته های آنها را نفی یا طرد نمی نماید. او قبلاً (1939) انعطاف پذیری من کلی، و (1954) نظریه جاهودا را تایید کرد و تعادل بین سطوح آگاهی، نیمه آگاهی و ناخودآگاهی شخصیت را به عنوان سلامت فکر تعریف و توصیف نمود. او چنین تعادلی را ناشی از انعطاف پذیری من، می دانست به این ترتیب حالت انعطاف پذیری در فرد ملاکی برای طبیعی بودن یا سلامت فکر خواهد بود (عباسی، 1380).
از دیدگاه روانپزشکان سلامتی عبارتست از: تعادل در فعالیت های زیستی، روانی و اجتماعی افراد که یک انسان از این تعادل سیستماتیک و ساختارهای سالم خود برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می کند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: سلامت فکر عبارت است از: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی، عادلانه و مناسب(ابراهیم پور، 1390).
اصول سلامت روان
مشكل است بگوئیم یك شخص از لحاظ روانی سالم و طبیعی است زیرا میزان آن بر حسب تمدن، جامعه، زمان، مكان، فرهنگ و انتظارات هر جامعه تفاوت دارد. اما برای به سلامت روان انسان میتوان اصولی را به شرح ذیل مدنظر قرار داد(سالاری، 1392). مشخصات شخصی كه از لحاظ روانی سالم است: - آنچه را كه هست قبول كند و بداند كه زندگی مطلوب و دلخواه خیالی بیش نیست و همیشه یك نوع ناتمامی و نقص در همه جا وجود خواهد داشت. - به انجام یك كار معتقد است و پر توقع نیست و همیشه راهی را انتخاب می كند كه میداند در آن راه امكان عملی شدن یك منظور بیشتر از راه های دیگر است.
- شخص سالم از استقلال فردی خود آگاه است. امكانات، خواست ها، امیال و هدف های خود را میداند و كیفیت و واقعیت وجود خویش و محیطش را درك كرده است و خود را با واقعیت همآهنگ میكند. - در برابر پیشآمدها و وقایع معمولی روزانه احساس قدرت میكند و زندگی را زیبا و سالم میبیند. هر چند كه ممكن است در مقابل مشكلات و وقایع سخت، شخص احساس ناتوانی بكند. - از زندگی بیشتر راضی است و اظهار خوشی میكند و كمتر ناراضی و دلگیر است. - میتواند مناسبات دوستانه و صمیمانه با دیگران برقرار سازد كه هم خود از این دوستی احساس رضایت كند و هم طرف مقابلش از دوستی او برخوردار باشد. - شخص سالم عهدهدار زندگی خویشتن است و انتظار ندارد كه دیگران زندگی راحت و خوبی برای او تأمین بكنند. - خود و دیگران را دوست دارد و از محبت كردن به آنها لذت میبرد. - به ماهیت وجود خود پیمیبرد و از تأثیر رفتار خود روی دیگران آگاه است. - در موارد به خصوص و حاد حق دارد كه خشمگین و عصبانی شود. - هم در میان جمع احساست خوشی میكند و هم در تنهایی. - دیگران را تحقیر نمیكند و برای خود مزیت اضافی تأمل نمیشود. - قبول دارد كه كشمكش ها و ناسازگاری ها همیشه وجود خواهد داشت، باید به هر صورتی با ناسازگاری ها و كشمكش ها مقابله كند. - شخص سالم بذلهگویی دارد كه اغلب با آگاهی و خوش خلقی همراه است و از فرصتهای عادی برای شادی و دور بودن از غصه و نگرانی استفاده میكند
- آشفتگی و ناراحتی هایش را به نحوی ظاهر میكند كه قابل قبول جامعهای كه در آن زندگی می كند باشد. - تأثیر و آشفتگی خود را مهار می كند كه باعث ناراحتی اطرافیان نشود و در بدترین شرایط با حقایق روبرو شده و از مبارزه با مشكلات، خصوصاً هنگامی كه از گرفتاری به سوی موفقیت پیش میرود لذت میبرد. - با دیگران خوب تماس میگیرد، خود را به دیگران می فهماند و دوستان مخصوص را انتخاب شده دارد. - خود مختار، متكی به خود و مستقل، آرام و روشنبین است. - از موقعیت جدید احساس رضایت و لذت دارد. - بردباری و مهارتی كه فرد برای مسائل بروز میدهد و یا به عبارت دیگر احساس این كه از عهده وضیفه محوله برمیآید. - مسائل را در مركز قرار میدهد، نه این كه خود را در مركز قرار دهد یعنی كاركردن روی مسئله نه روی خود(حاجی آقا جانی، اسدی نوقابی، 1378: 25).
انجمن ملی بهداشت روانی
انجمن ملی بهداشت روانی در آمریكا در ارتباط با اثرات هیجانی و سودمندی ورزش و فعالیتهای ورزشی بر سلامت روانی و جسمانی به موارد ذیل اشاره می نماید: معمولاً ورزش با كاهش حالت اضطراب همراه است. ورزش و فعالیتهای ورزشی، باعث می شود كه افسردگی به طور مناسبی كاهش یابد. فعالیتهای طولانی مدت معمولاً با كاهش صفاتی همچون اضطراب و عصبانیت همراه است(سالاری، 1392).
اگرچه از تاریخچه بهداشت روانی در ایران اطلاعات كافی در دسترس نیست ولی از مدارك ناكافی بدست آمده و با توجه با اعتقادات مذهبی، سنت و علمی آن زمان در كشورهای ایران و عربی می توان قبول كرد كه رفتار یا بیماران روانی به محو مطلوب انجام می شود و از زمان های قدیم معلم هایی برای نگهداری بیماران روانی وجود داشته است اكثر تصورها این است كه علوم پزشكی یونان در نگرش كشورهای عربی زبان و ایران تأثیر گذارده ولی شواهد وجود داشته و از كتابهای یونانی حتی به صورت ترجمه در این مدرسه استفاده می شد. از زمان ساسانیان در جندی شاپور اهواز برای بیماران روانی مكان بخصوصی تركیب یافته و در قرن هشتم چندین بیمارستان در بغداد وجود داشته است كه از پرشكان حاذق در اسلام ابو علی سینا و نیز مانند زكریای رازی برای بیماران روانی كه آنها را هر مریض های دماغی نیز میگفتند دستورات دارویی تجویز می كرد ابوعلی سینا برای درمان بیماران روانی عقیده به تلقین داشت و به عقیده اكثر مورخان به پیوند اعصاب را برای اولین بار عرضه كرده است از تألیفات او می توان به كتاب قانون كه معرفیت جهانی دارد اشاره كرد كه در این كتاب فصولی برای بیماران روانی وجود دارد كه تا چند قرن در كتب اروپایی چنین چیزی به چشم نمی خورد و همچنین در كتاب (شفا) كه مربوط به فلسفه است دربارة مزاجها آنها را به چهار نوع ملانكولی دموی صفرایی، بلغمی، بودایی، اشاره كرد ابعاد سرشتی در سایت پاتولوژی بیماران داشته است حدود دو دهة قبل برای اولین بار نخستین كتاب بهداشت روانی توسط دكتر سعید شاملو به رشته تحریر درآمد در این زمان در ایران تنها عدة محدودی نسبت به این موضوع بسیار مهم توجه، علاقه و یا اطلاعات دقیق و صحیحی داشته اند و مسئله بهداشت روانی نه تنها مطرح نبود بلكه حتی از سوی مسئولان و متخصصان به درمان بیماران روانی كه به سبب مشكلات فردی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرند(ابراهیم پور، 1390).
در سال های اخیر در كشور ایران مانند سایر كشورهای جهان علاقه مخصوص هم از طرف مقامات دولتی و هم از جانب مردم به امر بهداشت روانی نشان داده است اگر چه هنوز مدت زمانی از توجه علاقه نگذشته ولی اثرات آن در بهبود اوضاع بیمارستانها و بكاربردن روش های صحیح در پیشگیری مشاهده می گردد تأثیر وقایع مهم زندگی بر سلامی بارها و به دفعات نشان داده شده است(كریم پور، 1389).
تاریخچه بهداشت روانی در ایران
نگاهی به تاریخچه بهداشت روان در ایران نشان میدهد كه در طی چند دهه گذشته پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه ارائه خدمات بهداشت روان در ایران صورت گرفته است، بالاخص در سال های اخیر، برنامه ادغام بهداشت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در ایران به عنوان الگویی برای سایر كشورهای منطقه پذیرفته شده است. به همین دلیل در چهل و چهارمین اجلاس سالانه وزرای بهداشت كشورهای منطقه مدیترانه شرقی در تهران در سال 1380، برنامههای بهداشت روان ایران به عنوان یكی از بهترین الگوهای موجود شناخته شد (شاملو، 1381). مورتی (1381) به نقل از خیر و شیخ الاسلامی(1381) تاریخچه پیشرفت و گسترش برنامههای بهداشت روان در ایران را به 4 دوره زمانی تقسیم نمودهاند:
الف) در دوره اول كه تا سالهای 1320 ادامه داشت، شرایط بسیار نامناسبی از نظر خدمات بهداشت روان وجود داشت. در این دوره در شهرهای تهران، همدان، شیراز و اصفهان تیمارستانهایی با امكانات بسیار محدود و ضعیفی وجود داشتند كه در آنها بیماران با شرایط بسیار رقت باری نگهداری میشدند. ب) در دوره دوم، كه از اواخر دهه 1320 شروع و تا سالهای 1350 ادامه داشت. در این دوره، فعالیتهائی در زمینه بهداشت روان انجام گرفت. به عنوان مثال، در سال 1336 پخش برنامههای روانشناسی و بهداشت روانی از رادیو ایران شروع شد و در سال 1338، اداره بهداشت روانی در اداره كل بهداشت وزارت بهداری تأسیس شد (میلانی فر، 1374). همچنین از دهه 1340 فعالیتهای پژوهشی در زمینه همهگیرشناسی اختلالات روانی و برنامهریزی برای ارائه خدمات بهداشت روان در ایران آغاز شد. با تأسیس دانشكده پزشكی در كشور و معرفی روانپزشكی به عنوان شاخهای از طب مدرن و ایجاد و گسترش دپارتمانها و بیمارستانهای روانپزشكی، بهبود قابل ملاحظهای در اداره وارائه خدمات در بیمارستانهای روانپزشكی حاصل شد. در اوائل دهه 1340 آموزش دستیاری روانپزشكی در بیمارستان روزبه وابسته به دانشگاه تهران شروع شد و بعد از آن، برنامههای مشابهی در دانشگاههای شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد به مرحله اجراء درآمد
ج) در دوره سوم كه از سالهای 1350 شروع شد، تلاشهایی در جهت ارائه خدمات بهداشت روان جامعهنگر آغاز گردید. برنامههای این دوره شامل ارائه خدمات جامعه بهداشت روان، ایجاد بیمارستانها و مراكز جدید روانپزشكی در استانهای مختلف و انجام پژوهشهای همهگیرشناسی بود (مورتی، 1381). در سال 1350 اداره بهداشت روان به اداره كل تبدیل شد. ولی بعد از دو سال مجدداً تحت نظارت اداره كل خدمات بهداشتی قرار گرفت. اولین دوره بازآموزی پزشكان عمومی تهران و شهرستانها در سال 1354 به مدت یك ماه در مركز بهداشت روان تهران و مركز روانپزشكی رازی به مدت یك ماه انجام گرفت. موفقیت این برنامه باعث شد كه در سال 1355 دو دوره بازاموزی برای پزشكان عمومی، متخصصین رشتههای مختلف، پرستاران، لیسانسیههای مامایی برگزار شود. در همان سال پس از ادغام دو وزارت بهداری و رفاه اجتماعی، بیمارستانهای روانی و مراكز وابسته، به انجمن توانبخشی وابسته به وزارت بهداری و بهزیستی واگذار شد. از همان سال مراكز جامع روانپزشكی منطقهای در نقاط مختلف تهران تأسیس شد.
د) چهارمین دوره از مهر ماه 1365، زمانی كه برنامه كشوری بهداشت روان تدوین و مورد تأیید دولت قرار گرفت شروع شد. در این سال،برنامه كشوری بهداشت روان ایران توسط كمیتهای متشكل از كارشناسان و متخصصان بهداشت روان كشور و مشاور وقت بهداشت روان منطقهای سازمان جهانی بهداشت تدوین و در سال 1367 پس از تصویب وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی به مرحله اجرا گذاشته شد. اولین مرحله آزمایشی این طرح در سال 1367 در شهر كرد و شهرضا به اجرا درآمد. هدف این برنامه آزمایشی بررسی اثربخشی ادغام بهداشت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه بود. نتایج این برنامه آزمایشی اثربخشی این برنامه را نشان داد (شاهمحمدی، 1372؛ حسنزاده، 1371). موفقیت چشمگیر طرح آزمایشی منجر به گسترش فعالیتها در این زمینه شد. در سال 1370، این طرح در منطقه هشتگرد نیز به اجراء درآمد، كه نتایج آن اثربخشی و كارآیی ارائه خدمات بهداشت روان به عنوان بخشی از مراقبتهای بهداشتی اولیه را مورد تأیید قرار داد
دستاوردها
موفقیت طرحهای آزمایشی موجب توجه بیشتر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی و سیاستگزاران كشور به امر بهداشت روان شد. گسترش برنامههای بهداشت روان در مناطق روستایی از دستاوردهای این برنامههای آزمایشی بود. علاوه بر این، تلاشهای انجام گرفته نتایج بسیار مهمی در پی داشتند كه مورتی (1381) به شرح زیر به آنها اشاره نموده است:
الف) ایجاد واحد بهداشت روان در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی. ب) تشكیل كمیته كشوری سلامت روان. ج) مشاركت دانشگاههای علوم پزشكی در برنامه كشوری سلامت روان. د) اعلام بهداشت روان به عنوان نهمین جزءمراقبتهای بهداشتی اولیه. هـ) آماده نمودن متون آموزشی برای بهورزان، پزشكان و ایجاد نظام گزارش دهی و آموزش كلیه پرسنل بهداشتی. و) برگزاری مراسم هفته سلامت روان در پایان مهر ماه هر سال. ز) برگزاری كارگاههای آموزشی بازنگری برنامه كشوری سلامت روان. ح) ارزشیابی مستقل بینالمللی از برنامه در سال 1374. ط) برگزاری سمینارها و كنفرانسهای گوناگون. ی) آموزش همگانی سلامت روان از طریق رسانههای گروهی و دیگر نهادها. ك) ایجاد بخشهای روانپزشكی در بیمارستانهای عمومی. ل) برنامه سلامت روان شهری و مدارس.
در نتیجه تلاشهای مستمر، تا پایان سال 1374، حدود 6 میلیون نفر تحت پوشش قرار گرفتند كه 4 میلیون نفر روستایی بودند. میزان جمعیت تحت پوشش در سال 1376 به 10 میلیون نفر رسید. به گزارش یاسمی و همكاران (1381)، از كل جمعیت كشور، 1/30 درصد (63 در صد از جمعیت روستانشین و 8/10 در صد جمعیت شهرنشین) تحت پوشش طرح ادغام بهداشت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه قرار دارند. علاوه بر اجرای طرح ادغام سلامت روان در نظام مراقبتهای اولیه، پیشرفتهای قابل توجهی نیز در حوزه های دیگر خدمات سلامت روان در ایران انجام گرفته است كه در ذیل به طور خلاصه به آنها اشاره میشود.
در زمینه پیشگیری و درمان اعتیاد، در سالهای اخیر اقدامات مؤثری انجام گرفته كه مهمترین آنها تلاش در جهت جرمزدائی از پدیده اعتیاد، ایجاد مراكز ترك اعتیاد، و تدوین برنامههای مختلف سم زدائی و ترك، ایجاد چند كلینیك متادون، و اجرای طرحهای كاهش آسیب بوده است. اما با توجه به شیوع نسبتاً بالای سوء مصرف مواد و مشكلات مرتبط با آن كه میتواند عواقب بسیار زیانباری را در پی داشته باشد، از جمله انتقال بیماریهای خطرناكی مانند HIV/AIDS، بالا رفتن میزان جرم و جنایت، افزایش رفتارهای پرخطر، از هم پاشیدن خانوادهها، و آسیبهای دیگر اجتماعی، لزوم توجه بیشتر به این معضل اجتماعی كاملاً احساس میشود.
در زمینه بهداشت روان در بلایای طبیعی نیز با توجه به قرار گرفتن ایران در معرض زمین لرزه و سیل، در سالهای اخیر برنامهریزیها و اقدامات قابل ملاحظهای انجام گرفته است، بهعنوان مثال، برنامه ملی مداخلات بهداشت روان در بلایای طبیعی تدوین شده و متون آموزشی نیز تهیه شده است (یاسمی و همكاران، 1382). در زلزله بم، امدادگران مطابق این متون آموزش دیده و در جهت امدادرسانی به زلزله زدگان اعزام میشدند. در حال حاضر نیز خدمات بهداشت روان تحت نظارت اداره بهداشت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی به مردم بم ارائه میشود.
در سالهای اخیر، توجه بیشتری به بهداشت روان كودكان و نوجوانان شده است. در این زمینه میتوان به اجرای برنامههای بهداشت روان مدارس اشاره نمود كه از حدود سال 1376 با اجراء یك پیش طرح در دماوند شروع شد. نتایج این پیش طرح نشان داد كه چنین برنامههائی می توانند در ارتقاء بهداشت روان دانش آموزان موثر باشند (پورنقاش تهرانی، 1381).
ضرورت سلامت روانی
سلامتی یك امر اساسی و مهم در زندگی انسان است. بر اساس آمارهای موجود نیمی از مرگ و میرها در نتیجه رفتارها و روشهای غلط زندگی است. در قرون گذشته انسانها بیشتر به خاطر بیماریهای میكروبی و عدم بهداشت جسمانی و یا حوادث طبیعی میمردند ولی امروزه مرگها اغلب در نتیجه روشهای غلط زندگی است. مثالهایی آشنا در این مورد شامل بیماری سرطان ریه به خاطر استفاده از سیگار، مرگهای ناشی از استفاده از غذاهای نامناسب و یا عدم فعالیت های جسمانی، بیماریهای ناشی از تماس با مواد سمی و شیمیایی، هم چنین آتشسوزی، تصادفات رانندگی و ... میباشد(سالاری، 1392).
خانواده نقش مهمی در تأمین بهداشت روانی افراد دارد. در ذیل نقش خانواده از سه جنبه بررسی میشود: الف) نقش خانواده در سلامت روانی: پایههای رشد روانی اجتماعی كودكان، احساس ایمنی و ارضای عاطفی آنان در سال های اولیه كودكی پی ریزی میگردد، زیرا تفاهم، سازگاری و محبت موجود در محیط خانواده، در تقویت حس اعتماد به نفس و پرورش نیروی سازنده در كودكان و نوجوانان بسیار حائز اهمیت است. در یك خانواده عادی، والدین ضمن همبستگی و احترام متقابل نسبت به یكدیگر در برخورد با فرزندان، روش هماهنگ و یكسان را در پیش میگیرند و در نتیجه، فرزندان احساس میكنند كه رابطه والدین، صمیمی است، زیرا كودك و نوجوان باید والدین خود را منبع شادی، امنیت عاطفی، ارضای خاطر جسمی و روانی دانسته و آنان را پناهگاه خویش بدانند (ابراهیم پور، 1390).
بیتوجهی والدین به سالم سازی محیط روانی – اجتماعی و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد، كودكان و نوجوانان را با كمبودهای عاطفی مواجه میسازد. لذا ریشه رفتارهای نابهنجار كودكان و نوجوانان، انحرافات و بزهكاری ها را باید در سنین اولیه كودكی و در میان خانواده جستجو كرد، به همین دلیل برای شناخت علت ناسازگاری های كودكان و نوجوانان و پیدایش اختلال های رفتاری، بیش از هر چیز آگاهی از وضعیت خانواده آنان ضرورت دارد.به طور كلی اصولی كه باید پدر و مادر، به عنوان والدین كودك و نوجوان، همیشه در نظر داشته باشند، عبارتند از: هماهنگی در انضباط و تربیت كودكان و نوجوانان، یگانگی در انتظار و توقع از آنان با توجه به تفاوت های فردی و محدودیتهای موجود و جلوگیری از وقوع مسائلی كه موجب ایجاد هیجان ناخوشایند در كودك و نوجوان میگردد (گنجی، 1376).
ب) نقش خانواده در پیشگیری از پیدایش اختلالات جسمی و روانی در كودكان: توجه والدین، بخصوص مادران به نكات و دستورالعملهای زیر میتواند در حفظ سلامتی آنان و سلامت جسمی و روانی در كودكان آنها كاملاً مؤثر واقع گردد (گنجی، 1376).
- مراجعه به پزشك به طور منظم، در تمام دوران بارداری و انجام آزمایشهای پزشكی، كمك بزرگی در پیشبینی ضایعات احتمالی میكند. 2- مادران باید در جلوگیری از بیماری های مسری بویژه سرخجه در سه ماهه اولیه دوران بارداری بسیار بكوشند. همچنین ابتلاء والدین به بیماری سیفلیس در كودك نارسایی های هوش ایجاد میكند. 3- اعتیاد والدین به مشروبات الكلی از عوامل موثر در عقب ماندگی ذهنی است. بخصوص مادران باید از استعمال مواد مخدر و دخانیات خودداری كنند. 4- مسمومیت های دوران بارداری و وارد شدن ضربه بر شكم مادر، به خصوص در ماه های آخر بارداری موجب عقب ماندگی ذهنی میگردد. 5- با توجه به زیان های جبران ناپذیر اشعه ایكس و رادیواكتیو، مادران باید از انجام آزمایش های رادیولوژی به ویژه در ماه های اولیه بارداری خودداری كنند (مگر در صورت نیاز مبرم و تحت نظر پزشك). 6- مادران با رژیم غذایی مناسب و كافی میتوانند از ایجاد ناهنجارها جلوگیری كنند، زیرا سوء تغذیه و كمبود ویتامین های ضروری ممكن است موجب ایجاد عقب ماندگی ذهنی گردد. 7- مادران در تأمین بهداشت جسم و روان بكوشند و حتی الامكان اضطراب و پریشانی به خود راه ندهند، زیرا اضطرابها و هیجانات ناگهانی و مستمر در دوران بارداری، موجب ایجاد تغییرات در غدد داخلی میشود و باعث عقب ماندگی و ركود ذهنی در كودك میگردد.
- پدران نیز مسئوولیت ایجاد تسهیلات لازم، به خصوص فراهم كردن آرامش روانی و عاطفی مادر را به عهده دارند. 9- مراجعه به مراكز مشاوره ژنتیكی برای افرادی كه میخواهند ازدواج كنند بویژه در موارد ازدواج خویشاوندی و یا بالا بودن سن مادر و خانوادههایی كه دارای یك فرزند عقب مانده یا معلول هستند از ضروریات است(کریم پور، 1389). ج) نقش خانواده در آگاهی دادن به جوانان در زمینه ازدواج: از مهمترین انتخابهای دوره جوانی، انتخاب همسر است، در مكتب اسلام به ازدواج و انتخاب همسر، بسیار اهمیت داده شده است. ازدواج و تشكیل خانواده از نظر بهداشت روانی اهمیت فراوان دارد. خانوادهها باید به فرزندان خود تفهیم كنند كه ازدواجی موفق و پایدار است كه زن و مرد هر دو موقعیت خود را درك كنند و درصدد تطبیق شرایط خود با نیازهای خانواده و مخصوصاً كودكان برآیند. یكی از علل عمده اختلالات روانی در كودكان و نوجوانان، گسسته شدن روابط خانوادگی یا اختلافات شدید بین اعضای خانواده است. شكی نیست كه در ازدواج، سازش دائمی و صبر و گذشت فراوان لازم است (امیریان، 1380).