برخی از پژوهشها بر تفاوت دو جنس در استفاده از راهبرد های تنظیم شناختی هیجان تاکید کردهاند. گارنفسکی ، تردز ، کرایج ، لیکرستی (2004) در پژوهشی تفاوتهای جنسیتی را مورد مطالعه قراردادند
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
42
برخی از پژوهشها بر تفاوت دو جنس در استفاده از راهبرد های تنظیم شناختی هیجان تاکید کردهاند. گارنفسکی ، تردز ، کرایج ، لیکرستی (2004) در پژوهشی تفاوتهای جنسیتی را مورد مطالعه قراردادند و دریافتند که در استفاده از راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مثبت و فاجعهآمیز تلقی کردن و خود را مقصر دانستن، زنان نمرات بالاتر نسبت به مردان کسب کردند. تنها در راهبرد مقصر دانستن دیگران، نمرات مردان به نحو معناداری بالاتر از نمرات زنان بود. یوسفی (1382) گزارش داد که در برخی از راهبرها مانند تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مثبت، نمرات پسران در مقایسه با نمرات دختران بیشتر است، اما در راهبردهای منفی، نمرات دختران بیشتر از پسران است.
همچنین در تحقیقی دیگر توسط یوسفی (1385) تفاوت جنسیتی در استفاده از راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بررسی شد. نتایج نشان داد که در استفاده از راهبرد مقصر دانستن خود، نمرات دختران به نحو معناداری از نمرات پسران بیشتر است، اما تنها در راهبرد مقصر دانستن دیگران، پسران به نحو معناداری از دختران نمرات بالاتری داشتند.
نجاتی (1388) طی پژوهشی نشان داد که در استفاده از راهبردهای مثبت، منفی وکل شناختی، نمرات دختران در مجموع به طرز معناداری از پسران بالاتر است. همچنین در تحقیقی دیگر گارنفسکی وکرایچ (2006) در تحقیقی که بر روی پنج نمونه در سنین و شرایط مختلف شامل اوایل نوجوانی، اواخر نوجوانی، بزرگسالی، سالمندی، نمونههای روانپزشکی به بررسی تفاوتهای راهبرد های تنظیم شناختی هیجان پرداختند. نتایج نشان داد که در پنج گروه نمونه، تفاوتهای معناداری در بین نمرات زنان و مردان در همه ابعاد راهبرد های تنظیم شناختی هیجان وجود دارد.
همچنین در تحقیقی دیگر توسط گارنفسکی وهمکاران (2004)، مشخص گردید که تفاوتهای معناداری در استراتژی های نشخوار فکری، فاجعهآمیز کردن تمرکز مجدد مثبت بین دو جنس مشاهده شد، یافته ها نشان داد که زنان در مقایسه با مردان بیشتر از این استراتژی ها استفاده میکنند.
همچنین مشخص شده است که در هردو گروه زنان و مردان ارتباط قوی بین استراتژی های مقصر دانستن خود، نشخوار فکری وفاجعهآمیز کردن و نمرات بالای افسردگی موجود است واستفاده بیشتر از ارزیابی مجدد مثبت با نمرات پایین تر در افسردگی در ارتباط است (آندرسون، میلر، رایجر، دیل، سدیکیز ،1994 ؛سولیوان، بیشاپ، پیویک ،1995 ؛کارور، اسکیر، وینتراب ، 1989؛ گارنفسکی وهمکاران،2001 ). بعلاوه در تحقیقی دیگر نولن هوکسیما (1991) نشان داد که زنان به طور کلی در مقایسه با مردان استراتژی نشخوار فکری را بیشتر دارا میباشند.