برای مثال ، عزت نفس با انتظارات فرد از موقعیت، رابطه مستقیم دارد. کسانی که این یژگی شخصیتی در آنها شدید است براین باورند که انتظار بیش از مقداری است که برای موفقیت در کار لازم است . مهمترین نتیجه ای که از این تحقیقات بدست آمده و می توان آن را تعمیم داد این است: افرادی که این ویژگی به فراوانی در آن دیده می شود در مقایسه به آنهایی که از نظر شخصیتی کمتر این ویژگی را دارند، بیشتر تحت تاثیر عوامل خارجی قرار می گیرنند.
کسانی شدت این ویگی یاخصوصیت ، در آنها کمتر است مترصد واکنش مثبت از سوی دیگران هستند ، در نتیجه ]نها بیشتر در پی تاید دیگران و آماده پذیرش باورها ورفتار افراد مورداحترامشان می باشند. (رابینز ، 1381ص149) عزت نفس و موفقیت: عزت نفس درجه تاثیر ، پذیرش وارزشمندی است که شخص نسبت به خود یاخویشتن احساس می کند . این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران یا مستقل از آن باشد. عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم اجتماعی نیاز مند است . (بروکنر، 1988)
عزت نفس از نظر پوپ دارای ابعادمتفاوت استکه عبارتند از : عزت نفس اجتماعی ، تحصیلی ، خانوادگی وعزت نفس کلی . امانوع دیگر عزت نفس وجود دارد که عزت نفس کاری یا سازمانی است . بنابراین یکی از بزرگترین ابعاد معنادار درونی که در میان کارکنان یک سازمان تفاوت دارد، عزتنفس سازمانی است . بنابراین یکی از بزرگترین ابعاد معنادار درونی که در میان کارکنان یک سازمان تفاوت دارد ، عزت نفس سازمانی است . عزت نفس به عنوان پیش بینی کننده موثر در رفتار ، شناخت وعاطفه است.
عزت نفس می تواند بررفتارهای کاری به دو شیوه تاثیر بگذارد : اول اینکه کارکنان سطوح کتفاوتی از عزت نفس در کار را دارندکه همین امر بر چگونگی فکار ، احساسات ورفتار آنها در کار مثر است . دوم اینکه افراد به طور کلی نیاز به احساس خوب بودن در موردخودشان ودر موردرفتار ویا فاکارشان را داشته ، آن را ارتقا می دهند تاعزت نفس خود را بهبود بخشند . (عابدی وباغبان ، 1388ص49-66)
سازمانها وتشکیلات امروزی نه تنها به دانش ومهارتی بالا وبی مانند در بین همه اعضا نیاز دارد ، بلکه به استقلال فردی ، خود اتکای ، خود اعتمادی، مسئولیت پذیری ، استعداد ابتکار عمل ، هدفمندی در کارها را در افراد می طلبد . عزت نفس نوعی نیاز موثر بشری است . نیاز اساسی انسان که سهم اصلی رادر فرایند زندگی ومحیط کار بر عهده دارد وبرای رشد طبیعی وسالم واجب وضروری می نماید واز ارزشی مانگار برخورداراست. (رنجبریان وموسی پور ، 1385)
پژوهشهای مربوط به عزت نفس موید این اندیشه است که هر شخص دارای نوعی تصور از خود ونوعی تصور آرمانی است که همگرایی بین این دو تصور ، به منزله شاخص عزت نفس ویکی از ویژگیهای مهم شخصیتی است که به جوانب گوناگون زندگی از جمله موفقیت وپیشرفت افراد تاثیر می گذارد. احساس عزت نفس یکی از نیاز های اساسی کارکنان است که ایجاد آن موجب افزایش سطح بهره وری وافزایش رقابت شده ، واین کار موفقیت را تضمین می کند . ازآنجایی که احساس خوب به خود داشتن از نیازهای اساسی روانی آدمی است . ، انسان برای تامین این نیازها وممانعت از حس تحقیر شخصی ، ناخود آگاه دست به تلاشهایی می زند واز سازوکارهای دفاعی خاصی استفاده می کند ، زیرا نیلز به احسا س ارزشمندی از اهمیت والایی یرخورداراست . (رنجبریان وموسی پور ، 1384)
عزت نفس عاملی است که در بررسی رفتار سازمانی می تواند رابطه خشنودی شغلی وعملکرد شغلی را تعدیل کند . از جمله نظریه های که در روانشناسی صنعتی وسازمانی جایگاه والایی دارد نظریه خود هماهنگی کور من (1977) است .
کورمن معتقئ است که رفتار کاری ، هماهنگ با خود پنداره کارکنان است . عملکرد کارکنان متناسب با خود ارزیابی منفی یا مثبت آنها تغییر پیدا می کند . کارکنان باعزت نفس بالا تمایل دارند که عملکرد خویش را با خود پنداره خود متناسب سازند . زیرا عملکردبهتر ، توازن بیشتری باخود پنداره شلیسته دارد، صرف نظر از اینکه از کار خود خشنود باشند یانباشند. لکن از آنجاکه موفقیت و شایستگی هسته اصلی خود پنداره افرادباعزت نفس پایین نیست ، خشنودی شغلی آنها تاثیر مهمی برمطلوب بودن عملکردشان دارد. (شکر کن وحافظی ، 1389) عزت نفس ، بخصوص در روابط متقابل اشخاص ، بهتر خود نمایی می کمند.
کسانی که نسبت به خود دید خوبی دارند، دیگران رانیز دوست دارندوضعف های خود را بهتر می پذیرند. این افراد به دلیل احساسات مثبت که به دیگران دارند و آنها را می پذیرند ، بهترین دوستان را به دست می آورند، در واقع کسی که مثبت وراحت باشد کاری می کند که دیگران نیز در ارتباط با او راحت ومثبت باشند . دارندگان این ویژگی برای مردم بسیار جذاب می شوند . (کراسکیان ، 1389) عزت نفس نیازی است که در سطحی بالاتر از نیازهای اجتماعی سلسله مراتب نیازهای مزلو قرار دارد وبرای مدیریت در سازمانها وشخص از اهمیت زیادی برخوردار است .
این نیاز به دوشکل مطرح است :
1-نیازی که مربوط به احترام شخص نسبت به خودش است. یعنی نیازی به داشتن اعتماد به نفس ، استقلا، صلاحیت وشایستگی، نیاز به کسب موفقیت ونیاز به کسب دانش.
2-نیازی که به شهرت فرد بستگی دارد ، یعنی نیاز به داشتن مقام اجتمای وشرت ، مورد تقدیر قرار گرفتن ونیاز به احترامی که دیگران برای فرد قائلند. 3-عزت نفس از لحاظ بهداشت روانی وتعدل شخصیت دارای اهمیت فراوانی است ونوعی نگرش مثبت است نسبت به خود وعنصر اصلی بهداشت جسمی ، جنسی وروانی فرد است. به گونه ای که عزت نفس پایین ، تعدل وپویایی انسان را بر هم زده وبازدهی ، کار آمدی ، یادگیری وخلاقیت انسان را به طریقی منفی تحت تاثیر قرار می دهد . (اسلامی نسب ، 1373ص 58)
در صورت وجود خود پنداره است که ارزیابی از خود (عزت نفس ) امکان پذیر می شود . باارزیابی خود پنداره ، یکپارچگی خود، پذیرش محدودیتها، درک کنش متقابل خود وجامعه پدید می آید. عزت نفس به صورت پاسخی روانشناختی ، کنشی شخصیتی ونگرشی مفهوم سازی شده است . پرایس (1992)
درباره عزت نفس وچگونگی عزت نفس وچگونگی برجسته کردن صفت مثبت ازوضعیت زیستی تکاملی ، چنین دیدگاهی راپیشنهاد می کند : ارتقای سلامت روان به انرژی دهی کافی برای حفظ عزت نفس ، واجتناب از تخلیه انرژی اضافی نیاز دارد . کارل راجرز در مفهوم کانون ارزیلبی خود توضیح می دهد ، پاسخ روانشناختی ما بر اساس قضاوتها وانتظارات دیگران وشرایط ارزشی محیطی ، بیرونی است .
یا بر اساس ارزیابی خود فرد از احساسات ، اعمال ، افکار وباورهای خود ، درونی است. با وجود این ، اگر به خاطر علتهای خانوادگی ، موقعیتی ، محیطی یا اجتماعی ، ارزشها را به شکل تحریف شده به گونه ای درون فکنی کنیم که با ساختار خود ما متناقض باشد ، ممکن است که ما خوب یا بد انطباق پیدا کنیم ، به همین جهت چنین بازنماییهایی تحریف شده یادرون فکنانه ، کنش شخصیتی ما می شود . این امر ممکن است تنها در نگرش فرد نسبت به خودش ، به خصوص در نادیده گرفتن خود ، تحقیر منفی باخود ودیگران ظاهر شود .
گاهی لازم است مهارتهای عزت نفس وارتقای خود ارزیابی مثبت از انتهای قابل مشاهده این فرایند آغاز شود. در مواجه با نگرش منفی ، گاهی بهتر است که از نقطه ای اغاز شود که فرد از نظر هیجانی واجتماعی در آن قرار دارد ، وسپس به جای آنکه به پیش برویم وببینیم فرد کجااست وچه می خواهد باشد، باز گردیم به کارکرد فرد وشیوه ای که برای پاسخ دادن ، یاد گرفته است. بنابراین مهارتهای عزت نفس شامل گوش دادن به خود ، خود ارزیابی ، وارزش گذاری وبهادادن به خودمان است. (تودر، 1382ص107)