از بخشش تعاریف گوناگونی به عمل آمده است که بـرخی از آنـها بیش تر به جنبه های بیرونی و محیطی و برخی به عوامل درونی و روانی افراد بیش تر تأکید کرده است.
تعریف بخشش از بخشش تعاریف گوناگونی به عمل آمده است که بـرخی از آنـها بیش تر به جنبه های بیرونی و محیطی و برخی به عوامل درونی و روانی افراد بیش تر تأکید کرده است.در این جا به عنوان نمونه، به دو تعریف از این تعاریف اشاره می کنیم که عبارت اند:
الف) تعریف نورث (1987) و تعریف ان رایت و همکاران (1991). نورث، تعریف بسیار جالبی از بخشش بـین فـردی عـرضه کرده است.
براساس تعریف او:
بخشش عـبارت اسـت از تـغییر اردای(همراه با خواست) و آگاهانه و آزادانه قلبی، و نتیجه موفقیت آمیز کوشش فعالی برای جایگزینی افکار بد با اندیشه های خوب، تندی و عصبانیت با احساس ترحم و شفقت. بخشودن عـبارت اسـت از غـلبه بر احساسات منفی(از قبیل: عصبانیت، تنفر، کینه، انتقام جویی) و جایگزین کردن آن ها با احـساسات مـثبت(از قبیل: شفقت، ترحم، خیرخواهی، عشق، علاقه)، ولی این فرآیند زمانی بخشش نامیده می شود و دارای ارزش اخلاقی است، که درست و برای دلایل درستی صورت گرفته باشد. اگر قرار بـود کـه انـسان قرصی را مصرف کند که عصبانیت و کینه توزی او را به افکار مثبت و انـسان دوستانه تبدیل کند، این امر، موردی از بخشش به حساب نمی آمد و ارزش اخلاقی بخشش را نداشت(نورث، 1987). «نورث» در این تعریف، ابتدا به عاطفی عفو و گـذشت کـه در آرامـش روانی و کاهش اضطراب و کینه توزی مؤثر است تأکید نموده است، و سپس تلویحا بـرای فـرآیند عفو و گذشت اهمیت قایل شده است که فرآیندی منحصر به فرد است و تنها نتیجه را در نظر نگرفته اسـت؛ یعنی، در حـقیقت، عفو و گـذشت محصول مجموعه ای از تغییرات اساسی، در بینش نسبت به افرادی است که ما را ناراحت کرده اند(نورث، 1987).
«ان رایت» و هـمکارانش(1991) پس از تـعریف «نورث»(1987)، بخشش را این گونه تعریف نکرده اند: تمایل به صرف نظر کردن از حق خویش برای بروز خشم و کینه، قضاوت منفی و رفتارهای بـی توجهانه، نسبت بـه فردی که غیر منصفانه موجب رنجش فرد شده است؛ هم چنین پرورش رفتارهایی از قبیل: ترحم و شفقت، انسانیت و حـتی عـشق و عـلاقه نسبت به فرد خاطری، هرچند که لیاقت دریافت این رفتارها و منش های انسانی را نداشته باشد. بعد از این تعریف، «ان رایت» و هـمکاران تـأکید می کنند که باید برای فهم این تعریف به نکات زیر توجه داشت:
1. فردی کـه بـه او صـدمه وارد شده است، از درد عمیقی که می کشد و بی عدالتی ای که در حق او شده است، از فرد دیگر رنج می برد؛ 2. فرد رنجیده، با اراده خـویش تـصمیم بـه عفو و گذشت می گیرد. بخشودن، امری ارادی و اختیاری است که به صورت آگاهانه و آزادانه و با خـواست خـود فرد صورت می گیرد و نمی توان آن را به عنوان تکلیف بر فرد تحمیل کرد؛ 3. موضع گیری جدید نسبت به فرد خلاف کار، در برگیرنده احـساسات جـدید (غلبه بر خشم و غضب و جایگزینی آن با رحم و شفقت)، شناخت و نگرش جدید نسبت به فـرد خـلاف کار (او را انسانی مثل انسان های دیگر دانستن، به جای شـرور و بـدجنس قـلمداد کردن او) و تغییر رفتار نسبت به فرد خاطی(غلبه بـر بـی توجهی، کینه جویی، انتقام کشی و جانشین کردن آن با خیرخواهی) می باشد؛ 4. فرد رنجیده می تواند بدون هیچ قید و شرطی، طرف دیگر را ببخشد؛ زیرا بخشودن عملی ارادی است و هـیچ وقـت مشروط به تغییر نگرش فـرد خـاطی نسبت بـه فـرد رنـجیده، و نیز عذرخواهی طرف مقابل نیست(انرایت، 1991).
مراحل بخشش
مرحله اول: اندیشه در این مرحله تفکر کانلا غالب می گردد و فرد کم کم به فراسوی خود نگاه می کند، هرچند که هنوز راه حل های مختلف نیز در زذهن خود می پروراند. وی به فرد خاطی توجه می کند. خوبی ها، خدمات، انسان بودن وی را نسبت به خود مورد توجه قرار داده و موقعیت رفتاری او را به هنگام لغزش نیز در نظر می گیرد. علاوه بر آن، در اینجا فرد رنج دیده علاوه بر دلایل شخصی فرد جفا کننده، دلایل غیر شخصی را نیز در نظر می گیرد(میر احمدی، 1393).
1. رنجیده در عین این که انتقام را حق خویش می داند خود را در برابر عمل بخشش یا انتقام مشاهده می کند 2. صمت و تفکر(صمت به معنای سکوت است، یعنی سکوتی که همراه با تفکر باشد). 3. توجه به فراسوی خود؛ 4. توجه به خاطی به عنوان یک انسان؛ 5. توجه به خاطی به عنوان فردی که با وی قرابی دارد؛ 6. در ذهن به توجیه خطای خاطی می اندیشد.
مرحله دوم: احساس عاطفی و پیامدهای آن در این مرحله با پشت سر گذاشتن مرحله اندیشه، از تنش روانی او کاسته می شود. احساسات، نگرشها و رفتارهایی که فرد در قبال فرد رنجاننده داشته تغییر می کند و این تغییرات بیشتر به دنبال مرحله قبل و پس از بررسی و توجیه خطای فرد بروز می یابد(میر احمدی، 1393).
1- از نظر روانی آماده می شود که به دیگری توجه کند و از تنش روانی جلوگیری می شود؛ 2- کاهش شدن روحیه انتقام گیری؛ 3- احساسات مثبت جایگزین احساسات منفی می گردد؛ 4- نگرش فرد نسبت به رنجاننده تغییر پیدا می کند؛ 5- قضاوت های قبلی فرد نسبت به رنجاننده تغییر پیدا می کند؛ 6- فرد در این مرحله چاره جویی می کند.
مرحله سوم: تمایل و تصمیم به بخشش در این مرحله فرد با توجه به تغییراتی که در رفتار، شناخت و عواطفش به وجود آمده تمایل به گذشت پیدا می کند. در این مرحله هنوز احساسات غالب است، البته احساساتی که ناشی از تفکر و تعقل فرد در مورد رنج و رنجاننده می باشد.
1- تمایل به گذشت؛ 2- تمایل به گذشت و اظهار آن؛ 3- تصمیم و اراده به گذشت؛ 4- تصمیم به گذشت؛ 5- اظهار تصمیم به گذشت. در این مرحله احساسات مثبت شدیدتر و بیشتر می گردد و فرد، خلاف و خلافکار را جدا می بیند و به دنبال چاره جویی، تمایل به گذشت پیدا می کند؛ سپس این تمایل خود را اظهار می دارد که ممکن است به طرق مختلف این اظهار صورت پذیرد(میر احمدی،1393؛ غباری بناب، 1379).
مرحله چهارم: ابراز عملی بخشش (اقدام) در این مرحله فرد به دنبال تصمیمی که گرفته اقدام به بخشش می کند. این اقدام بیشتر به دلیل همدلی که بین رنجیده و رنجاننده ایجاد شده به وجود می آید و همچنین شفقت و مهربانب که بین این دو به وجود آمده است، دلیل دیگری نیز می تواند باشد(میر احمدی،1393؛ غباری بناب، 1379). 1- بخشیدن و ابراز آن؛ 2- آماده برای برخورد صحیح با خاطی؛ ابراز بخشیدن از طرق مختلفی می تواند صورت پذیرد که بستگی به نوع رابطه فرد دارد. ممکن است مصافحه، روبوسی، و سلام باشد تا ایجاد رابطه و انجام کارهای دیگر، البته محل ابراز آن نیز مهم می باشد.
مرحله پنجم: پیامدهای بخشایشگری الف-احساسات منفی اش نسبت به خاطی کاهش پیدا می کند و کینه از بین می رود و احساسات مثبت نسبت به وی جایگزین آن می شود. ب-علاوه بر تغییر در احساسات، رفتار و شناخت فرد نیز نسبت به خاطی تغییر پیدا می کند. ج-رشد معنوی، کمال و ارزش انسانی در او پدید می آید (عزت نفس). 1- به دست آوردن آرامش درونی، رضا و خشنودی؛ 2- ایجاد و تحکیم روابط دوستانه؛ 3- احسان و نیکی نسبت به فرد خاطی؛ 4- در این مرحله دیگر احساس رنجش وجود ندارد. در این مرحله بر حسب رابطه ای که قبل از بروز خطا به فرد خاطی داشته است، این ارتباط عاطفی و رفتاری با فرد خاطی تفاوت می یابد(میر احمدی،1393؛ غباری بناب، 1379).
24