ضرورت امر کنترل در مدیریت هر سازمانی آنگاه قابل تشخیص خواهد بود که مسئولیت هر مدیری را در نهایت حفظ موجودیت سازمان بدانیم . مع هذا چنانچه رهبری پویا اثر بخش را مشخصه اصلی سازماهای موفق در نظر بگیریم باید بهره گیری شایسته از رهبری خوب و کار آمد رانیز مستلزم کنترل اثر بخش بدانیم .
بدین سبب ادعا می شود که کنترل ، لازمه ثبات ، مداومت بقای هر سازمانی است. پارادایم نوین در مفهوم کنترل سازمانی ، گذر از موازین کنترل بیرونی ، ابزاری و مستقیم افراد و رسیدن به نظام مبتنی بر استقلال و خود کنترلی است. مدیران به جای اینکه همه تلاش خود را معطوف به کنترل ابزاری کارکنان نمایند ، تلاش می کنند در خدمت آنان قرار گیرند و براساس الهام گیری از نظام ارزشها و اصول اخلاقی شکاف عمیق ایجاد شده میان حرف و عمل را پر می کنند . از مدیران عصر فناوری اطلاعات انتظار می رود به لحظات و دقایقی بیندیشند که به موجب آن نظام انگیزش افراد از پاداشهای مالی و مادی به سوی برانگیختگی درونی و خود مسئولیتی ارتقا می یابد. (عباس پور ، 1380)
ماهیت وهدف خود کنترلی : یکی از مهمترین مهارتها که مشخصه توانایی افراد در حل تعارض است ، برخورداری از صفت خود کنترلی یاخود نظارتی است. افرادی که می توانند هدفهای واقع گرایانه را اولویت بندی کنند و در زمان تصمیم گیری میان عواطف و عقل تعادل برقرار کنند ، خود کنترلی هستند . تفاوتهای مهم فردی و قابل سنجش ویژگیهای رفتاری را خود کنترلی می نامند . خود کنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگیهای رفتار خود باشرایط و موقعیت موجود است. (کریتنروکینیکی، 1384. ص174)
در عصر حاضر جوامع مختلف می کوشند تا از راههای گوناگون خود کنترلی را در افراد و سازمانهای خود تحقق بخشند و یا آن را تقویت کنند. خود کنترلی ایجاد حالتی در درون فرد است که او را به انجام وظایفش متمایل می سازد ، بدون آنکه عوامل خارجی او را تحت کنترل داشته باشد. هدفی که در خود کنترلی دنبال می شود ارائه یک شخصیت سالم است که به بلوغ فکری رسیده است ودر برابر انواع مشکلات از خود مقاومت نشان می دهد وخود بت بینش عامل آن را انتخاب می کند و علاوه بر محیط کار در زندگی شخصی خویش نیز خود کنترل می شود .
و این میسر و ممکن نخواهد شد مگر بسترهای مناسب در سازمان فراهم شود تا خود کنترلی در سازمان نهادینه شود که مواردی از آن عبارتند از :
1-ایمان به خدا و اعتقادات مذهبی : در اسلام زمینه های مناسب برای رشد خود کنترلی افراد فراهم است. مسئولیت در برابر خدا ، توجه به حلال وحرام ، پرهیز از گناه از عواملی است که فرد را خود کنترلی می سازند.
2-توجه به شخصیت و حرمت کارکنان : واگذاری اختیارات ومسئولیت به کارمندان و شرکت آنها در تصمیم گیریها اعتماد به نفس لازم را به آنها خواهد داد.
3-رضایت شغلی و ارضای نیازهای کارکنان : هر چه کارکنان به کار و شغل خود علاقمند باشند و سازمان نیز حقوق و امکانات مناسب را برای آنها فراهم سازد به همان نسبت ، افراد تمایل بیشتری برای کنترل خود نشان می دهند . برعکس اگر دستمزد پایین و امکانات رفاهی پایین باشد ، سخن گفتن از کنترل افراد هیچ ثمری نخواهد داشت و کارکنان و شغل دوم را انتخاب می کنند و یا به فساد و رشوه خواری در محیط کار گرایش پیدا می کنند .
4-دادن انگیزه وتشویق افراد به خود کنترلی : اگر کارکنان بخواهند واراده لازم را کسب کنندانگیزه خود کنترلی را رتحت تر می توتنند به دست آورند. زیرا انگیزه نیرویی است که آنها را در جهت خود کنترلی رهنمون می سازد و اگر احساس کنند که خود کنترلی منافع خود وسازمانشان را حفظ می کند خود به خود یک عامل برای تشویق افراد به کنترل خود می شود .
5-حس تعلق و وفاداری به سازمان: اگر افراد سازمان را به مثابه خانه خود در نظر بگیرند و آن را به عنوان سرپناه قلمداد کنند . در آن صورت کارکنان خود را در موفقیت و یا شکست سازمان سهیم می دانند. (خیری، 1382)
کارکرد کنترل در سازمانهای پیشرفته :
در سیر تحول اندیشه ها ی مدیریت دو حرکت متمتیز قابل تشخیص است: یکی تاکید بر مسائل اسانی ودیگری تاکید بر مسائل فنی. مدل کلاسیک باتاکید بر مسائل فنی بیشترین تاکید خود را برتقویت مهارت فنی مبذول داشت .
مدل رفتاری توجه عمده خود را به مهارت انسانی معطوف نمود ونگرش سیستمی بادرک پیچیدگیهای کل سازمان وتاکید بر مهارت ادراکی تلاش نمود و با جذب وکاربرد همه مفاهیم واندیشه های کلاسیک و رفتاری به ایجاد وحدت ویگانگی میان نظریه های مختلف بپردازد.
به نظر می رسد میزان استفاده کنترل در سازمانها را بر اساس سیر تحول تئوریها ی مدیریت بتوان بر روی پیوستلر از کنترل شدید خارجی تا کنترل اندک ودرونی که قواعد نظام خود کنترلی را بیشتر به ذهن متبادر می سازد، نشان داد . (عباس پور، 1380)