نوجوانان، تبیین های بزرگسالان را به همان میزانی كه در اوایل كودكی می پذیرفتند، قبول نمی كنند. حال دیگر آنها تفسیرهای جایگزین و راه حل های جانشین برای مشكلات ارائه می دهند و آنها را برای خود، ارزیابی می كنند. این كار معمولاً با گرایش تازه ای برای به زیر سئوال بردن اقتدار همراه است. برخی از پرسشهایی كه نوجوانان در مورد قواعد و مقررات می پرسند و حتی سركشی، تمرّد، و امتناع از همرنگی با خواسته ها و تقاضاهای مدرسه یا والدین به عنوان رشد بهنجار مورد توجه قرار می گیرد، اما وقتی سركشی و تمرد به طور جدی رشد بعدی را تهدید كند. برای مثال از طریق ممانعت از پیشرفت تحصیلی یا تداخل با رشد بسنده و رضایت آمیز، روابط اجتماعی مطلوب با همسالان، احتمال بروز اختلال های عاطفی و رفتاری افزایش می یابد (زارت ، 1383 به نقل از احمدی، حاتمی، احدی، و اسد زاده،1392)
دوران نوجوانی از جمله فعال ترین و هیجان آورترین اوقات در چرخه زندگی خانوادگی محسوب می گردد. چرا كه سرشار از فراز و نشیب های متعددی است كه در خانواده های مختلف به صور گوناگون بروز می كند. ممكن است برخی خانواده ها در تعیین حد و حدود، تعریف روابط و مراقبت صحیح از هر یك از اعضای خانواده دچار مشكل باشند و برای برخی همه چیز بر وفق مراد باشد (گلادنیك ، 1382).
نوجوانان تنها عضو خانواده نیستند كه دستخوش تغییرات مهم می شوند. خیلی از والدین در چهل سالگی عمر خود هستند و به ارزیابی مجدد زندگی خویش مشغولند. در حالی كه نوجوانان با آینده ای نامتناهی و انتخاب های زیاد مواجه هستند ، والدین آنها باید به این واقعیت فكر كنند كه امكانات شان در حال محدود شدن است. فشارهایی كه هر یك از دو نسل با آنها مواجه هستند ، در جهت مخالف یكدیگر عمل كنند. والدین اغلب نمی توانند درك كنند كه چرا فرزند نوجوان آنها دوست دارد از فعالیت های خانواده فرار كند تا با دوستانش باشد، و نوجوانان نمی توانند بفهمند كه والدین می خواهند اعضای خانواده تا جایی كه امكان دارد دور هم باشند، زیرا مرحله مهم زندگی بزرگسال، یعنی پدر و مادری كردن، طولی نمی كشد كه به پایان می رسد.
علاوه بر این، والدین و نوجوانان مخصوصاً نوجوانانی كه در اوایل این دوره هستند، از نظر سن مناسب برای واگذار كردن مسئولیت ها و امتیازها، نظیر كنترل بر پوشاك، درسهای مدرسه، و بیرون رفتن با دوستان اختلاف زیادی دارند. والدین معمولاً می گویند نوجوان هنوز برای این نشانه های استقلال آمادگی ندارند، در حالیكه نوجوانان معتقدند این امتیازها خیلی وقت پیش باید به آنها داده می شد (برك ،1382).
شکاف نسل ماهیت روابط خانوادگی در دوران نوجوانی كیفیت خاصی پیدا می كند. در دنیای معاصر وقتی از نوجوان و خانواده صحبت می شود تصویر به خصوص در ذهن اكثر مردم تداعی می شود. مثل این كه نوجوان بیشترین اوقات خود را با دوستان سپری می كند، در مقابل خواسته های والدین مقاومت می ورزد و هر نوع مداخله والدین در امور زندگی خویش را تهدیدی به استقلال خود می بیند. به همین دلیل بسیاری از والدین كه فرزندان نوجوان دارند، برای آینده نگری آنها شدیداً نگرانند.
آنها احساس می كنند كه با فرزندان نوجوان خود شكاف عمیقی دارند و رابطه مطلوب گذشته آنها خدشه دار شده است. مفهوم «شكاف نسل» برای مدتی توجه بسیاری از متخصصان را به خود جلب كرده است. شكاف نسل یعنی اختلاف عمیق میان ارزش ها و نگرش های دو نسل. هنوز عده ای معتقدند كه بخش عمده ای از تعارض میان والدین و نوجوانان ناشی از همین پدیده است .ارزشی که تا حدود زیادی به سن آنها مربوط می شود. طبیعی است كه یك نوجوان بیشتر به آینده خود فكر می كند در حالی كه والدین میانسال درگیر حل و فصل مشكلات جاری و ملموس تر زندگی هستند نوجوانان آینده ای آرمانی را تجسم می كنند در حالی كه والدین با مشكلات واقعی زندگی دست به گریبانند (احدی و جمهری،1390).
بلوغ جنسی بلوغ جنسی به دلیل زیستی و شناختی تعارض والد – فرزند بیشتری را به همراه دارد. افزایش تواناییهای نوجوانان در فكر كردن به روابط اجتماعی نیز تنش های خانوادگی را بیشتر می كند (برك، 1382) واضح ترین علامت وجود تنش در خانواده های دارای فرزندان نوجوان، در تعداد و انواع اختلافات موجود بین والدین و نوجوان، بروز می كند.
استقلال طلبی وقتی كودكان به سن نوجوانی می رسند، خانواده با چالش های جدیدی دست به گریبان می شود به ویژه راجع به موضوعاتی چون خود پیروی و استقلال امكان دارد والدین دیگر نتوانند اقتدار كامل خود را حفظ كنند، اما در عین حال نمی خواهند اقتدار خود را از دست بدهند. لذا، مواردی مثل تغییر مقررات، محدود سازی و بازنگری در نقش ها كه همگی ضروری هستند، غالباً روابط بین دو یا چند نسل را به شدت دگرگون می سازد (گلدنبرگ و گلدنبرگ،1382).
افزایش مناقشات و تنش های خانوادگی اغلب در اوقاتی كه نوجوانان در بین اعضای خانواده حضور دارند، بروز می كند. دلایل فراوانی را می توان برای چنین رفتاری بر شمرد كه:
1. به نظر می رسد در خانواده های دارای فرزند نوجوان والدین در تمیز دادن بین آنچه كه »از این كه برای نوجوانان خود می خواهند و آنچه فرزندان نوجوانشان ممكن است برای خود بخواهد، با دشواری مواجه هستند. این امر موجب می گردد كه والدین تمایلی نداشته باشند كه به فرزندان اجازه دهند در امور خود تصمیم گیری كنند حتی اگر تصمیماتشان صحیح باشد. 2. دلیل دوم برای افزایش تنش در چنین خانواده هایی را می توان در خود طبیعت و ماهیت نوجوانی جستجو كرد . در این مقطع از زندگی، افراد بالغ، تمایلات خودمختاری و استقلال بیشتری از خود بروز می دهند .
همسن و سالان و برادران و خواهرانشان از اهمیت بیشتری برخوردار می شوند و نفوذ والدین كاهش می یابد. با این وجود، به دلیل كم تجربگی نوجوانان از امكانات متعددی كه می تواند برایشان فراهم شود، منع می گردند اما همچنان در معرض خطر تأثیرپذیری از عقاید كسانی می باشد كه همواره با آنها در می افتند، در واكنش به چنین وضعیتی خانواده باید مرزی ایجاد كند كه از نظر كیفی متفاوت باشد و گرنه والدین دیگر نمی توانند با قدرت كامل حكمرانی كنند. وانگهی، خانواده ها دارای فرزندان نوجوان می باید تفاوت های بین اعضای خانواده را به رسمیت بشناسند و آنها را بپذیرند (گلادینگ ، 1382).
مخالفت پدر و مادر اولین كسانی هستند كه بنیاد شخصیت سالم نوجوان را می گذارند. معمولاً والدین، نوجوانان خود را به صورت كودك می نگرند مثل این كه گذشت زمان تغییری در او نداده است. درك نكردن نوجوان باعث كشمكش بین آنان و والدین می شود، نوجوانان به خود حق می دهند كه در مسایل مربوط به خانه و خانواده اظهار نظر كنند و افكار و عقاید و اعمال اعضای خانواده خود را مورد سئوال قرار دهند.
نوجوانان در مقابل تحكم و دستورات والدین مقاومت می كنند (احمدی،1383 ) از جمله خصوصیات دوران نوجوانی مخالفت است. نوجوان با افراد ذی نفوذی كه در اطراف هستند به مخالفت بر می خیزد، والدین نیز در دایره مخالفت او قرار دارند. این مخالفت به خاطر تشخص طلبی و كسب استقلال و جداسازی خود از دیگران است.