طبق نظريه ويليام جيمز(1964) داشتن عزت نفس سالم، یک نیاز اساسی انسان است و چیزی است که ما پیوسته برای رسیدن به آن تلاش می کنیم. شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد که آن هم ایمان نداشتن به واقعیت است .
کوپراسمیت(2003) نظريه خود را در رابطه با عزت نفس چنين بيان مي كند ، عزت نفس بر روابط فرد تأثیر می گذارد و کسانی که عزت نفس بالایی دارند معمولا روابط بین فردی بهتری دارند و عزت نفس را یک ارزشیابی فردی می دانند که معمولا با توجه به خویشتن حفظ می شود .
همچنين راجرز ؛ عزت نفس را ارزیابی شخصی از ارزشمندی خویشتن خود و یا نوعی قضاوت نسبت به ارزشمندی وجود خود تعریف کرده است ، او معتقد است این صفت در انسان حالت عمومی دارد و محدود وزودگذر نیست برطبق نظر راجرز عزت نفس در اثر نیاز به توجه مثبت دیگران به وجود می آید نیاز به توجه مثبت دیگران شامل بازخوردها ، طرز برخورد گرم و محبت آمیز ، صمیمیت ، پذیرش و مهربانی از طرف محیط است (حسيني ، 1389 ) .
عزت نفس، درجه تأييد، پذيرش و ارزشمندي است كه شخص نسبت به خود يا خويشتن احساس مي كند. اين احساس ممكن است در مقايسه با ديگران باشد يا مستقل از آن. عزت نفس به عنوان يك نياز شامل احساساتي است كه انسان به داشتن آن در يك سيستم متقابل اجتماعي محتاج است؛ بدين معنا كه نياز داريم تا مشتركات احساسي خود را با ديگران رد و بدل كنيم و در درون خود احساس كنيم كه با ارزشيم؛ هم چنين احساس كنيم كه ديگران ما را با ارزش مي پندارند و معتقد باشيم كه آنها هم با ارزشند( شاولسون ، هابنر ، استنسون ،1976 ).
عزت نفس از نظر پوپ (1988) داراي ابعاد متفاوت است كه عبارتند از : عزت نفس اجتماعي، عزت نفس تحصيلي، عزت نفس خانوادگي و عزت نفس كلي . عزت نفس داراي پنج بعد است، اما نوع ديگري از عزت نفس وجود دارد كه عزت نفس كاري يا سازماني است . بنابراين ، يكي از بزرگترين ابعاد معنادار دروني كه در ميان كاركنان يك سازمان تفاوت دارد، عزت نفس سازماني است.
عزت نفس به عنوان پيش بيني كننده مؤثري در رفتار، شناخت و عاطفه است . سطح عزت نفس فرد ارزيا بي شونده ، نقش مهمي در تعيين نقش ارزيابان كه فرايند بازخورد را انجام مي دهند، داشته است . عزت نفس مي تواند بر رفتارهاي كاري با دو شيوه تأثير بگذارد : اول اينكه كاركنان سطوح متفاوتي از عزت نفس در كار را دارند كه همين امر بر چگونگي افكار، احساس و رفتار آن ها در كار مؤثر است؛ دوم اينكه، افراد به طور كلي نياز به احساس خوب بودن در مورد خودشان و در مورد رفتارها و يا افكارشان داشته، آن را ارتقا مي دهند تا عزت نفس خود را بهبود، بخشند(صادقيان ۱۳۸۸، ص50).
عزت نفس يا ارزيابي مثبت از خود ، عبارت است از ارزشي كه اطلاعات درون خود پنداره ، براي فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ويژگي ها يي كه در او هست ، ناشي مي شود ( زكي ، 1383 ، ص 55 ). عامل ديگري كه مي تواند بر سازگاري شغلي افراد موثر باشند داشتن برخورد مناسب ميان كارمندان است يا به عبارتي وجود عدالت در سازمان است .