انگیزشی که بدون پاداش آشکار باشد، انگیزش درونی می نامند در انگیزش درونی، فرد بطور درونی برانگیخته می شود و فعالیت هایی که انجام می دهد بطور درونی پاداش برانگیز می باشد انگیزش درونی نوعی تمایل طبیعی برای جستجو و غلبه بر چالش هاست که به موجب آن افراد، علایق خود را دنبال نموده و توانایی خود را تمرین می کنند.
برای ارائه تعریف بهتری از انگیزه درونی دو جنبه کلیدی یا دو هدف عمده وجود دارد. اول این که انگیزش درونی برای یادگیری باید منعکس کننده بسیاری از جنبه های مسئولیت-پذیری مشخص باشد.
این جنبه های مسئولیت پذیری مشخص، عواملی را در بر می گیرد که عبارت است از: ایجاد پیشرفت از طریق تلاش فردی، به تاخیر انداختن کامروا سازی خود بوسیله پاداش-های ارزش داده شده، کنار گذاشتن تدریجی کمرویی، کاهش ترس از شکست و رشد احساس کنترل شخصی یا ا فزایش آگاهی از توانایی خود برای تاثیرگذاری بر رویدادها. انگیزش دورنی علاوه بر عوامل مربوط به مسئولیت پذیری شخصی، جنبه هایی از شایستگی را نیز در بر می گیرد.
این جنبه های شایستگی شامل مواردی از قبیل: داشتن توانایی برای یادگیری در کلاس، توانایی شروع و اتمام سریع کار و توانایی استفاده از فنون کمک دهنده بر یادگیری است. در انگیزش درونی، فرد خود را برای انجام دادن کاری، توانمند احساس کرده و نسبت به خودش باور دارد که می توان آن کار را نظم و کنترل ببخشد. در انگیزش درونی، هدف، لذت بردن از خود فعالیت است، نه رسیدن به پاداش و تقویت (کرونو و رارکمپر ، 1985).
برعکس انگیزش درونی، در انگیزش بیرونی، فرد از بیرون برانگیخته می شود. در واقع افراد تا حد زیادی بر اثر نتایج تقویتی رفتار خود با یک مدل مشاهده در گذشته برانگیخته می شوند. وولفونک (2004) معتقد است زمانی که افراد به منظور گرفتن نمره، اجتناب از تنبیه، خوشحال کردن معلم یا به هر دلیل دیگری کاری را انجام می دهند.
انگیزش بیرونی را تجربه می کنند. در انگیزش بیرونی افراد واقعاً به خود فعالیت علاقه مند نیستند، بلکه به چیزی که عایدشان می شود توجه می کنند. نظریه پردازان بسیاری معتقدند که انگیزش درونی و بیرونی در هم تنبیده و با هم در تعامل اند. براساس این دیدگاه می توان از عوامل محیطی بیرونی به عنوان برانگیزاننده انگیزه درونی استفاده کرد.
شکل (2-3) نشان می دهد که چگونه رویکردهای مختلف انگیزشی در تعامل با یکدیگر بر انگیزش دانش آموز تاثیر می گذارد (مور ، 2009).