در پژوهشی که توسط یک تیم دانشگاه علم و فرهنگ وابسته به جهاد دانشگاهی و با همکاری دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله با هدف شناخت نقش هوش معنوی و اثرات آن بر تعارض زناشویی در سال 1391 انجام شد.
پیشینه داخلی
در پژوهشی که توسط یک تیم دانشگاه علم و فرهنگ وابسته به جهاد دانشگاهی و با همکاری دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله با هدف شناخت نقش هوش معنوی و اثرات آن بر تعارض زناشویی در سال 1391 انجام شد، که در این پژوهش، از بین شهرهای تهران، تبریز و اصفهان 86 زوج (172) نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های هوش معنوی ناصری و تعارض زناشویی ثنایی پاسخ دادند. پس از ورود اطلاعات، به منظور تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیر استفاده شد.
همچنین نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون، نشان داد که میان تعارضات زناشویی با هوش معنوی و اغلب خرده مقیاسهای آن همبستگی معکوس وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون چند متغیر نیز نشان داد که ابعاد خود آگاهی متعالی و شکیبایی هوش معنوی قادر به پیش بینی تعارض زناشویی هستند. دیگر نتایج مطالعه حاکی از آن است که هوش معنوی نقش موثری در کاهش میزان تعارض های زناشویی دارد و هر چه زوج از هوش معنوی بالاتری برخوردار باشند تعارض کمتری را تجربه خواهند کرد.
رئیسیپور، فلاح چای و زارعی (1391)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی، الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی نشان دادند که یک رابطه معنی داری بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی و همچنین بین الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی وجود دارد.
رسولی و سلطانی (1391)، در پژوهشی به مقایسه و بررسی رابطه جهتگیری مذهبی و عمل به باورهای دینی با سازگاری زناشویی در طلاب و دانشجویان پرداختند، یافتههای آنها نشان داد که بین جهتگیری مذهبی و سازگاری زناشویی رابطه وجود دارد، بین عمل به باورهای دینی و سازگاری زناشویی در هر دو گروه رابطه وجود دارد، طلاب نسبت به دانشجویان از جهتگیری مذهبی، عمل به باورهای دینی و سازگاری زناشویی بالاتری برخوردارند، افراد مذهبی به دلیل باورهای مذهبی از رضایتمندی زناشویی و سازگاری بالاتری برخوردار هستند. همچنین اعمال و باورهای مذهبی در افزایش رضایتمندی و سازگاری زناشویی، فرایند حل تعارض تأثیر دارد.
پژوهش های خارجی
کانری (2010)، در پژوهشی که با عنوان سبک های تعارضی انجام داد، نشان داده است که بیش تر اوقات افراد تمایل دارند در طول زمان سبکهای تعارضی خود را تغییر ندهند. شرکات (2009)، بعد از انجام مطالعات خود به اين نتيجه رسيد كه اختلاف ديني بين اعضاي خانواده موجب بروز مشكلات براي ادامة زندگي زناشويي مي شود كه اين مسأله خود منجر به كاهش رضايتمندي و افزايش تعارضات و اختلافات زناشويي و نيز طلاق مي گردد.
ماهوني و دیگران (2009)، بعد از بررسي تحقيقا ت خود به اين نتيجه رسيدند كه عمل به باورهاي ديني موجب افزايش مشاركت كلامي، افزايش ميزان شادكامي، كاهش چشمگير پرخاشگري كلامي و تعارضها و اختلافات زناشويي شده و در نهايت سبب فزوني رضايتمندي زناشويي گرديده است. ليچتر و كارمالت (2009)، در پژوهشي به بررسي مذهب و كيفيت زناشويي در زوجين كم درآمد پرداختهاند. نتايج تحقيق آنها نشان ميدهد كه بيشتر زوجين مذهبيِ كم درآمد، نمرههاي بالايي از كيفيت زناشويي گرفتهاند.
در پژوهشي ديگر، ادنا برون و ديگران (2008)، به بررسي مذهب و كيفيت زناشويي در زوجين سياهپوست و سفيدپوست امريكايي پرداختهاند، نتايج بررسي آنها نشان ميدهد كه احتمال كمتري وجود دارد كه زوجين مذهبي طلاق بگيرند.