به منظور بررسی پیشینه تحقیق و تعیین سهم پژوهش های گذشته در روشن کردن ابعاد مختلف مسأله، منابع اطلاعاتی گوناگونی مورد بررسی قرار گرفت.
ادبیات و مبانی نظری:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
59
پژوهش های انجام شده در داخل کشور
حجتی (1392) پژوهشی را با عنوان رابطه ابعاد شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در میان مادران کودکان طیف اتیسم انجام داده است. بدین منظور 88 مادر دارای کودک با اختلالات طیف اتیسم به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل شخصیت (NEO)، و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ (2006) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان همبستگی معنادار وجود دارد. قوی ترین پیش بینی کننده راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در میان مادران کودکان طیف اتیسم بعد روان رنجورخویی بود.
حسنی و همکاران (1387) طی پژوهشی به بررسی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان براساس ابعاد روان نژندگرایی و برون گرایی اقدام نمودند. نتایج حاکی از آن بود که افراد روان نژند گرا در برخورد با تجربه منفی، بیشتر از راهبردهای سرزنش خویش، پذیرش شرایط، نشخوار فکری، دیدگاه گیری، تلقی فاجعه آمیز و سرزنش دیگران و افراد پایدار هیجانی از راهبردهای تمرکز مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه ریزی استفاده می کنند. راهبردهای رایج در افراد برون گرا، تمرکز مجدد مثبت، دیدگاه گیری و ارزیابی مجدد مثبت بود. ضمن اینکه افراد درون گرا بیشتر از راهبردهای سرزنش خویش، پذیرش شرایط، نشخوارفکری، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، تلقی فاجعه آمیز و سرزنش دیگران استفاده می کردند.
ربوی (1388) در تحقیقی به بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و توجه آگاهانه به حال با سبک های تنظیم شناختی هیجان در دانشجویان دختر و پسر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه تبریز پرداخته است. برای جمع آوری اطلاعات تحقیق از پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایچ (2006)، پرسشنامه اصلاح شده شخصیتی آیزنک (2005) و پرسشنامه توجه آگاهانه به حال (MAAS) استفاده گردیده است. نتایج نشان داده است که در ورزشکاران، بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار و روان رنجورخویی رابطه مثبت وجود دارد. در میان ورزشکاران ویژگیهای برون گرایی و روان پریشی مجموعاً 9/16 درصد از واریانس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان سازگار را تبیین می کنند، هم چنین ویژگیهای روان رنجورخویی و توجه آگاهانه به حال مجموعا ً2/27 درصد از واریانس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار را تبیین میکند.
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
گرشام وگولان (2012) به پژوهشی با عنوان کاربرد راهبردهای تنظیم هیجان در بچه ها و بزرگسالان: نقش توصیفی شخصیت و دلبستگی در نمونه 682 نفری از افراد 10تا 18 ساله پرداختند. نتایج این پژوش بیانگر آن بود که نمره های بالا در برون گرایی و تجربه پذیری کاربرد ارزیابی مجدد بیشتری را پیش بینی می کرد در حالی که نمره های بالا در همه ویژگی های شخصیت کاربرد سرکوبی کمتری را پیش بینی می کرد به استثنای روان رنجورخویی که ارتباط مثبتی با کاربرد سرکوبی داشت. در ارتباط با دلبستگی هم ارتباط بالاتر کاربرد ارزیابی مجدد بیشتر و سرکوبی کمتر را پیش بینی می کرد.
براساس مطالعاتی که کوباک و سیری در سال(1988) انجام دادند. سبک های دلبستگی با تفاوت های نظم بخشی هیجانی در مراحل مختلف زندگی مرتبـط بود. همچنین براساس این مطالعه نوجـوانان ناایمن نسبت به دوستـان ایمن خود، هیـجان های منفی بیشتـر و هیجان مثبت کمتری را در بطن روابط تجربه می کردند.
هسه و فلوید (2011) براساس پژوهشی که انجام دادند به این نتیجه دست یافتند که نوجوانان و بزرگسالان دارای ﺳﺒﮏ دلبستگی ایمن، سطوح پایین تری از عواطف منفی را تجربه می کنند و روابط مستحکم با دیگران؛ کسانی که در موقع درماندگی هیجانی برای دریافت حمایت به آنها مراجعه می کنند، بر قرار می سازند و افراد دارای سبک دلبستگی نا ایمن، در مقایسه با ایمن ها سطوح پایین تری از عواطف مثبت را تجربه می کنند و در توانایی خود تنظیم گری اضطراب، افسردگی و سایر عواطف منفی نا توانی نشان می دهند.