قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 33 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 220 را دانلود کنید.
بالبی به وضوح پیشبینی کرده است که مختل شدن رابطه دلبستگی با ایجاد اضطراب و بیاعتمادی در کودک منجربه اختلالات روانشناختی خواهد شد.
علاوه بر نقش و تأثیر دلبستگی ناایمن در انواع مختلفی از اختلالات روانی و مشکلات رفتاری، وجود اختلالات دلبستگی نیز در نظامهای اختلالات روانی پذیرفته شده و مورد توجه قرار گرفته است (مظاهری، 1379؛ به نقل کریمی، 1382).
زینه و همکاران (1993) پنج نوع اختلال دلبستگی را در طبقهبندی خود ذکر کردهاند:
نوع اول: اختلال دلبستگی بدون تعلق (دلبسته)
1. کودک در گزینش یک مراقب بزرگسال به ویژه ناموفق است، حتی به هنگام صدمه زدن، ترسیدن، بیماری یا موقعیتهای دیگری که به طور معمول نظام رفتاری دلبستگی تحریک میشود.
2. کودک در نشان دادن اعتراض- جدایی ناموفق است یا اعتراض به جدایی را به صورت نامتمایز نشان میدهد (اغلب زمانی که کسی ترکش میکند گریه سر میدهد)
3. اگر کودک با کسی معاشرت داشته باشد احتمالاً این معاشرت او نامتمایز است به طور معناداری با دیگران رابطه ندارد.
4. کودک حداقل از سن عقلی 8 ماه برخوردار است.
نوع دوم: اختلال دلبستگی نامتمایز
1. کودک به طور مکرر امنیت ایجاد شده با حضور چهره دلبستگی را ترک گفته و بدون وارسی و حصول اطمینان از حضور مراقب پرسه میزند، خانه را ترک کرده و به خیابان میرود و یا در مجامع عمومی جیم میشود.
2. کودک الگوی ورود به موقعیتها یا مکانهایی را نشان میدهد که در آن احتمال خطر صدمه فیزیکی میرود.
3. کودک ممکن است رفتارهای ضد اجتماعی درهم آمیختهای از خود نشان دهد، و به وسیله ابراز پیشنهادات دوستانه (اعتماد سریع و رفتار دوستانه افراطی با غریبهها در جهت به دست آوردن ایمنی و آرامش) یا از طریق پذیرش دلداری و مراقبت بزرگسالان نسبتاً ناآشنا یا کاملاً آشنا.
4. نشانهها در اختلال بیش فعالی- کمبود توجه توجیه خوبی ندارد.
5. این اختلال دارای دو نوع فرعی است:
الف) درهم آمیختگی اجتماعی. دوستیهای نامتمایز و پاسخ دهی یا حساسیت اجتماعی سطحی، از غالبترین ویژگیهای رفتاری ممکن است دلداری هنگام پذیرش را بپذیرد ولو اینکه در این زمینه هم گزینش چهره دلبستگی نباشد و اغلب دلجویی از او مشکل است. ب) بیاحتیاطی، تمایل به حادثه، خطر کردن. کودک الگویی از بیملاحظهگی، تمایل به خطر و حادثه در رفتار خطر کردن را نشان میدهد که بیش از هر چیز دیگر در ناتوانی نسبت به وارسی و چک کردن حضور چهره دلبستگی قابل توجیه است.
رفتار بیملاحظهگی کودک ممکن است موجب عقب راندن او شود.
نوع سوم: اختلال دلبستگی بازداری شده (منع شده)
1. کودک نسبت به نزدیکی تماس یا دستکاری اشیاء مانند اسباب بازیها در محیطهای ناآشنا و به خصوص در حضور افراد ناآشنا تمایل ندارد.
2. کودک جداً از تعاملهای اجتماعی با افراد غیر از مظاهر قدرت اجتناب میکند.
3. کودک در موقعیتهای اجتماعی حتی در حضور چهره دلبستگی عاطفه محدودی را نشان میدهد که دامنه خلق حاکم بر آن از بررسی هشیارانه تا گوش به زنگ بودن متغیر است.
4. در این نوع اختلال دو نوع فرعی وجود دارد:
الف- کودک تا زمان نزدیکی به چهره دلبستگی خاطر آسوده دارد اما در برابر موقعیتها، اشیاء یا افراد ناآشنا به آسانی دچار ترس و وحشت میشود هنوز هم نزدیکی به چهره دلبستگی برای او اضطراب زاست. در مورد جدایی از چهره دلبستگی به شدت مقاومت نشان میدهد و این جدایی به شدت او را آشفته میکند. ب- تسلیم اجباری: کودک دستورات چهره دلبستگی را به آسانی یا با مقاومت اندک یا بدون مقاومت اندک یا بدون مقاومت درونی میپذیرد.
کودک تبادلات مثبت محدود شدهای را نشان میدهد. کودک ممکن است بازداری و ترس کم و عدم درگیری را در غیاب چهره دلبستگی نشان دهد.
نوع چهارم: اختلال دلبستگی پرخاشگرانه
1. کودک ترجیحی واضح به یک چهره دلبستگی دارد، اما پرخاشگری وی طغیان خشمی که معطوف به خودش یا چهره دلبستگی است، اغلب مانع پذیرش دلداری از جانب کودک میشود.
2. خشم (که ممکن است به شکل فیزیکی، کلامی، یا هر دو نشان داده شود) از ویژگی عمده رابطه دلبستگی است که فراتر از نارضامندیهای متناسب با سن و ناکامیهای زودگذر است. نارضامندی کلی به تنهایی برای تشخیص کافی نیست زیرا با پرخاشگری دریافت رابطه دلبستگی (خود فرمانی یا دیگر فرمانی) خود نشانهای از این نوع اختلال است.
3. نشانههای اضطراب (اضطراب جدایی، آشفتگیهای خواب و غیره) نیز ممکن است ظاهر شوند اما به دلیل بارزتر بودن پرخاشگری در کانون اصلی توجه قرار نمیگیرند.
نوع پنجم:
اختلال نقش وارونه (جابجا شده) 1. ارتباط والد- کودک وارونه میشود، به نحوی که کودک نقشها و مسئولیتهایی را که به طور معمول توسط والدین تقبل میشود به عهده میگیرد.
این مورد الگوی عمده این ارتباط است.
2. کودک نزدیکی بدون اضطراب را در ارتباط با چهره دلبستگی در موقعیتهای ناآشنا نشان میدهد.
3. کودک در طی تعاملات خود با مراقب، نگرانی مفرط، حاکمیت پرورش بیش از حد، یا تسلط نشان میدهد.
4. کودک در مورد سلامت روان شناختی مراقب، موشکافی غیرعادی و بیش از حد دارد (زینه و همکاران، 1993؛ به نقل کریمی، 1387).
ادامه دارد ...