موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 60 صفحه
شماره فایل : 120 mg
رهبری یك سازمان برای انطباق با تغییرات و به منظور بقا و رشد در محیطهای جدید، ویژگیهای خاصی را می طلبد كه عموماً مدیران برای پاسخ به آنها با مشكلات بسیاری مواجه می شوند. یكی از مهمترین خصیصه ها كه می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغییرات كمك كند، هوش هیجانی است.
هوش هیجانی موضوعی است كه سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانها و احساسات در توانمندیهای انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران مؤثری هستند كه اهداف را با حداكثر بهره وری، رضایتمندی و تعهد كاركنان محقق می سازند(مختاری و سیادت، 2008). تفاوت مدیر اثربخش و ناموفق در ارتباط آنها تجلی می یابد.
مدیران اثر بخش با هوش عاطفی بالای خود در ارتباطات بسیار موفق تر از دیگر مدیران عمل می كنند و این امر را به خوبی به اثبات می رسانند كه مدیرانی كه هوش عقلی (IQ) بالایی دارند، نمی توانند تنها با اتكا بر هوش عقلی بالای خود رهبری كنند بلكه مدیری اثر بخش است كه شنونده و سخنگوی خوبی باشد و رابطه ی پایدار و مثبت با دیگران برقرار سازد احساسات خود و دیگران را به خوبی درك كند و در ارتباطات خود به درستی عكس العمل نشان دهد(وثوقی كیا، 1383).
مدیران اثر بخش و موفق به قابلیت های عاطفی افراد توجه فراوان دارند و در ارتباطات خود به خوبی می توانند عواطف و احساسات دیگران را درك كنند و متناسب با آن عكس العمل نشان دهند و در یك كلام از هوش عاطفی بالایی برخوردارند و همین توانایی باعث می شود تا یك جو سازمانی مناسب برای پرورش بیشتر استعداد كاركنان ایجاد شود و در نهایت منجر به فراهم شدن شرایطی به منظور پیاده سازی فرهنگ سازمانی یادگیری در سازمان ها می گردد كه به عنوان مزیت رقابتی در دنیای رقابتی امروز مطرح می باشد.
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.