موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 36 صفحه
شماره فایل 575
در نتیجه توجه به مشکل خودکشی، مدلها و نظریههای متعددی ارائه شده است که هر کدام به گونهای خاص سعی در توجیه و تبیین این پدیده و شناسایی علل و عوامل زیربنایی آن نمودهاند.
نظریه های روان تحلیلگری
در مکتب روانکاوی میتوان دو نظریه متفاوت یافت. بر اساس نظریه اول شخصی که دست به خودکشی میزند، قربانی مرگ پرخاشگرانهای است که به جای متمایل شدن به خارج به سوی خود شخص متوجه میشود. نظریه دوم که اختصاص به فروید1 دارد مبتنی بر غریزه مرگ است، دیدگاه فروید درباره خودکشی به دو فرض اصلی بر میگردد:
1- به نظر فروید خودکشی و افسردگی ارتباط نزدیکی با هم داشته و خودکشی نوعی قتل محسوب می شود. بدین صورت وقتی که فردی مهم از دست می رود، نوعی احساس دوسوگرایانه که وی درباره فرد از دست رفته داشته و این احساس درون فکنی نیز شده است، پرخاشگری متوجه درون میگردد. اگر این احساسها به اندازه کافی قوی باشند، خودکشی رخ میدهد. 2
- نظر دیگر فروید در باب خودکشی به غریزه مرگ مربوط میشود یعنی ضربه ناقوسی میتواند متوجه درون شخص شده و منجر به خودکشی شود و این در واقع نوعی قتل است که قاتل و قربانی آن خود فرد است (محسنی، 1366). یونگ2 از جمله روان تحلیلگرانی است که درباره خودکشی بحث نموده است.
وی اشاره مینماید که عامل سوق دهنده فرد به سمت خودکشی بوجود آمدن جدایی بین من و خود واقعی فرد است. از نظر یونگ من به عنوان عامل مرکزی کشش های آگاهانه شخصیت برای ادامه حیات، ناگزیر از تقابل با خود میباشد. اگر این واکنش متقابل به وجود نیاید اجساس گناه و بیهودگی و پوچی در فرد بوجود آمده و در نتیجه مرگ پاسخی است که ارگانیزم برای روبرویی با سختیها و ناملایمات زندگی انتخاب میکند (حسنپور، 1358).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.