قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 56 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 245 را دانلود کنید.
بعد روانی کیفیت زندگی
روانشناسان در اولین قدم برای مطالعه کیفیت زندگی خواهان بررسی نگرش فرد نسبت به زندگی هستند.
در این زمینه، سطح سنجش آنها در مقیاس خُرد قرار دارد و بر حسب طبقه بندیهای متداول در شمول شاخص های ذهنی طبقه بندی می شود.
بسیاری از نظریه پردازان بر میزان احساس سعادت فرد از زندگیش به عنوان عامل تعیین کننده در نگرش فرد به زندگی تأکید کرده اند. در حقیقت، از جمله عواملی که برای مدت زیادی از جانب روانشناسان به عنوان ویژگی های تعریف کننده احساس سعادت یا خوشبختی ارائه شده اند می توان به معیارهایی نظیر دوست داشتن دیگران، لذت بردن از زندگی، یا شناخت خود اشاره کرد.
اما تعریف جدیدی که داینر (2000) برای احساس سعادت ارائه می دهد متضمن این است که افراد خودشان از زندگی خود یک ارزیابی مثبت داشته باشند. این تعریف ذهنی احساس سعادت به اعتقاد وی تعریفی دموکراتیک و مردم محور است زیرا از خود فرد خواسته می شود که زندگیش را ارزیابی کند و تشخیص دهد که آیا از زندگیش احساس خوشبختی می کند یا خیر، چنین تعریفی از یک زندگی خوب همان«احساس سعادت ذهنی» نامیده می شود که در محاورات دانشگاهی گاهی اوقات از آن به عنوان احساس خوشحالی نام می برند.
محققان زیادی در توصیف این احساس به ارزیابی مردم از زندگی خودشان توجه می کنند، ارزیابی ای که هم عاطفی است و هم شناختی. مسأله ای که در ارتقاء احساس سعادت نقش بسیار مهمی دارد، نیازها و میزان برآورده شدن آنها در نزد افراد است. در این زمینه اولین کوشش ها از جانب مازلو از منظری جامعه شناختی نسبت به مقوله نیازها صورت گرفت. مازلو نیازهای انسان را به چند دسته نیازهای فیزیولوژیکی و جسمی، نیاز به امنیت، نیاز به روابط اجتماعی و محبت، نیاز به تأیید و احترام و نیاز به خویشتن یابی طبقه بندی کرد و معتقد است تا نیازهای انسان در هر مرحله برآورده نشوند نیازهای بعدی مطرح نخواهند شد.
بر اساس رهیافت های روانشناختی تا زمانی که نیازهای انسان در یک اندازه مورد قبول برآورده نشوند احساس سعادت انسان افزایش نخواهد یافت. در بعد روانی میزان رشد فردی اهمیت زیادی دارد، رشد فردی معمولاً به لحاظ شناختی، اجتماعی و عملی مورد توجه محققان قرار می گیرد. همچنین، عملکرد فرد و میزان موفقیت وی در رسیدن به اهداف تعیین شده در کنار میزان کارآمدی از عوامل تعیین کننده این متغیر می باشند(شالوک،2004، به نقل از ربانی خوراسگانی و کیانپور، 1384).
در کنار احساس سعادت، برخی محققان از احساس رضایت از زندگی در اجتماع نیز به عنوان عاملی مؤثر در بالا بردن کیفیت زندگی سخن گفته اند.(داینر،2000) همچنین این عامل از جمله شاخص های ذهنی در تعیین کیفیت زندگی می باشد.
بعد اجتماعی کیفیت زندگی
بعد اجتماعی از جمله عوامل کلیدی در شکل دادن کیفیت زندگی است که تأثیر قابل توجهی بر احساسات اساساً اجتماعی مردم دارد. این بعد در سطح میانه مورد سنجش قرار می گیرد و شاخص های آن تلفیقی از شاخص های ذهنی و عینی کیفیت زندگی هستند.
در صحبت از بعد اجتماعی کیفیت زندگی معمولاً از ارزیابی کارکردی شهروندان سخن به میان می آید. به عبارت دیگر، وظیفه یا کارکردی که یک شهروند می تواند در اجتماع به عهده بگیرد تأثیر مهمی بر کیفیت زندگی اش به جا می گذارد. هرچه نقش و کارکرد شهروندان در امور اجتماعی بیشتر باشد کیفیت زندگی آنها افزایش می یابد.(شاسلر و فیشر،1985)
ادامه دارد ...