قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 43 صفحه
کد فایل: mb 417
برای توضیح و تصریح بیشتر تفکر رهیاب و تفکر پایورانه هدفمند و رابطه آنها با محور مشترک اهداف، کشف این مطلب که هر مؤلفه چگونه از نظر تحولی در دوران اولیه کودکی رشد می کند، مفید است. تفکرات رهیاب از نظر نوزاد، «تولد» مفهوم اطلاعات جدید را برای او به همراه دارد که ناشی از سرازیر شدن این اطلاعات از طریق اندام های حسی است. هر حس خاص باید برای داشتن معنای خاصی رمزگردانی شود. برای مثال، چهره مادر در میان تمام چهره هایی که در مقابل چشمان وی قرار می گیرد.
این حس با ظرافت پیچیده توسط ادراک که ذاتاً رویدادی روان شناختی است، غصب می شود زیرا نوزاد این اطلاعات وارد را تشخیص داد، سازماندهی می کند. افزون بر آن، نوزاد انسان فوراً مجذوب محورهای ارتباطی بین انبوهی از چیزهایی می شود که سکانس هایی را به دنبال دارند. در این فرآیند، ذهن کودک نورسیده بلافاصله متوجه زمان وقایع مجاور مهم در زندگیش می شود به نظر می رسد که این افکار انتظاری (پیش آیندی) از لحظه تولد وارد عمل می شوند و در تمام سال اول زندگی و بعد از آن ادامه می یابند (کوپر، 1994).
ادراک و محورهای ارتباطی با توانایی نوزاد به هم گره می خورند تا به ابژه های دلخواه (اشخاص یا اشیاء محبوب) اشاره کنند. فرض می شود که این رفتارهای مورد اشاره در سه ماه اول زندگی روی می دهند و به طور مشخص تا اواخر 12 ماهگی فعال می شوند (شولمان 1991)، نوزاد «با اشاره کردن» در حال شناسایی هدف است. همین طور، باید توجه داشت که اشاره کردن حاکی از آن است که کودک در حال انتخاب یک هدف از میان چند هدف است.
خلاصه کلام درباره تفکر رهیاب این است که نوزاد فوراً ادراکی (تصوری) را درباره «آینده که خارج از ذهن اوست» شکل می دهد و یاد می گیرد که وقایع خاصی موقتاً هم زمان روی می دهند. به علاوه، نوزاد شروع به تمرکز روی اهداف خاصی می کند و با ادراک/ تصور مسیرهای ارتباطی با اهداف، جریان های اساسی لازم را برای تفکر رهیاب کسب می کند. نوزاد با درک این زشته های ارتباطی با اهداف، جریان های اصلی لازم را برای تفکر رهیاب کسب کرده است.
ادامه دارد ...