قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 60 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 481 را دانلود کنید.
الیس برای توضیح مفاهیم مهم نظریه اش یک مدل مفهومی را به وجود آورد که اساس نظریه درمان عقلانی- هیجانی- رفتاری را این مدل(A-B-C) تشکیل می دهد( درایدن ،2009؛ الیس،2001؛ الیس و مک کلارن ، 1998؛ ورنون ، 2003). انسان ها هدف هایی دارند که رویدادهای فعال کننده(A ها) یا از آن حمایت می کنند و یا مانع رسیدن به اهداف می شوند.
سپس هشیارانه یا ناهشیارانه با نظام اعتقادی(B) خویش واکنش نشان می دهند. انسان ها پیامد هیجانی، یا رفتاری(C) رویداد فعال کننده را نیز تجربه می کنند. وقتی رویدادهای فعال کننده مطلوب هستند و از هدف های انسان حمایت می کنند، این نظام به خوبی کار می کند. ولی وقتی رویدادهای فعال کننده از هدف های انسان حمایت نمی کنند، احتمالاً در این نظام خلل ایجاد می شود.
این خلل احتمالی برای نظام های اعتقادی خاصی پیش می آید که نامعقول یا مختل باشد. وقتی انسان ها معتقد باشند که باید همان اتفاقی بیفتد که آن ها می خواهند، اختلال هیجانی ایجاد می شود(شارف، 1996، ترجمه فیروزبخت، 1381). اصولاً این نظریه تأکید می کند که وقایع فعال کننده(A) پیامدهای هیجانی و رفتاری(C) را به وجود نمی آورند.
در حالی که این پیامدها به وقایع فعال کننده نسبت داده می شود، اما معلول نظام باورهای افراد می باشد. افراد ممکن است اهداف مشترکی داشته باشند اما همان اتفاق واحد را به شکل های متفاوتی احساس کرده و واکنش نشان می دهند که این تفاوت به شیوه تفکر آن ها نسبت داده می شود(ورنون، 2003). B همان باورهاست که ممکن است بر دو نوع منطقی و غیرمنطقی باشد.
باورهای منطقی(rb) موجب پیشرفت فرد می شوند و به افراد برای رسیدن به اهدافشان کمک می کنند. نوع دوم باورها، باورهای غیرمنطقی هستند(ib) که موجب بروز احساسات نامناسب و رفتارهای نامؤثر می شوند. احساسات و رفتارهایی که نمی گذارند به خواسته هایمان برسیم(الیس و مک کلارن، 1998؛ ورنون، 2003).
اگر فرد تابع و دست خوش افکار و عقاید غیرمنطقی باشد، با عواقب غیرمنطقی(ic) مواجه خواهد شد، که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی، که شخصیت ناسالمی دارد. درواقع وقتی حادثه نامطلوبی برای فرد اتفاق می افتد و او احساس اضطراب و تشویش می کند، تقریباً در نقطه B( نظام باورهایش) خود را به دو چیز کاملاً متفاوت و متضاد متقاعد می کند و یکی از آن ها را در پیش می گیرد که مسلماً همان افکار غیر عقلانی اوست(IC)
ادامه دارد ...