موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 49 صفحه
شماره فایل 573
مطالعه روان پویشی افسردگی توسط زیگموند فروید و کارل آبراهام آغاز شد. هردو افسردگی را واکنش پیچیده در قبال از دست دادن چیزی توصیف کردند( آبراهام ،1968-1911 و فروید ، 1957-1917). افسردگی نخستین اختلالی بود که فروید علت اصلی آنرا به جای میل جنسی ، عامل هیجانی معرفی کرده بود .
مالیخولیا ، نامی که فروید برای افسردگی اختیار کرده بود عبارت است از غمزدگی افراطی اغلب بی ارتباط با محیط ، وظاهراً ناموجه . فروید عقیده داشت که فرد مبتلا به افسردگی یک وجدان یا فرا خود تنبیه کننده قوی دارد او براحساس گناه که وجدان موجب آن می شود ،تأکید می ورزد .
طبق نظریه فروید دلیل اینکه وجدان چنین می شود ، مهار کردن احساسات خشم و پرخاشگری است در غیر این صورت ممکن است به صورت آسیب رساندن به دیگران بروز کند . همانطور که انتظار می رود نظریه فروید مهمترین مثال برای رویکرد روان تحلیل گری به افسردگی است .
وی مطرح می کند که افراط وتفریط درارضای نیاز های مرحله دهانی باعث می شود که در فرد یک خود پنداشت بی نهایت وابسته شکل بگیرد . در کسانی که بیش از اندازه وابسته اند این فرایند به خود سرزنش گری وخود تنبیهی و در نتیجه افسردگی منجر می گردد. در واقع فروید افسردگی را بازگشت پرخاشگری به خود قلمداد می کند( خدا پناهی،1379).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.