موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 75 صفحه
شماره فایل 699
آموزش و نقد رسانه ای در سالهای اولیه اغلب موضعی اخلاق گرایانه داشت. این امر به ویژه در مورد سازمانهایی مصداق داشت که به اشاعه دیدگاهها و دستور کارهایی می پرداختند که نفع عمومی را در نظر داشتند. گروههای شهروندان ذی ربط و گاه کل اعضای کلیساها در پی حذف محتوای رسانه ای قابل ارائه از طریق کتابخانه ها و دکه های روزنامه فروشی، سپس سینماها و در مرحله آخر برنامه های رادیو و تلویزیونی و سی دی فروشی ها برمی آمدند. آموزشگران و پژوهشگران به تدریج وارد حوزه تحلیل رسانه ها با دیدگاه ها و مقاصد عینی تر و بی طرفانه تر شدند.
نقد رسانه ای به طرز فزاینده ای تکثرگرا، غیرجهت دار و غیرارزشی شد. موجی از نگرانی ها در خصوص رسانه ها در بخش هایی از جهان در بافتهای اجتماعی و اقتصادی نومیدکننده ایجاد شد که همراه با داوریهای ارزشی محکمی بود که علیه «امپراطوری های» رسانه ای صورت می گرفت و اغلب آنها را با منافع اقتصادی و سیاسی خاصی مرتبط می دانست. دیدگاه های مذهبی که نسبت به زبان و رفتار (به ویژه مواردی که به فعالیتهای جنسی و خشونت آمیز مربوط می شدند) نگرانی داشتند، در مراحل بعدی تحلیل های فرهنگی ـ زیبایی شناختی، جای خود را به نقدی رسانه ای دادند که بر واکنش، مسئولیت و پاسخگویی نسبت به ساختارهای رسانه ای به منظور رهایی عامه مردم از سلطه فرهنگی، اقتصادی یا طبقاتی تأکید می کرد.
گرچه الگوها طی دهه ها همپوشی پیدا کردند، اما به ترتیب بر ارزشهای مذهبی و حقانیت اخلاقی (رهیافت مصونیت ساز)، سپس پاسخگویی توأم با تشخیص و حساسیت (بیننده منتقد) و در دوره های اخیرتر، به ویژه در کشورهای جهان سوم، بر مقاومت و شورش ضدرسانه ای، حتی انقلاب مصرف کنندگان و در موارد افراطی مانند رسانه های اجتماعی تأکید می ورزیدند. این سه الگو در آموزش رسانه ای (۱۹۸۴) در یک بررسی توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) منعکس شده است.
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.