موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 52 صفحه
شماره فایل 785
مدیریت کلاس درس یکی از نگرانی های اولیه ابراز شده توسط معلمان است و سیستم اعتقادی شخصی معلمان بر این باور است که آنها باید برای هدایت دانش آموزان، بر طبق هدایت خود از روشهای مدیریت کلاس، استفاده نمایند. گلیکمن و تاماشیرو (1980)، چهارچوبی برای توضیح باورهای معلم نسبت به مدیریت کلاس درس در قالب سه روش ارائه داده اند: مداخله گرا، غیر مداخله گرا و تعاملی. با توجه به این مدل، مداخله گرایان بر این باورند که دانش آموزان رفتار مناسب را در درجه اول هنگامی می آموزند که رفتارشان توسط پاداش و مجازات از سوی معلم تقویت گردد.
بنابراین معلمان باید درجه بالایی از کنترل بر فعالیت های کلاس درس را تمرین نمایند (اوییک آیدم و همکاران، 2009). در سبك مدیریت مداخلهگرايانه فرض اصلي اين است كه محيط بيروني و تقويتهاي حاصل از آن، رشد را شكل ميدهد. يكي از اولين تئوريهاي مرسوم شده در روانشناسي مقدماتي مكتب رفتارگرايي با نظريههاي اسكينر و پاولف است كه پايهي تئوريك اين رويكرد است (مارتین و بالدوین،1992).
يك درك منفي از تئوري مداخلهگرايي معلم اين است كه دانش آموزان يك شيوهي رفتاري مناسب را نميآموزند بلكه تنها به خاطر بدرفتاريشان تنبيه ميشوند (اُزبنا ، 2010). در اين سبك معلم مسئوليت اصلي را براي كنترل دارد و تلاش ميكند با اعمال كنترل و نظارت بيشتر بر فعاليتها و رفتار دانشآموزان و تأكيد بر قوانين و انضباط كلاس به اهداف آموزشي دست يابد (یاووز ،2009). خودانضباطي آموخته شده به وسيلهي اين رويكرد يك سازش رفتاري بر قوانين بيروني است و نظارت بر دانشآموزان حتمي است (میلِی ، 2005).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.