موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 49 صفحه
شماره فایل 823
لوییس داف ارتقاء کیفیت ذهن و قلب دانش آموز را تعریف مناسب تری برای تربیت معنوی می داند. از این طریق ، کل شخصیت دانش آموز تحت تاثیر قرار گرفته و بین ابعاد فیزیکی ، هیجانی ، هوشی و معنوی او توازن و هماهنگی ایجاد می شود . از نظر وی نیز تمرین های معنوی صرفاً بخشی از قلمرو برنامه درسی نیستند ؛ بلکه می توانند در همه قلمروهای یادگیری به کار روند .(لویس داف ،2003) ویژگی تربیت معنوی
از آنجايي كه افلاطون برای اين جهان معنوي بالاترين ارزش را قايل است، اساس و بنيان تربيت را بر پايه ی روح و معنويت قرار مي دهد و هدف غايي تربيت را تربيت معنوي مي داند. افلاطون دو ركن عمده ي تربيت را پرورش روح و جسم مي داند، اما براين باور است كه سلامتي جسم به خودي خود موجب سلامتي بعد معنوي نمي شود، اما در روح و بعد معنوي ويژگي ای وجود دارد كه مي تواند تمام ويژگي هاي خوب را در جسم ايجاد كند. روي هم رفته، افلاطون تربيت معنوي را مهم ترين بعد مي داند و باور دارد كه موسيقي و ويژگي هاي دروني و بروني بايد با هم هماهنگ شوند تا بتوانند فضايلي همانند دانايي و شجاعت را بروز دهند. اگر بين اين دو هماهنگي ايجاد نشود، نمي توان اين فضايل را در نفس ايجاد كرد. بنابراين، افلاطون تربيت اخلاقي را زمينه اي براي تحقق تربيت معنويت مي داند. (سلحشوری،1390) فوكو بر اين باور است كه معنويت مجموعه اي از كاوش ها، كارها و تمرين هايي است كه منجر به مراقبه مي شود، كارهايي مانند خالص كردن خود، رياضت و توجه به روح كه اين اعمال در قالب دانش و آگاهي نيستند بلكه بخشي از وجود فرد هستند كه به منظور كسب و رسيدن به حقيقت بكار برده مي شوند.
بر اساس اين گفته، ميتوان نتيجه گرفت كه حقيقت چيزي نيست كه فرد بتواند به آساني به آن نايل شود بلكه براي رسيدن به آن نياز است كه فرد به تغيير و اصلاح دروني خود بپردازد و اين يك مسئوليت متقابل است. از يك سو حقيقت موجب سعادت و نيك بختي و آرامش روح خواهد شد و ازسوي ديگر، فرد براي رسيدن به حقيقت بايد نيروهاي دروني خود را متمركز كند و به تزكيه بپردازد .میلر معتقد است زمان برای آموزش با روح فرا رسیده و همه ی ما به قدر کافی روش های آموزش ماشینی و حسابگرانه را که موجب ویرانی روح انسانی می گردد تجربه کرده ایم.
توجه به کمیت یادگیری بدون نگرانی درباره ی کیفیت، موجب تضعیف روحیه ی دانش آموزان گردیده، حال آنکه چگونه می توانیم این تغییرات را از سمت آموزش متمرکز بر مغز به سمت و سوی آموزشی مبتنی بر روح هدایت کنیم، چگونه می توانیم در عصر فرا مدرن تغییرات بنیادی را در آموزش و پرورش ایجاد کنیم و مکان و قبله این تغییرات و تحولات کجا باید باشد؟ میلر اشاره می کند از طریق رفتن به سوی برنامه ی درسی معنوی و روحانی است که می توان تجربیات با ارزش و با معنایی را به دانش آموزان داد که نتایج چنین برنامه ی درسی همان دانش آموز با روح، معلم با روح، مدرسه و تغییرات با روح همراه با یک جامعه ی شاد و همدل، کارآمد مهربان و ... خواهد بود. (سلحشوری،1390
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.