دينر در هند بوك روانشناسي مثبت مينويسد: بشر زمـاني بـه فكر افتاد كه چه چيزي يك زندگي خوب را ميسازد. انديشمنداني كه در اين باره مطالعه كردهاند بر اين بـاورند كه عـنصر اصلي زندگي خوب آن است كه فرد خود را شبيه زندگي و با آن هماهنگ سازد، نه آنـكه زنـدگي را با خواستههاي خود هماهنگ سازد.
دينر در هند بوك روانشناسي مثبت مينويسد: بشر زمـاني بـه فكر افتاد كه چه چيزي يك زندگي خوب را ميسازد. انديشمنداني كه در اين باره مطالعه كردهاند بر اين بـاورند كه عـنصر اصلي زندگي خوب آن است كه فرد خود را شبيه زندگي و با آن هماهنگ سازد، نه آنـكه زنـدگي را با خواستههاي خود هماهنگ سازد.
بهزيستي رواني به عنوان شناخت و ارزيابيهاي مؤثر در زنـدگي تـعريف شـده است. اين ارزيابيها شامل واكنشهاي احساسي و هيجاني، مثل قضاوت شناختي از رضامندي است. وي سپس ادامه ميدهد كه رضـامندي از زنـدگي، مفهوم گستردهاي است كه تجربيات خوشايند، سطح پاييني از خلقيات منفي و سطح بـالايي از رضـايت از زنـدگي را دربرميگيرد. تجربيات مثبت موجب سطح بالايي از بهزيستي رواني ميشوند، چون يك زندگي رضايتبخش را ميسازند(پسندیده، 1390).
دینر(2002)، معتقد است عواطف منفی همچون خشم، سبب میشوند ذهن فرد فقط به تولید واکنش دفاعی در برابر موضوعات ایجاد کنندهی این عواطف منفی مـحدود شـود.در صـورتی که عواطف مثبت سبب میشوند که ذهن فرد بـر روی مـحرکها باز باشد و این مسئله بهنوبهخود فرصتهایی را برای توجه گستردهتر به محیط،ایجاد کرده و در نتیجه خلاقیت فرد را بیشتر کرده و موجب شادکامی میشود(خانزاده و همکاران، 1384).