مطالعه
میزان مطالعه و گرایش به خواندن ازمهمترین شاخصهای رشد و توسعه است. سازمان یونسکو در بسیاری از همایشهای خود، توسعه اقتصادی را مرهون گسترش مطالعه، نشر کتاب و برنامهریزی آموزشی میداند (شعبانی، فاضل، 1381).
زمانی میتوان در زمینههای مختلف فرهنگی به نتایج نوینی دست یافت که در عرصههای مختلف آموزشی و از طریق مطالعه ثمربخش توفیق قابل توجهی نصیب افراد، به ویژه دانشجویان، گردد (شعبانی و شفیعپور مطلق، 1382).
لذا عوامل اصلی موفقیت و دستیابی دانشجویان به مطالعه ثمربخش را میتوان در علاقه به مطالعه و سپس توجه به شیوههای مطالعه و آگاهی از روشهای صحیح مطالعه دانست (اشرفی ریزی، 1388).
برکسی پوشیده نیست که مطالعه، فرد را متحول و دگرگون کیفی میکند شاید تحول او به چشم نیاید ولی واقعیت آن است که فرد بعد از مدتی فرد دیگری با روحیه و اخلاق جدیدی میشود . فضاهای فکری، ذهنی، و ادراکی جدیدی پیدا میکند. یک روزی خود و اطراف خود را میبیند ولی بعد از مطالعه شاید بتواند درون فیزیکی و روحی و روانی خود را ببیند و علاه بر آن فضای اطراف خود و فضاهای خیلی دورتر را در خیال و ذهن خود ببیند (براتی، 1384).
مطالعه یکی از بهترین سرگرمیهای ما محسوب میشود و به کرات متفکران و عالمان جامعه درباره ارزش و اهمیت مطالعه سخن گفتهاند. ولی در حین مطالعه، اگر نکات ظریفی در نظر گرفته شود، آن جذابتر خواهد بود. مثلا اگر متن مورد نظر تا حدی برای ما آشنا باشد، ذهن ما نسبت به مطالب آن کنجکاو و خواندن آن متن موجب رضایتمندی ذهن ما خواهد شد. برای رسیدن به این حالت، میتوان خواندن متن تیترها، عنوانها، عکسها، جداول، نمودارها و دیگر موارد برجسته متن را بررسی کرد و در ذهن سوالاتی درباره آنها مطرح کرد. این کار ذهن را تشنهتر و مطالعه را لذتبخشتر میکند (نیکخو، 1388).
اهمیت مطالعه عمیق و تحلیلی از دیرزمان نزد اهل علم و ادب شناخته شده بوده و درباره آن سخنها گفتهاند. برای نمونه "فرانسیس بیکن" (دانشمند انگلیسی، 1561-1626) در مقاله " تحصیل و مطالعه" مینویسد: «مطالعه ذات آدمی را به کمال میرساند، و خود با تمرین و تجربه کمال میپذیرد. استعدادهای ذاتی مثل گیاهان خودرویند و مطالعه برای آنها در حکم پیراستن شاخ و برگ است.
مطالعه به خودی خود بیش از آنچه لازم است راههای گوناگون در برابر آدمی مینهد، که برای محدود کردن این راهها، تجربه ضرورت دارد. » (بهپژوه، 1385). مطالعه فرایندی ذهنی با اصول و شرایط خاص خود است. منظوراز شرایط مطالعه، مواردی هستند که با دانستن، به کارگیری و یا فراهم نمودن آنها میتوان مطالعهای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت.مواردی که یادگیرنده برای کمک به فراگیری، سازماندهی، ذخیرهسازی دانش ازآن استفاده میکند، راهبردهای شناختی و گاهی نیز مهارتهای یادگیری نامیده میشود.
مطالعات متعدد نشان دادهاند که نارسایی در مهارتهای یادگیری و مطالعه میتواند تمامی مزایای یک محیط آموزشی مطلوب و حتی قابلیتهای هوشی، شخصی و سلامت جسمی – روانی مساعد خود را تحتالشعاع منفی خود قرار دهد و از طرفی در صورت کارآمدی میتوانند بسیاری از نارساییهای احتمالی موجود در محیط آموزشی و یا حتی کاستی در انگیزش تحصیلی، سلامت جسمی – روانی را که میتواند تاثیر مطلوبی بر عملکرد تحصیلی فرد داشته باشد، تعدیل یا جبران نماید(کوشان، حیدری، 1385). مطالعه یک فعالیت خلاق و پیچیده است که نیازمند ترکیبی از فنون و روشهای مطالعه میباشد.
مطالعه ثمربخش از دو عامل متاثر میشود: یکی علاقه نسبت به مطلب خواندنی و دیگری کاربرد ماهرانه مهارتهای مطالعه. علاقه نسبت به مطلب خواندنی سبب میشود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد و مطالعه بیشتر منجر به بهتر شدن فنون مطالعه میشود و کاربرد فنون بهتر مطالعه را آسانتر، سریعتر و لذتبخشتر میسازد و در نتیجه شخص از خواندن مطالبی که باید بخواند دوری نمیکند و در زمان کمتری مطالب بیشتری را میخواند (طالبی، 1389، به نقل از بالدریج، 1368).
ژان لوخ میگوید:مطالعه کردن، وسایل به دست آوردن معرفت را به ما میدهد ولی تفکر است که آن را ملکه ذهن ما میسازد.باید با تمام نیرو افکار مولف را فراگیریم وگرنه از دست خواهد رفت و کتابی که مطالعه آن جز وجود و زندگی خواننده شود، برای ایجاد مردان دانشمند و آزموده سودمند است و فقط میتوان به آن اعتماد کرد.مطالعهکننده حقیقی و دانشمند بزرگ کسی نیست که زیاد کتاب خوانده باشد بلکه کسی است که هر چند کتابی که خوانده است در آن تامل نموده و به طوری به ذهن سپرده باشد که مطالب در فکر و عقل او تحلیل رفته است. ریچارد دلوژالین میگوید:اگر بخواهی بهترین مطالب را از کتاب به دست آوری لازم است یک ربع ساعت را در خواندن و سه ربع ساعت دیگر را به فکر کردن در اطراف آنچه خوانده شده است صرف نمایید.مطالعه صحیح بهترین وسیله برای کشف مطالب و برداشتن پرده از روی حقیقت اشخاص است و بسیار اتفاق افتاده که مطالعه یا خواندن یک کتاب که با امعاننظر و دقت انجام یافته زندگی مردم بسیاری را از پستی و ناچیزی به عظمت و شهرت و نیکنامی مبدل کرده است و کسانی که ندانستهاند مطالعه صحیح چگونه باید انجام یابد هنوز خود را خوب نشناختهاند و از این حیث کاملا" برعکس آنانی هستند که طرز مطالعه را دانستهاند و همیشه افکار خصوصی خود را که پیش از مطالعه از تعبیر آنها عاجز بودند و بر آنها وقوفی نداشتند از کتابهایی که خواندهاند به دست آوردهاند. عادت به خواندن و مطالعه برای مردم، یک آموزگار همیشگی و ظاهرکننده ابدی شخصیتها است (ماردن، 1336) .
عادتهای مطالعه
هون (1995) میگوید از موضوعاتی که از سالهای 1970 به بعد در پژوهشهای آموزشی مورد توجه قرار گرفت، این بود که افراد با بهرهگیری از چه شیوههایی به فراگیری مطالب میپردازند.
بنا به گفته سیف (1388) شیوه مطالعه را باید از طریق انتخاب و ترکیب فنون و روشهای مختلف خواندن برگزید. براتی (1383) بیان میکند که آشنایی دانشجویان با مطالعه و شیوههای آن امری ضروری است که موجب بالندگی آنان در فرایند تحلیل میگردد. طبق گفته نادری (1388) در جهان امروز میزان مطالعه کتاب و مواد خواندنی یکی از شاخصهای توسعه و عامل پیشرفت جوامع به شمار میآید. روانشناسان مشاهده کردهاند که حداقل در دوران دانشجویی، آنچه بیشترین تاثیر را بر وضعیت عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد، مهارتهای عمومی مطالعه، یادگیری درسی و یادآوری مطالب آموخته شده است.
عرفانی (1386) میگوید هنگامی که افراد به طور فعال در فرایندهای یادگیری خود شرکت میجویند، احساس قدرت و اختیار آنها بیشتر میشود، افراد همانگونه که تفاوتهای فردی زیادی دارند، شیوههای مطالعه آنان نیز متنوع است. بنا به گفته شعبانی (1387) روشهای مطالعه به گونههای مختلفی پدید آمده است و طبیعی است که انتخاب روشهای مزبور بستگی به عادت و ویژگیهای فردی دارد. عادتها و مهارتهای مطالعه شیوههایی است که دانشجو برای مطالعه خود به کار میگیرد. این شیوهها میتوانند برمیزان یادگیری و در نهایت بر پیشرفت تحصیلی و شغلی افراد تاثیر به سزایی گذارند.
رویکردهای یادگیری دانشآموزان که عادتها و مهارتهای مطالعه را نیز در برمیگیرد، موفقیت دانشآموز یا فراگیر را پیشبینی مینماید.استیگر (2009) معتقد است که عادت مطالعه را مانند خیلی دیگر از عادتها میتوان کسب کرد. عادت به کتابخوانی از نظر بیشتر افراد تحصیل کرده یک عادت پسندیده محسوب میشود که در فرد و جامعه اثر مطلوب دارد (اباذری و ریگی، 1391). عادت کردن به مطالعه صحیح یک امر اکتسابی است، یعنی همانگونه که انسان خواندن و نوشتن را یاد میگیرد، میتواند راه صحیح مطالعه را هم یاد بگیرد. متناسب با هدفی که فرد از مطالعه دارد و حتی به تناسب محتوا و موضوع و نوع مطالب روشهای مختلفی وجود دارد (اشرفی ریزی، 1382). باید به این نکته توجه کرد که ایجاد و پرورش چنین مهارتهایی با این هدف صورت میگیرد که خواننده بتواند برای مطالب مختلف سرعتهای متناسب با آنها را به کار برد، و به جای کاربرد یک روش واحد مطالعه، انعطاف نشان دهد و متناسب با نیاز، روش خود را تغییر دهد. ازطرف دیگر، هرچه خواننده از روش اجمالی به سمت مطالعه تجسسی حرکت کند، خواننده فعالتری خواهد بود و لذا مطلب را بهتر میفهمد و درک میکند (اشرفی ریزی، 1388).
مولفه های عادت به مطالعه
عادت به مطالعه دارای مولفههای تمرکز، یادآوری، سازماندهی زمان، مطالعه یک فصل، گوش کردن ویادداشتبرداری، برگزاری امتحانات و انگیزه میباشد، که در زیر به توضیح هر یک از مولفهها پرداخته میشود:
• تمرکز :
توانایی توجه اختیاری، باثبات، کامل، و قوی بر یک موضوع و ندیده گرفتن مطالب نامربوط است. کسانی که از امتیاز مهارت تمرکز برخوردارند قادر میشوند در هر زمان و مکان که بخواهند، و به مدتی که لازم بدانند بر موضوعی (چه مورد علاقه آنها باشد چه نباشد) تمرکز کنند، بدون آنکه تحت تاثیر عوامل پریشانکننده درونی و یا بیرونی قرار گیرند. براساس این ویژگیها دارندگان مهارت تمرکز محدودیتهای ناشی از زمان، مکان، مدت، موضوع و پریشانکنندههای حواس را کم کرده، گزینشهای خود را افزایش میدهند و با به کارگیری این قدرت بزرگ میتوانند در خانه، محل کار، و هرجای دیگر تمرکز کرده، کارآمد و موفق عمل کنند. این افراد در تمرکز عمیق چنان مجذوب موضوع میشوند که چیزهای دیگر را حس نمیکنند (دهقان، 1385).
در هر موقعیتی که نمیتوانید برای مطالعه تمرکز یابید سعی کنید بهطور واضح آن را نزد خویش تجزیه و تحلیل کرده و احساساتتان را بررسی کنید؛ هر موقعیت را به طور منطقی تعبیر و تفسیر کنید حتی بیشتر از آنچه در مواقع معمول انجام میدهید؛ در خود آمادگی لازم را برای بروز واکنشهای جدید که به جای احساس از عقلتان تبعیت میکند بوجود آورید؛ هرگاه مزاحمتهای بالقوهای در اطرافتان وجود دارد تعمدا" انرژی بیشتری صرف مطالعه کنید؛ هنگامی که براثر مزاحمتهای اطراف دچار تشتت حواس شدید، حتما" خود را به مطالعه مطالبی که مورد علاقهتان است سرگرم کنید؛ بین مطالب کتاب و عقاید خویش ارتباط برقرار سازیدو حتی میتوانید به وسیله پرسش از خودتان در زمینه موارد مطالعه و برطرف ساختن عوامل مزاحم به تقویت مثبت حواستان کمک کنید (مرتضوی زاده، 1383).
- یادداشت موارد مزاحم افکار:
به هنگام مطالعه همواره اتفاق میافتد که کارها فراموش شده و عقب افتاده به ذهن میرسد پس چند برگ کاغذ در وقت مطالعه داشته باشید و موارد مزاحم افکارتان را یادداشت کنید و حتی اگر راهحلهای درسهایی غیر از درسی که مشغول مطالعهاش میباشید بنظرتان رسید آن را بنویسید. این کار باعث جمع شدن مجدد ذهن و دور شدن افکار مزاحم از شما خواهد گردید (مرتضوی زاده، 1383).
- تقسیمبندی مطالب:
کارهای مطالعاتی خود را به موضوعات کوچکتر تقسیم کنید و برای هر قسمت وقت معینی در نظر بگیرید و حتی زمان لازم را با زنگ ساعت مشخص کنید (به ویژه مواقعی که با کمبود زمان روبرو هستید). حتی میتوانید هدفی را برای خویش در نظر بگیرید (بخشی، 1375). - مقدار کار باید متناسب و معقول باشد: سعی کنید مطالب را انباشته نکنید و مطالعه را با برنامهریزی مناسب و زمان معین انجام دهید. برای بهتر شدن تمرکز حواس تناوب مطالعه را در نظر بگیرید. اگر بتوانید هنگام مطالعه با تنظیم اوقات خویش موارد مختلف را بطورمتناوب مطالعه کنید، هم بر سرعت کارتان افزوده خواهد شد و هم نیاز به استراحت نخواهید داشت زیرا تازگی مطالب موجب کاسته شدن خستگی حواس میگردد. هنگام مطالعه نقش با ارزش خویش را مرور کنید. اگر به هنگام مطالعه به یاد بیاورید که اگر عمیقتر مطالعه کنید آینده بهتری خواهید داشت.
اعتماد و اتکا به نفس بیشتری پیدا میکنید. در حین مطالعه به شغل خویش و آینده روشنی که انتظارتان را میکشد و نزدیکتر شدن به هدف فکر کنید که چرا همه این افکار شوق ادامه کار را در شما تقویت خواهد کرد (بخشی، 1375).
• یادآوری :
بنا به نظریههای وابسته به روانشناسی خبرپردازی، یادگیری، زمانی صورت میپذیرد که اطلاعات دریافتی تمام مراحل حافظه را طی کنند و وارد حافظه درازمدت شوند. پس از آن، هرزمان که ما بخواهیم از یادگیریها یا آموختههایمان استفاده ببریم باید آنها را یادآوری کنیم. یادآوری به دو صورت انجام میگیرد: بازشناسی و بازخوانی . بازشناسی یعنی اینکه تشخیص بدهیم که موردی یا مطلبی را میشناسیم یا خیر. بازخوانی به این معنی است که فرد مطلب موردنظر را کاملا" از حافظه فراخواند. در ضمن تمرینهای یادگیری، یادگیرنده ابتدا قادر به بازشناسی و بعد قادر به بازخوانی خواهد بود . در ضمن فراموشی، عکس این اتفاق درست است. مطلبی که خوب آموخته شده است و هنوز از زمان یادگیری آن زمان زیادی نگذشته است، قابل یادآوری (بازخوانی) است، اما پس از مدتی که بدون استفاده باقی بماند دیگر قابل بازخوانی نیست، اما قابل بازشناسی است. یعنی یادگیرنده میتواند آن مطلب را از میان مطالب بازشناسی کند، ولی قادر به تولید نخواهد بود. سرانجام اگر مطلب یادگرفته شده باز هم برای مدتی بدون استفاده بماند، نه قابل یادآوری خواهد بود نه قابل بازشناسی، اما در یادگیری مجدد یا بازآموزی زودتر از مطالبی که اصلا" آموخته نشدهاند یاد گرفته خواهد شد (سیف، 1386).
• سازماندهی زمان (برنامه ریزی ):
به اعتقاد علیپور (1370) داشتن برنامه منظم و هدفدار یکی از عوامل اصلی موفقیت است. برنامهریزی صحیح و اینکه چگونه از وقتتان حداکثر استفاده را ببرید، کمک زیادی به شما در مطالعه میکند. بنابراین برای اینکه مطالعه فعال و پویایی داشته باشید باید یک برنامه صحیح و اصولی طرحریزی کنید و براساس برنامه خود مطالعه کنید. پس برنامهریزی یعنی تلاشی مجدانه برای رسیدن به اهداف، حرکتی گامبهگام، هوشمندانه و منطقی برای رسیدن به سکوی موفقیت، تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده، حرکتی فعال و موثر برای دستیابی به خواستهها میباشد. علاوه بر آن توانایی و امکاناتی است که هر فرد دارد وباعث دقت و نظم و هماهنگی در انجام کارهای روزانه و افزایش میزان درک و یادگیری مطلوب و ایجاد علاقه میشود.
برنامهریزی یکی از روشها و راهحلهای موثر از بین بردن اضطراب و نگرانیهاست که تمرکز حواس را آسان و فرد را برای یادگیری بهتر آماده میکند. نظری (1376) معتقد است که اساس برنامهریزی یعنی هر کاری را در جای خود انجام دهیم، اعتدال و میانهروی را مراعات کرده و برنامه به گونهای تهیه شود که مطالعه، تفریح، استراحت، تغذیه، ورزش، حضور به موقع سرکلاس، کار و فعالیت نهایتا" زندگی کردن همه متناسب و کافی باشند. وقتی قصد مطالعه دارید، باید برای خود مشخص کنید که چه مدت به مطالعه خواهید پرداخت. پس از تعیین مدت مطالعه، تصمیم بگیرید چه مقدار از کتاب را در مدت مشخص بخوانید.
به این ترتیب میان تمام قسمتهایی که باید مطالعه کنید، پیوندی به وجود میآید و خواندن و یادگیری نظم میگیرد. یک برنامه مطالعاتی بایستی قابل انعطاف باشد. یعنی با حوادث و اتفاقات پیشبینی نشده قابل اجرا باشد. بنابراین باید اوقاتی به عنوان وقت آزاد پیشبینی شود تا بتوان عقبماندگیها را جبران کرد. ویژگی دوم برنامه قابل اجرا بودن آن است. یعنی با توجه به نیازهای شخصی برنامه تهیه شود و ساعاتی از روز را برای مطالعه در نظر بگیرید و ساعاتی را برای کارهای اجتماعی، تفریح و استراحت و ساعاتی را برای کارهای موظف تعیین کنید و بعضی اوقات را آزاد بگذارید. تخمین زدن زمان یکی از عوامل موثر در تدارک دیدن یک برنامه موثر مطالعه است. زمان مطالعه خود را برحسب ساعت تقسیمبندی کنید. (سیف، 1386).
برای آغاز مدیریت زمان فرد باید به یک دیدگاه روشنی از اینکه در حال حاضر زمان خود را چگونه صرف میکند، داشته باشد. این کار، به فرد کمک میکند تا مدت زمان فعالیتهای کنونی خود را برآورد کند. برای رسیدن به یک برآورد درست، فرد لازم است تا در جریان چگونگی صرف زمان خود در طول هفته قرار بگیرد. در مدیریت زمان باید همه ضرورتها مشخص شده و برای آنها زمان مناسبی در نظر گرفته شود. فهرستبندی روزانه باید با اولویتها و ویژگیهای مشخص هماهنگ باشد. در فهرستبندی روزانه، زمان مطالعه بهتر است وقتی باشد که فرد بیشترین انرژی را برای یادگیری دارد. مرور مطالب کلاسها بهتر است هر چه زودتر بعد از کلاس انجام شود. در فهرست زمانبندی برای هر ساعت مطالعه لازم است که 10 دقیقه استراحت در نظر گرفته شود. بعد از تنظیم زمان و تدوین جدول زمانبندی، درباره مهمترین کار خود فکر کنید. آیا فرصتهایی بوده که کاری انجام ندادهاید، اگر چنین بوده علت را بررسی کنید و سعی کنید موانع را برطرف کنید. معمولا" انجام تکالیف سخت و پیچیده دشوار بوده و افراد کمالگرا تمایل بیشتری به احتراز از چنین تکالیفی دارند. برای راحتی، انجام چنین تکالیفی را به بخشهای قابل انجام و کنترل تقسیم کرده و در زمان تعیین شده آنها را انجام دهید (شقاقی، 1382).
• گوش دادن و یادداشتبرداری :
10درصد یادگیری از طریق شنوایی صورت میگیرد در مجموع 94 درصد کل یادگیری ما از طریق دیدن و شنیدن یعنی در اندام گوش و چشم است. گوش دادن فعال هنر و مهارتهایی است که جلب اعتماد و درک مقابل را به همراه دارد به ما کمک میکند تا پیچیدگیهای شخصیتی و روانی فرد را بهتر تشخیص داده و از بسیاری از سوتفاهمها جلوگیری کنیم، به این سبب معتقدند، گوش دادن، پایه برقراری ارتباط است. ارتباط خوب و موثر با دیگران نیازمند بودن در کنار آنها نیست، چون که ارتباط از یک سو رساندن پیام به شخص دیگر است ولی از سوی دیگر درک آن چیزی است که دیگری میکوشد به ما بگوید. مهمترین مهارتی است که به ما کمک میکند تا بتوانیم درک درست و منطقی از کلام و احساس دیگری داشته باشیم، گوش دادن است.
- خوب شنیدن: کسب مهارت موفقیت تحصیلی؛ یافتن معنای گفتار دیگران در ذهن خود؛ تمرکز بر پیامهای دیگران؛ افزایش قدرت یادگیری؛ افزایش تفاهم ما با دیگران؛ ابراز علاقه، نگرانی و توجه به دیگران؛ افزایش روحیه مشارکتجویی و کار گروهی؛ کمک به خودآگاهی و گسترش شناخت از خود و دیگران.
- هدفها: برداشت کامل و درست و مناسبتر منظور دیگران؛ تشویق دیگران به بیان و ابزار آزادانه و صادقانه مسائل خود؛ تقویت ارتباط و تعامل خود با دیگران؛ جلوگیری از سوتفاهمها؛ کمک به درک گفتههای دیگران. - راهکارها: توانا کردن افراد در حس شنوایی برای خوب شنیدن و توجه به دیگران؛ کمک به کودکان برای لذت بردن از صداهای موجود در طبیعت؛ توانمند کردن در حس شنوایی؛ افزایش قدرت شنوایی؛ کمک به کودکان تا بتوانند توانایی شنوایی و قدرت خوب آن را به دست بیاورند؛ بتوانند احساس خود را درباره صداهای موجود در طبیعت توصیف کنند؛ توانا کردن در خوب شنیدن نسبت به دیگران (کاکیا، 1389).
- یادداشتبرداری: مهمترین نکته در یادداشتبرداری این است که افراد باید بعد از درک کامل موضوع، شروع به یاداشتبرداری کنند. در واقع، بعد از اینکه از یادگیری مطلب مطمئن شدند، این کار را انجام دهند. فقط در این صورت است که میتوانند خلاصه مطالب را آنهم با زبان خودشان بنویسند. در یادداشتبرداری، تکرار جملات کتاب یا حرفهای معلم، به اندازه استفاده از جملاتی که از تفهیم مطالب توسط خود فرد حاصل میشود، مفید واقع نخواهد شد. در یادداشتبرداری علاوه براینکه مفاهیم و نکات را خلاصه میکنیم، باید آنها را به طور ساده هم بنویسیم.
یادداشتهای پراکنده یک درس ارزش چندانی ندارد و به شما کمکی نمیکنند،پس بهتر است یادداشتبرداری به طور منظم انجام شود تا خلاصه ما، کامل و قابل استفاده باشد. معمولا وقتی موضوعی را برای اولین بار مطالعه میکنیم ، فکر میکنیم همه جملات و نکات آن مهماند و باید آنها را یادداشت کنیم. در این حالت یادداشتها پرحجم خواهند شد. ولی با مرور بیشتر و تسلط به مطالب، متوجه نکات پراهمیتتر خواهیم شد (اوتادی، 1392).
یادداشت برداری
بخش مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجه داشت. چون موفقیت فرد را تا حد زیادی تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. مطالعه بدون یادداشتبرداری یک علت مهم فراموشی است (امرالهی بیوکی، 1389). مطالعات نشان داده است که دانشآموزان و دانشجویانی که در حین یادگیری یادداشتبرداری میکنند و سپس یادداشتهای خود را مرور میکنند، موفقیت تحصیلی بالاتری نسبت به کسانی به دست میآورند که این کار را انجام ندادهاند. بنابراین یادداشتبرداری از نکات مهم و اساسی درس استاد، از راههای مبارزه با فراموشی مطالب است. مشاوران تحصیلی نیز معتقد هستند که یادداشتبرداری کمک فراوانی به یادگیری میکند.
یادداشتبرداری نوعی تکرار مطالب است که موجب به خاطر سپردن و تمرکز حواس میشود. فرد از طریق یادداشتبرداری بطور خلاصه موارد مهم را مینویسد و از آنها در آینده استفاده میکند. از سوی دیگر یادداشتبرداری یک امر ضروری برای همه کسانی است که به مطالعه مثل غذا، آب و هوا برای دوام زندگی بشری اعتقاد دارند. طبق مطالعاتی که درمورد حافظه انسان انجام شده است، انسانها بعد از بیست دقیقه، بهطور تقریبی 40 درصد آنچه را که شنیدهاند یا خواندهاند فراموش میکنند و بعد از 24 ساعت، بهطور تقریبی 70 درصد مطالب را از یاد میبرند. (شریفی، رحمتی، 1392).
• برگزاری امتحانات : در اغلب رشتههای تحصیلی آزمونهایی برای ارزیابی فراگیران در نظر گرفته شده است. اگرچه شکل و نحوه امتحان ممکن است تفاوت داشته باشد، اما نکته مهم شناخت این مسئله است که در هر امتحان چه انتظاری از فراگیر میرود.بهترین روش برای آماده شدن در امتحان آماده شدن از شروع درس و مباحث است، یعنی از اول ترم یا سال تحصیلی. یکی از دلایل سختی امتحان مشکلات ناشی از فراموشی مطالب است. فراگیر مجددا" باید وقت صرف کند تا مطالبی را که یکبار یاد گرفته، بار دیگر از نو یاد بگیرد. برای جلوگیری از این عارضه تهیه یادداشتها و مرور منظم آنها توصیه میشود (پورشانظری، 1386). امتحان برای نشان دادن میزان درک افراد از دوره یا درس معینی است.
اگرچه این هدف اصلی امتحان است ولی کاربرد این منظور اغلب به شکل بدی تعبیر میشود.در طول امتحان قبل از شروع به نوشتن جوابها، بسیار عاقلانه است که با صرف وقت کوتاهی ابتدا همه اوراق امتحان را بررسی کنید و این با نوع امتحان فرقی نمیکند. سوالات را باید به دقت خواند و توجه کرد که در سوال از شما چه خواسته شده است. امتحانات به طور کلی از دو نوع مشخص تشکیل میگردد: امتحانات انتخابی که به تستی معروف است و دوم امتحانات انشایی یا نوشتنی یا ذهنی. هر یک از دو نوع امتحان فوقالذکر دارای مزایا و محدودیتهایی است که با توجه به دوره تحصیلی، نوع و محتوای درس و هدف اصلی از امتحان متفاوت است (طوسی، 1373).
• انگیزش : یک اصطلاح کلی است که بعضی اوقات به نیازها، خواستهها، تمایلات یا قوای درونی افراد اطلاق میشود. تعاریف زیادی برای انگیزش ارائه شده است که دو مورد از مشهورترین آنها، توسط بارون، روبرتسونو اسمت، ارائه شده است.
بارون (1991)، میگوید: انگیزش فرایندی درونی است که رفتار ما (به ویژه رفتارهای جهتدار) را فعال، هدایت و نگهداری میکند. روبرتسون و اسمت(1985)، اظهار میدارند انگیزش، مفهومی روانشناختی است که با نیرودهی و جهتدهی رفتار انسان مرتبط است(هایفور و وایدت ، 2002). نیرودهی، به این معنا است که انگیزش، رفتار را مقاوم ، نیرومند و سرشار از تلاش میکند و جهتدهی، یعنی رفتار به سمت رسیدن به یک هدف یا پیامد خاص معطوف است. انگیزش باعث جهتدهی پایدار و فزونی رفتار میشود (طوسی، 1373؛ به نقل از ابرسون و الوف ، 2004).
• مشخصههای انگیزش : انگیزش، پاسخی است برای چرایی رفتار؛ اگر شما فردی را ببینید که در حال دویدن است، ممکن است متوجه شوید او یا برای رسیدن به چیزی میدود، یا میخواهد از چیزی دور شود؛ انگیزش، به آن دسته از فرایندهای درونی اشاره میکند که مستقیما" نمیتوان آن را مشاهده کرد؛ انگیزش، فعالکننده و انرژیزا است و فرد را برای انجام کار برمیانگیزد، بیشتر احتمال میرود که ورزشکاری که انگیزه دارد (در مقایسه با ورزشکار بیانگیزه)، در مسابقه پیروز شود؛ انگیزش، به رفتار جهت میدهد و باعث میشود ما برای رسیدن به هدف خود تمرکز کنیم؛ پاسخها به فرایندهای انگیزشی معمولا" آشکار هستند؛ انگیزش باعث پاسخ مشاهدهپذیر میشود؛ انگیزش، همیشه جهتدار است(طوسی، 1373؛ به نقل از محمود ، 2004).
نیازهای سه گانه مک کللند: دیوید مک کللند سه عامل انگیزشی را در مورد نیازها پیشنهاد نمود که عبارتنداز: - نیاز به کسب موفقیت: یعنی تلاش برای کسب هدف با توجه به برنامهها و استانداردهایی که موفقیت را تضمین مینماید. از نظر مک کللند، این نیاز سبب میشود که افراد به تعریف و تکذیب دیگران در انجام کار توجه نداشته و تنها پاداش موثر برای آنها تحقق اهداف و آرزوهایشان در خصوص انجام کار است.
- نیاز به کسب قدرت: یعنی کسب توانایی برای اعمال نفوذ بر دیگران و کنترل آنها میباشد این نیازها سبب میشود که افراد مسولیتهای دیگران را برعهده بگیرند، بر آنها اعمال نفوذ نمایند، در وضعیت رقابتی به انجام کار بپردازد و همواره در پی کسب شهرت، اعتبار و تشخیص هستند. این افراد بیش از آنکه به عملکرد موثر فرد توجه کنند به اعمال نفوذ بر دیگران توجه دارند. در مقایسه با نظریه مازلو صاحب نظران معتقدند که نیازها به قدرت، بین نیاز احترام و خودشکوفایی قرار دارد.
- نیاز به کسب دوستی و روابط: یعنی تمایل به کسب دوستی، حمایت دیگران و ایجاد روابط صمیمی با آنها. براساس این نیاز افراد تمایل دارند که مورد پذیرش دیگران واقع شوند و در شرایطی که تعاون حاکم است و روحیه همکاری و تفاهم وجود دارد به کار اشتغال داشته باشند. (سهگانههای انگیزش، 1389).
نظریهپردازان و محققان در تشریح انگیزش انسان، به دو مقوله کلی به نام انگیزش بیرونی و انگیزش درونی اشاره دارند. انگیزش بیرونی یعنی اینکه یک عامل خارجی فرد را به انجام دادن کارها ترغیب میکند. در مقابل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی زمانی پدیدار میشود که شخصی از روی تمایل درونی، به انجام دادن کاری مبادرت میورزد؛ خواه آن کار ارزش خارجی داشته، خواه نداشته باشد. کسانی که با انگیزش درونی به انجام دادن فعالیت خاصی میپردازند، نیازی به ترغیب آنها در ادامه آن کار نیست، زیرا خود فعالانه مترصد فرصتی هستند تا آن را انجام دهند (اسپالدینگ، 1377). به عقیده گروهی از صاحبنظران اجزای تشکیل دهنده انگیزش عبارتانداز: جهت و مسیر رفتار فرد که او از میان نحوه عملهای مختلف انتخاب میکند؛ شدت و وسعت پاسخ و عکسالعمل فرد پس از انتخاب شیوه عمل مورد نظر؛ تداوم رفتار، یا مدت زمانی که شخص به رفتار منتخب خود ادامه میدهد (کوکلان، 1357).
بیگز (1978) معتقد است که انگیزه افراد در اتخاذ شیوههای مطالعه آنان موثر است. از نظر او کسی که انگیزه درونی دارد نسبت به کسی که صرفا" برای قبولی درس میخواند متفاوت است. وی از مطالعات خود به این نتیجه رسید که فرایند مطالعه، مدل پیچیدهای را میطلبد که تدابیر، راهبردها و نگرشهای منبعث از ارزشها را شامل میشود. همچنین انتویستل (1988) به سه نوع انگیزه در انجام یک تکلیف درسی اشاره نموده است: میل به موفقیت، ترس از شکست و علاقه شخصی. مورد سوم ترکیبی از دو نوع انگیزه دیگر برای یادگیری به منظور دستیابی به سطح بالاتری از درک و فهم مطالب است که فرد را به ایدههای جدید و نقد مطالب مورد مطالعه قادر میسازد. از جمله متغیرهای انگیزشی که رابطه آنها با مهارتهای مطالعه به تایید رسیده است، هدفمداری (ایمز و آرچر، 1988) و خودپنداری (گادزلا و ویلیامسون، 1984) است.
برمبنای این یافتهها برخورداری از مهارتهای موثر در مطالعه به موفقیت تحصیلی و در نتیجه به رشد خودپنداره مثبت در شخص میانجامد، که این خود تحولی در برنامههای آموزشی به حساب میآید. همچنین هدفمداری، به عنوان یک منبع انگیزشی، یک عامل پیشبینیکننده معنیدار برای راهبردهای یادگیری تشخیص داده شده است. بعضی محققین هم متغیرهای انگیزشی و مهارتهای مطالعه را در رابطه با عملکرد تحصیلی مورد مطالعه قرار دادهاند (بحرانی، 1378؛ به نقل از بارنز، 1991).
انگیزه در جریان مطالعه و یادگیری اولین قدم نیست. چون تا زمانی که فرد تمایل یا علاقهای به انجام مطالعه نداشته باشد نمیتواند برانگیخته شود. در مطالعه علاقه یکی از عوامل موثر است. دروس و مطالبی که مورد علاقه نباشند، انگیزهای برای مطالعه نخواهد بود و در نتیجه نه تنها مطالب دیرتر یاد گرفته میشود، بلکه زودتر هم فراموش میگردد. سوال این است که چگونه میتوان علاقه به چیزی را که تاکنون مورد علاقه نبوده است ، افزایش داد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت، که همه علایق انسان، در اثر رشد به وجود آمده است. در واقع علاقه به موضوع، با مقدار اطلاعاتی که درباره آن داریم، نسبت مستقیم دارد. یعنی اینکه هر چه بیشتر درباره مطلبی اطلاعات کسب شود، علاقه به مطالعه آن بیشتر میشود. با توجه به مطالب مذکور، ایجاد علاقه اولین گام برای انگیزش به مطالعه است. مربیان و معلمان این علایق را به وسیله نشان دادن هدف یا نتیجه نهایی مطالعه و یادگیری هریک از دروس در یادگیرنده به وجود میآورند (دلجو،1381).
برای شروع مطالعه، ابتدا بایستی خود را از جهات گوناگون آماده کرده زیرا حداکثر آمادگی، مقدمهای برای علاقمندی به مطالعه و یادگیری بهتر و یادگیری مطالب میباشد. منظوراز آمادگی، پیدایش تمام شرایطی است که شخص را قادر میسازد، تا با اطمینان به موفقیت و اعتماد بنفس، به تجربه خاصی بپردازد و این شرایط را میتوان به چهار دسته بدنی، ذهنی، اجتماعی، و روانی تقسیم کرد.
- آمادگی بدنی: به رشد و تکامل بدن، تندرستی و نداشتن نقصهای بدنی مربوط است. زیرا گاهی وجود بیماریهایی مانند، زخم معده، میگرن، سردرد، و نظایر آنها مانع خواندن و مطالعه فرد میشود و فرد تا به دست آوردن تندرستی کامل قادر به مطالعه نیست و انگیزه کافی برای مطالعه هم نداردبا وجود این، پیشرفت روزافزون علم پزشکی نشان می دهد که میتوان برخی از نقصها را از بین برد. و یا ابزاری را جایگزین آنها کرد. مثلا" برای جبران پیرگوشی میتوان از سمعک استفاده کرد و برای بهبود بینایی میتوان از عینک بهره برد (شعاری نژاد، 1378).
- آمادگی ذهنی: را میتوان از این خصایص دریافت: رشد گویایی سالم، قدرت تفسیر و تعبیر اشکال، توانایی درک همانندیها و ناهمانندیها میان کلمات، مهارت در تشخیص میان شکلهای کلمه، آشنایی با اجزا و عناصر صدا و اعداد و کلمات و ... معمولا" آمادگی ذهنی را به سه وسیله آزمون هوشی، آزمون آمادگی و مشاهده معلم تعیین میکنند. - آمادگی اجتماعی: به ماهیت و وسعت تجارب فرد بستگی دارد که میتوان آن را با تجزیه و تحلیل زمینه خانه و خانواده، محیط وسیع اجتماعی که او در آن تجربه اندوخته است و تربیت پیشین او تعیین کرد. بدین ترتیب که برای جذب و درک بهتر مطالب، بایستی محیط مناسب و دلپذیری را فراهم کرد، زیرا فعل و انفعالات یادگیری وابستگی زیادی به محیط اطراف و اطرافیان دارد.
- آمادگی روانی: به شکل پیچیدهای با رشد و تکامل بدنی، ذهنی و اجتماعی آمیخته است. خستگی ، بیقراری و بیتابی، کوتاهی زمان دقت، نداشتن تمرکز در مطالعه، واکنشهای منفی نسبت به خود و دیگران، عدم تقویت اراده، ضعف اعتماد به نفس، جدی نبودن در مطالعه، آشنا نبودن با روشهای صحیح مطالعه و نظایر آنها همگی نشانه نبودن آمادگی روانی در فرد میباشد. به همین جهت توجه و دقت به وضعیت روانی دانشآموزان و دانشجویان، اجرای برنامههای آموزشی و فرآیند یادگیری را آسانتر و مطلوبتر میکند (ناعمی، 1377).