الف- به عقیده ماسلاچ فرسودگی شغلی سه مرحله را پشت سر می گذارد:
دیدگاه ماسلاچ
الف- به عقیده ماسلاچ فرسودگی شغلی سه مرحله را پشت سر می گذارد:
- مرحله اول : شخص احساس می کند که از نظر عاطفی فرسوده شده و احساس ندارد، از کار افتاده و چیزی ندارد که به دیگران بدهد . *مورد اول : برانگیختگی روانی - بی حوصلگی، اضطراب مزمن، افزایش فشار خون به صورت دوره ای، دندان قروچه، بی خوابی، فراموشکاری، تپش قلب، ریتم غیر معمول قلب، عدم تمرکز، سردرد. - مورد دوم: شخص بیش از پیش اهمال نشان می دهد و به وظایف خود در محیط کار حساس می شود. * مورد سوم : حفظ و بقای انرژی :تلاش برای جبران فشار روانی،اگر این روشها شکست بخورند نتیجه ممکن است به اشکال زیربروز کند: - دیر رفتن سر کار، تعلل و مسامحه کاری، نیاز به سه روز آخر هفته، کاهش میل جنسی، خستگی مزمن در صبح، با تاخیر سر کار حاضر شدن، بد گمانی، تنفر، افزایش مصرف چای و قهوه و نوشابه ، بی تفاوتی. *- مرحله سوم: شخص به این نتیجه می رسد که از نظر کاری ناموفق است و کار دیگری برای انجام دادن نداردوبه صورت زیر اشکارمیشود.
در ماندگی (خستگی) (شامل حتی دو مورد از علایم زیر ): - افسردگی و ناراحتی مزمن، خستگی جسمی مزمن، مشکلات معده ای – روده ای مزمن، سردرد مزمن، تمایل به کناره گیری از جامعه ، تمایل به دور شدن از دوستان و کار و حتی خانواده، حتی تمایل به خودکشی. این مراحل معمولا پشت سر هم حادث می شوند و هر چند این روند می تواند در هر مرحله ای متوقف شود.( خاکزادان ، 71:1385(
دیدگاه پستونچی
ب- پستونجی 1999 به نقل از( ساعتچی 1380 : 217 و 218 ) مراحل را اینگونه بیان می کند: 1- مرحله ما ه عسل : در این مرحله، فرد احساسات شادمانه و سر خوشی ناشی از برخورد با شغل جدید را تجربه می کند . این احساسات عبارتند از : ( تهییج، اشتیاق، غرور، و چالش. ) وجوه نا مطلوب، به دو طریق ظهور پیدا می کنند ، یعنی : نیروی ذخیره شده برای مقابله با نیازهای یک محیط چالش آور ، به تدریج به اتمام می رسد و در این مرحله برای مقابله با فشار روانی، عادات و راهبرد هایی شکل می گیرند که غالبا برای مقابله با چالشهای بعدی مفید نیستند.
2- مرحله کمبود سوخت : در این مرحله، فرد نوعی احساس زوال ، خستگی، گیجی و ابهام را تجربه می کند . نشانه های این مرحله عبارتند از: ( عدم رضایت شغلی، عدم کار آیی، اختلال در خواب و احساس خستگی ) . نتایج چنین احساساتی نیز واکنش ( پرخوری و اعتیاد ) است . 3- مرحله نشانه مزمن : در این مرحله، نشانه های مرضی فیزیولوژیکی بیشتر آشکار می شوند و فرد نیازمند توجه و کمک می شود . نشانه های عادی این مرحله عبارتند از : فرسودگی مزمن، بیماری جسمی، خشم و افسردگی . در این مرحله، نوعی احساس خستگی ، فرسودگی و تحلیل رفتگی بر فرد مستولی می شود . 4- مرحله بحران : اگر احساسات و نشانه های مرضی مرحله سوم برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند، فرد وارد مرحله بحرانی می شود . در این مرحله فرد احساس می کند بر او ستم رفته است و تمایلات مربوط به بدبینی و شک و تردید نسبت به خود، در او افزایش می یابد. در این مرحله ، ممکن است فرد دچار زخم معده ، سردرد، درد های مزمن پشت، فشار خون بالا و کم خوابی شود . ضمنا ممکن است این درد ها نیز به صورت حاد ، جلوه گر شوند .
- مرحله برخورد با دیوار : این مرحله از نشانهای فشار روانی فرسودگی شغلی با به پایان رسیدن نیروی فرد برای سازگاری با محیط کار مشخص می شود و احتمال دارد در این مرحله ، فرد شغل خود را از دست بدهد . از طرف دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که با بهبود فرد در این مرحله ، بعضی از نشانه های مرضی از بین بروند . اما این نشانه ها تغییرات فیزیولوژیکی دیگری را در فرد ایجاد می کنند که ممکن است رهایی از آنها ، به سادگی ممکن نباشد .
مراحل فرسودگی شغلی معلمان از دیدگاه ساراسون : 12:1385)
معلمان تا رسیدن به نقطه فرسودگی شغلی مراحلی را طی می کنند . آنها در مرحله اول اشتغال با شور و هیجان ، امیدواری زیاد، و حتی احساس رضایت تلاش می کنند . به تدریج افراد مستعد فرسودگی شغلی اکثرا فرصتهای استراحت و تعطیلات را فراموش کرده و از یاد می برند . به تدریج توقعات غیر واقعی آنها را ناکام می سازد و شروع به تردید در مورد اهداف ، شیوه ها و ارزشهای خود می کنند . آن گاه رفته رفته عصبانی شده و شکوه آغاز می کنند ، احساس بی ارزشی کرده و افسرده می شوند و به این نتیجه می رسند که : ( من نمی توانم آن طوری که می خواهم باشم ) سپس بی علاقگی فرا می رسد و به فرسودگی شغلی منتهی می شود . ساراسون(1992) به نقل از (مقدم و طباطبایی، ویژگی های منفی محل کار و نارضایتی از مسایل زناشویی ولپین و جیکوب( 1992) ، به نقل از( حسینی و طباطبایی،13:1385) ، داشتن رفتار نوع A لاوانکو (1997)، به نقل از( حسینی و طباطبایی 13:1385) ، ویژگی شخصیتی سرسختی دپیو و گوردون و یودر (1999) ، به نقل از (حسینی و طباطبایی 14:1385) ، نسبت بالای دانش آموز به معلم و محدودیت پیشرفت و ارتقاء شغلی معلمان و حجم بالای کار آنها آنتونیو و والترس و پلی کرونی( 2000) به نقل از( حسینی و طباطبایی ،1385: 14) ، احساس حمایت اجتماعی کمتر پرسکی و گروسی و همکاران ( 2002) ، به نقل از( حسینی و طباطبایی 14:1385) ، تحمل فشار روانی ناشی از کار به مدت طولانی و ناهماهنگی تخصص با حرفه ای که فرد در آن مشغول به فعالیت است و همچنین خارج از ظرفیت و استعداد بودن مشاغل فرج پور (1380) ، به نقل از (عاطف و نوری و مولوی و روح المین ، 1385: 52) ابهام نقش و تعارض نقش لی و همکاران( 2005) ، به نقل از( حسینی و طباطبایی،1385) ، فعالیتهای تکراری در یک شغل و وجود انتظارات و مسئولیتهای ناهماهنگ با علاقه فرد و فقدان چالشها و محرکها و همچنین کمبود کارکنان و افزایش مسئولیت ناشی از آن شیسلی (2001) ، به نقل از( حسینی و طباطبایی 1385 :14) ، فشارهای ناشی از مواجهه با تقاضاها و درخواست های مکرر دیگران و رقابت سخت و فشرده و نیازهای مالی و تلاش برای کسب در آمد ، محرومیت از آنچه فرد شایسته آن است اسکات (2001 ) به نقل از( حسینی و طباطبایی 18:1385) ، شغل فرد و نقش سازمانی او و ساختار و جو سازمانی و جریان پیشرفت حرفه ای و روابط حرفه ای استورا به نقل از( محمدی،21:1386) همه این موارد بیان شده در فرسودگی نقش به سزایی دارند. عواملی که می تواند در بروز فرسودگی شغلی معلمان موثر باشد شامل موارد زیر است :
تعارض نقش: تعارض وناسازگاری نقش، زمانی رخ می دهد که تن دادن به مجموعه ای از الزامهای شغلی با پذیرش مجموعه دیگری از الزامهای شغلی، مغایر و یا به کل نا ممکن است.( راس و آلتمایر، خواجه پور، 75:1377)
ابهام نقش: وضعیت شغلی معینی است که در آن پاره ای اطلاعات لازم برای انجام شغل به طور نا مطلوب، نارسا یا گمراه کننده اند، در نتیجه فرد نمی داند که چه انتظاری از وی برای انجام شغلش دارند.( راس و آلتمایر، خواجه پور، 71:1377)
گرانباری و کمباری نقش گرانباری نقش: اگر فرد نتواند از پس انجام کاری که بخشی از شغل معینی است بر آید، دچار استرس خواهد شد. ( راس و آلتمایر، خواجه پور، 71:1377) کمباری نقش: وضعیتی که در آن از مهارتهای شخص به طور کامل و تمام استفاده نمی شود. ( راس و آلتمایر، خواجه پور، 72:1377(
شرایط نامطلوب کار ،مشکلات مالی ،مشکلات سازمانی ،مشکلات رفتاری دانش آموزان با توجه دقیق تر به حرفه معلمی می توان در یافت که توام شدن مسئولیتهای حرفه ای با مسئولیتهای اجتماعی فشار روانی ایجاد می کند . به طور کلی : انتظارات مختلف والدین ، دانش آموزان ، اولیای مدرسه ، همکاران ، سازمان آموزش و پرورش ، مطبوعات ، رسانه ها ، در کنار تفسیرهایی که از عدم کارآیی و اثر بخشی مدارس و به ویژه معلمان به عمل می آید ، ممکن است موجب تشدید فشار روانی در معلمان شود . وهمچنین شرایط نامطلوب کار که به دلایل فضاهای آموزشی نامناسب ایجاد می شود ،عدم تعادل بین درآمدها و هزینه های زندگی ، مشکلات ناشی از مسائل آموزش و پرورش ، مدرسه و سبکهای مدیریت ، رهبری مدیران و بالاخره نبود ارتباطات مفید و حرفه ای میان کارکنان ، فشارهای روانی و به دنبال آن منجر به فرسودگی می شود . ( مقدم و طباطبایی ، 16:1385)
نشانه های فرسودگی شغلی
علایم این مشکل به شرح زیر می باشد : جسمانی : خستگی ، اختلال در خواب ، سردرد . روانی : خشم ، تحریک پذیری ، افسردگی ، عدم اعتماد . اجتماعی : قطع ارتباط به مدت طولانی ، گوشه گیری یا درگیری با دیگران . هرشن سن و بی پاور ( 1994 ) به نقل از( حسینی و طباطبایی ،17:1385).
کاهش بهره وری فردی و سازمانی اسکات ( 2000 ) به نقل از (حسینی و طباطبایی 17:1385)و فقدان نگرش ، تمایل غیر عادی برای مرخصی ، عزت نفس پایین ، ناتوانی برای انجام کار به طور جدی آدامز ( 1999) ، لیونگ و سیو و اسپکتور ( 2000 ) به نقل از (سانبول2003 )، را می توان به عنوان نشانه های این سندرم عنوان کرد .
عوارض فرسودگی شغلی
عوارض این سندرم می تواند شامل مواردی مانند : فقدان واقع بینی و احساس همدردی و از دست دادن فلسفه نهایی زندگی می تواند بخشی از عوارض آن باشد . موارد دیگری مانند ، افزایش اعتیاد ، طلاق ، ترک شغل ، بیماریهای جسمی و روانی ، کاهش نیروی مولد کاری و ضربه به اقتصاد کشور می تواند باشد . هنرپیشه و غروی( 1376 ) به نقل از (عاطف و روح الامین و مولوی و نوری، 1385 ) فرد فرسوده یا شغل خود را تغییر می دهد یا از لحاظ روان شناختی از کار کناره گیری می کند و به انتظار بازنشستگی می نشیند . بدین معنی که فقط حضور فیزیکی دارد و از نظر فعالیت حرفه ای ، خود را کمتر درگیر کار می کند . ساعتچی (1382 ) به نقل از (عاطف و روح الامین و مولوی و نوری ،141:1385)
استرس شغلی
نتیجه طولانی مدت از استرس، فرسودگی شغلی می باشد که به عنوان یک سندرم، نتیجه استرس شغلی مزمن و طولانی با تحلیل نگرشی، عاطفی و جسمی همراه می شود . کیریاکو (1987) ، به نقل از( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس ،2006 : 237) اثر استرس شغلی و فرسودگی بویژه برای کسی که در خدمات اجتماعی فعالیت می کند خطرناکتر است آنتونیو (1999) ، آنتونیو و همکاران( 2003 )به نقل از ( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس ،237:2006) یک سری استرسورها در محیط کار وجود دارد که به شرح زیر می باشد:
الف – نیازها یا انتظارات مربوط به ایفای نقش : تراکم نقش، تعارض نقش، ابهام نقش، ارتباطات رسمی و غیر رسمی در بین مجموعه نقش اعضا ، قرار داد روانی که توسط کارمندان قابل درک باشد . ب – نیازهای شغلی و ویژگی های کاری : برنامه هفتگی کار، مهارتهای دارای کاربرد بالا و پایین، متغیر تراکم کاری، محل کار، مسئولیت برای افراد و چیز ها، مسافرت در رابطه با شغل، ویژگی های شغلی که ذاتا هیجان آور است .
ج – ویژگی ها و شرایط سازمانی : وسعت شرکت، امنیت شغلی، ساعات کار ( هم کل کار روزانه و هم زمان کار روزانه ) ، مدت کار، ساختار سازمانی ( شرایط شغل در سلسله مراتب ) ، سیستم ارتباطی ( شرایط شغل و نظام شغلی ) ، سیاستها و فرایند های ستادی، روش مدیریت ، ارزیابی و کنترل و نظام پاداش، برنامه های آموزشی، جو سازمانی، فرصت پیشرفت. د – نیازها و شرایط بیرونی سازمان : رفتن به محل کار یا برگشت از محل کار، قوانین دولتی، پیشرفت های فنی و علمی، محل جغرافیایی سازمان (جعفر پور ، 25:1376(
منابع استرس شغلی معلمان
الف-آن دسته که به ماهیت حرفه تدریس مربوط است ( ساختار درون کلاس ، مشکلات نظم،عدم تجانس کلاس و بار کاری زیاد ) ماله و می (1998) ، لویس (1999) ، فورلین (2001) ، به نقل از( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس 17:2006)
ب- تفاوتهای فردی که در آسیب پذیری معلمان در مقابل استرس تاثیر دارد و در ارتباط با جنس و سن ممکن است متفاوت باشد . معلمان جوانتر میزان زیادی از تحلیل عاطفی و مسخ شخصیت را در مقایسه با همکاران قدیمی تر دارند . این مساله امکان دارد با تفاوت معلمان جوان در عمل کردن به راههای سازگاری مناسب برای کاهش استرس شغلی که بوسیله تفاوتهای کاری شان ایجاد شده ، مرتبط باشد. بیرنه (1991) ، به نقل از( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس 17:2006)
معلمان زن میزان بالایی از استرس و نارضایتی شغلی را که عموما ریشه در شرایط نامناسب در کلاس درس و رفتار دانش آموزان دارد را دارا می باشند . گئورگاس و گیاکوماکی (1984) ، آفرمن و آرمیتج (1993)، کانتاس (2001 ) ، به نقل از( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس 18:2006)
ج – عوامل مدیریتی که به سازماندهی و مدیریت مدرسه مرتبط اند. ( حمایت کم از طرف مدیر ، تدریس نامساعد ، فقدان اطلاعات و منابع آموزشی جدید ، تغییرات مداوم در برنامه درسی ، خواسته های بیش از اندازه مدیر مدرسه و مشکل در ارتباط متقابل با والدین ) د- شرکت نداشتن در تصمیمات مدرسه ، ارتباط دشوار با همکاران ، برنامه محوری ، پیشرفت کند و علاقه محدود شاگردان ، احساس مسئولیت نمودن درقبال شاگردان و شناخت ناکافی والدین از کار معلمان .( آنتونیو و پلی کرونی و ولاچاکیس 18:2006) که همه این عوامل برای فرد پیامدهایی از قبیل بیماریهای قلبی- عروقی ، اضطراب ، افسردگی و فرسودگی شغلی را به دنبال خواهد داشت .
ارتباط استرس شغلی با فرسودگی وتحلیل رفتگی
واژه از توان افتادگی اصطلاح چندان رایجی است که بسیاری افراد، آن را با استرس شغلی یک پدیده می پندارنداما آن طور که پژوهشگرانی مانند پاینس و آرون سون در 1981 اشاره کرده اند، از توان افتادگی خود یکی از عمده ترین پیامدهای اجتناب نا پذیر استرس شغلی است، و مادامی که این استرس از میان برداشته نشود، همچنان ادامه خواهدداشت. از توان افتادگی سه وجه دارد: اولین آن فرسودگی جسمانی است. اگر به الگوی سلیه در 1956 دقت کنیم متوجه می شویم که استرس، زمانی رخ می دهد که ذخیره های انرژی فرد تمام شود و به دنبال آن فرسودگی فرا می رسد. این فرسودگی یکی از اجزای تشکیل دهنده از توان افتادگی یا تحلیل رفتگی است. فردی که از توان افتاده و بی رمق شده است، از خستگی شدید که اغلب هم با بی خوابی همراه است شکوه می کند. علاوه برآن کمبود انرژی و ضعف در او دیده می شود.
دومین وجه از توان افتادگی، فرسودگی عاطفی است . وقتی ذخیره های جسمانی فرد بر اثر ادامه یافتن شرایط شغلی استرس زا کاهش می یابد، ممکن است به موازات آن نیروی عاطفی فرد نیز تحلیل روند. خشنودی که پیشتر در هنگام ساعات تفریح یا در کنار خانواده و دوستان بدست می آورد، کاهش می یابد و روی هم رفته رضایت کلی شخص از زندگی کم میشود.
سومین جنبه از توان افتادگی فرسودگی روانی است. در این حالت فرد شاغل نسبت به کار، ارباب رجوع و همکاران خود با دیدی منفی برخورد می کند.کارکنانی که دچار این نوع ناراحتی شده اند، نه تنها ممکن است کار خود را رها کنند، بلکه ممکن است از حرفه و تخصص خود دست بکشند. با این حال کارکنانی هم هستند که در شغل خود می مانند و پیشرفت هم می کنند تا از این راه خود را از وضعیت فعلی شغل شان خلاص کنند . اما این طرز مشکل گشایی برای شرکت، سازمان میتواند پیامدهای منفی داشته باشد، زیرا اگر فرد با این دید به موقعیت بالاتر برسد ممکن است نگرشهای منفی خود را به پست تازه اش منتقل کند. و برخی دیگر در شغل خود می مانند و رفته رفته شوق و دلبستگی خود را به کار از دست می دهند. چنین کارکنانی به سبب بی میلی روز افزون حاضر نمی شوند شغلهای دیگری را که به آنها پیشنهاد می شود و به نفعشان هست، بپذیرند و در انتظار رسیدن بازنشستگبی، سال شماری و روز شماری می کنند، و به سهم خود سازمان را از نظر نیروی انسانی به حالت بی مصرفی در می آورند.( راس و آلتمایر، خواجه پور،43:1377(
چگونگی پیدایش فرسودگی وتحلیل رفتگی شغلی
طبق تحقیقات انجام شده به این نتیجه میرسیم که در اثر استرس مستمر بر روی کارکنان فشار روانی اتفاق می افتد و اگر طول دوره فشار روانی افزایش پیدا کند منتهی به فرسودگی شغلی در بین کارکنان می شود و در نتیجه فرسودگی شغلی که نزدیک ترین گزینه و یکی از اجزای تحلیل رفتگی شغلی می باشد اتفاق می افتد.
فشارهای عصبی شدید ناشی از، ماهیت، نوع و یا وضعیت نا مناسب کار به پیدایش حالتی در کارکنان منجر می شود که فرسودگی شغلی نامیده می شود. فرسودگی شغلی باعث تهی شدن از ویژگیهای شخصی گشته، که غالبا در بین افرادی که به نوعی کار مردم را انجام می دهند ، اتفاق می افتد، و گسترش احساسات منفی و بدبینانه در مورد ارباب رجوع را به دنبال دارد. این ادراک ضد انسانی از دیگران موجب می شود تا کارکنان توجه کافی به مسایل ارباب رجوع نکنند یا اینکه احساس کنند آنها شایسته توجه نیستند ، و در مورد خودشان احساس ناراحتی کرده و از عملکرد شغلی خود ناراضی هستند . (کشتکاران، 23:1375)
در این حالت کار، اهمیت و معنای خود را از دست می دهد. فردی که دچار فرسودگی شغلی گشته دایم خسته است ، منفی باف، بدبین، بدگمان، پرخاشگر و عصبانی است، حساس ، زود رنج ، بی حوصله است و با کوچکترین ناراحتی از کوره در می رود، کلافه است و خود را در بن بست می بیند. مریض حالی، زخم معده، کمردرد، و سردردهای مکرر از جمله نشانه های دیگر فرسودگی شغلی است.
کسی که دچار فرسودگی شغلی وتحلیل رفتگی میشود نمی تواند تعادل روحی خود را حفظ کند و اغلب بی جهت و بی دلیل، ستیزه جویی می کند و راه مخالفت پیش می گیرد. فرسودگی شغلی سرایت پذیری زیادی دارد و فرد فرسوده شده خیلی زود گروهی از همکاران خود را مبتلا می کند. از این رو تشخیص فوری علایم فرسودگی شغلی و جلو گیری از شیوع آن مهم است .شرایطی که به فرسودگی شغلی وتحلیل رفتگی کارکنان منجر می شود در شکل نشان داده شده است:
شخصیت فرد و فرسودگی شغلی
میان شخصیت و میزان استرسی که افراد تجربه می کنند رابطه وجود دارد . در اوایل دهه 1970 در اثر تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفت دو نوع شخصیت متضاد یعنی نوع A و نوع B شناسایی شد فردی که تا کار و شرایط کار را کنترل نکند و آن را به میل و سلیقه خود تغیر ندهد آرام نمی گیرد، فردی که دوست دارد کارش همیشه کامل و بی عیب و بهتر از همه باشد و با تلاشی بی وقفه و با رقابت بی امان با دیگران مصمم است که به سرعت مدارج و مراتب ترقی در سازمان را بپیماید نمونه هایی از شخصیت نوع A است.در مقابل شخصیت نوع B زیاد سخت گیر نیست و آرام است، موقعیت و واقیتهای آن را راحت تر می پذیرد و به جای جنگیدن و در افتادن با شرایط موجود می کوشد در چارچوب آن وظایف خود را انجام دهد. در نتیجه شخصیت نوع B کمتر از شخصیت نوع A در معرض خطر است و کمتر دچار بیماری و از پا افتادگی در اثر استرس زیاد و فرسودکی شغلی است.باید افزود که علاوه بر صدماتی که نوع A به سلامت خود وارد می آورد این شخصیت برای دیگران و کسانی که با او در تماس هستند نیز خطر ناک است زیرا با تنش زیادی که وی در محیط کار به وجود می آورد، همه را عصبی و دچار اضطراب می کند.
ویژی های دو نوع شخصیت A و B در جدول صفحه بعد نشان داده شده است.ذکر این نکته ضروری است که کار، محیط، روابط اجتماعی در کار و انتظارات فرد از سازمان با شخصیت وی ترکیب می شود و میزان استرسی را که قابل تحمل است و به سلامت جسمی و روانی او صدمه نمی زند معین می کند. به عبارت دیگر میزان استرس قابل تحمل و اینکه اصولا چه عواملی برای چه کسانی می تواند منشا استرس باشد به تفاوت هایی بستگی دارد که از این لحاظ میان افراد وجود دارد