سلامت روانی در محیط کار مفهوم بهداشت روانی در محیط کار یعنی مقاومت در مقابل پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان، به کمک به ایمن سازی فضای روانی و سالم سازی آن به نحوی که هدفهای سازمانی تامین شوند و هیچ یک از کارکنان سازمان به دلیل عوامل موجود گرفتار اختلال روانی نشوند و در عین حال هر یک از کارکنان از این که در سازمان خود به فعالیت اشتغال دارند، احساس رضایت کنند (پور اسلامی، 1379) ) اهمیت سلامت روانی سلامت از نیازهای اساسی انسان است كه در توسعه پایدار نقش حیاتی دارد(صفری و همکاران، 2003 به نقل از عبدی ماسوله و همکاران، 1386).
اگر چه در ابتدا فقط به سلامت جسم به عنوان سلامتی توجه میشد؛ با پیشرفت علم و رسیدن به سطحی قابل قبول از سلامت جسمیو با مبارزه علیه بسیاری از بیماریها، بشر به جنبههای دیگر سلامت از جمله سلامت روان توجه كرده است(قادری، 1381). مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از كارآمدی خود، اتكاء به خود، ظرفیت رقابت، وابستگی بین نسلی و خودشکوفایی تواناییهای بالقوه فكری و هیجانی و غیره میباشد. البته با در نظر گرفتن تفاوتهای بین فرهنگها، ارائه تعریف جامع از سلامت روان غیرممكن مینماید. (عبدی ماسوله و همکاران، 1386).
با وجود این، بر سر این امر اتفاق نظر وجود دارد كه سلامت روان چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است و آنچه مسلم است این است كه حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است(عباس زاده و همکاران، 1382). طبق دست آورد تحقیقاتی دانشكده بهداشت دانشگاههاروارد، سازمان جهانی بهداشت و بانك جهانی، اختلالات روانی به عنوان یكی از مهمترین و معنیدارترین اجزای بار كلی بیماریها به شمار میرود. توجه به بهداشت روانی در تمام عرصههای زندگی از جمله زندگی كاری فرد حائز اهمیت بوده و جای بحث دارد. عوامل موجود در محیط كار بطور وسیعی با سلامت و بیماری افراد شاغل در ارتباطند.
به گزارش سازمان بین المللی كار (2000) از هر سه نفر مستخدم یك نفر از كشمكش بین كار و محیط خانواده به عنوان یكی از بزرگترین مشكلات زندگی یاد میكند(ILO, 2000 به نقل از عبدی ماسوله و همکاران، 1386). امروزه تنش روانی جزء لاینفك زندگی بشر گردیده و تعیین سلامت یا بیماری افراد دارای اهمیت فراوان است. تنش روانی در درازمدت میتواند به ایجاد و یا تشدید اختلات جسمییا روانشناختی بیانجامد(کاظمینژاد و علوی ، 2008).
داشتن سلامت روان و رضایت شغلی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی هستند و از عوامل مهم افزایش كارآیی و احساس رضایت فردی نیز بشمار میروند. سلامت روانی عمومیدر واقع تعادل بین جنبههای مختلف زندگی جسمانی، اجتماعی، روحی، معنوی و هیجانی است. نحوه ای که ما محیط پیرامون مان را اداره میکنیم و برای زندگی خود تصمیم میگیریم از اهمیت خاص برخوردار میباشد؛ بنابراین مشخص میشود که سلامت روانی بخش جدایی ناپذیری از سلامت جسمانی ما میباشد(سازمان بهداشت جهانی، 2005). سلامت روانی نقش مهمی در تضمین پویایی و كارآمدی هر جامعه ایفا میكند(جهانیهاشمی، 1386؛ حدادی کوهسار و همکاران، 1385 به نقل از مهری و صدیقی، 1390: 298).
سلامت روانی به عنوان پدیده ای روان شناختی و اجتماعی نه تنها در کیفیت روانی تک تک افراد نقش دارد، بلکه نوعی زندگی سالم و مثبت برای کل افراد جامعه و در نتیجه یک محیط اجتماعی فراهم میکند(صادقیان و حیدریان پور، 1388 به نقل از نصیری ولیک بنی و همکاران، 1391).
وضعیت سلامت روانی در جهان و ایران طبق گزارشهای سازمان جهانی بهداشت، جهان در طی دو دهه آینده شاهد تغییرات عمده ای در زمینه همه گیری بیماریها ونیازهای بهداشتی افراد خواهد بود، به گونه ای كه بیماریهای غیرواگیر همچون بیماریهای روانی به سرعت جایگزین بیماریهای عفونی و واگیردار میشوند و در صدر عوامل ایجاد كننده ناتوانی و مرگهای زودرس قرار میگیرند. در حال حاضر در سرتاسر جهان حدود 450 میلیون نفر ازمردم دنیا از مشكلات روانی، عصبی و رفتاری رنج میبرند و اختلالات روانی مسئول كمیبیش از یك درصد مرگ و میرها میباشند. 11درصد بار كلی بیماریهای جهان بر عهده همین عوامل میباشد. پیش بینی میشود تا سال 2020 میزان اختلالات روانی و عصبی حدود 50 درصد افزایش یابد و حدود 15درصد كل بار جهانی بیماریها را شامل شود كه این میزان افزایش در سهم نسبی، حتی بیش از افزایش بیماریهای قلبی و عروقی خواهد بود. مطالعات انجام شده دركشور نیز میزان شیوع اختلالات روانی را بین 9/11 تا 2/30درصدگزارش کرده اند(امامیو همکاران، 1386 به نقل از مهری و صدیقی،1390: 299).
باید یادآور شد که وضعیت اختلالات روانی در ایران نیز مطابق نتایج پژوهشهای مشابه دیگر کشورهاست. آمارها در ایران تقریباً شبیه آمارهای جهانی است و از همان روند تبعیت میکند. بر اساس نتایج پژوهشی در ایران روشن شد که عملکرد روانی به طور بنیادی با عملکرد فیزیکی، اجتماعی و پیش آگهی سلامت در ارتباط است(نصیری ولیک بنی و همکاران، 1391).