موارد استفاده : منبع آموزشی و پژوهشی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 35 صفحه
شماره فایل 03 MA
مفاهیم کلیدی نظریه شرمساری در قالب سه خوشه قابل ذکر است: به هم پیوستگی، اجتماع گرایی و شرمساری. خوشه به هم پیوستگی با توضیحات اصلی برگرفته از نظریه کنترل درآمیخته است؛ دنباله اجتماع گرایی به نظریه فرصت وصل می شود؛ و شرمساری (شرمساری بازپذیرنده یا انگ زننده) اشاره ای است به رویکردی در تبیین انحراف ثانویه در برچسب-زنی و خرده فرهنگ ها (کاو ،466:2009). بریث ویت چنین می انگارد که توفیق شرمساری بازپذیرکننده موقوف و موکول به دو عامل کلیدی است: به هم پیوستگی فرد مورد نظر و سطح اجتماع گرایی جامعه که وی بدان تعلق دارد (ونتارا،18:2006). در این قسمت به توضیح هر کدام از مفاهیم می پردازیم.
به هم پیوستگی : به هم پیوستگی به شرایط افراد اطلاق می شود. یعنی میزان مشارکت افراد در شبکه هایی که برای نیل به اهداف ارزشمند به افراد دیگر وابسته اند و دیگران نیز به آنها وابستگی متقابل دارند. حتی اگر افراد وابسته به کسانی متفاوت از افراد وابسته به آنها باشند، می توان شخص را به عنوان فردی توصیف کرد که در یک موقعیت به هم پیوسته ای قرار دارد. به هم پیوستگی به تقریب هم ارز پیوند اجتماعی، پیوستگی و تعهد در نظریه کنترل است (کالن،258:2011؛ ونتارا،18:2006).
در نظریه بریث ویت، به هم پیوستگی اساساً اجتماع گرایی در سطح فردی است. به عبارت دیگر، به هم پیوستگی سطح فردی مشارکت در شبکه های اجتماعی و اجتماع کلی است (میلر،4:2009). نظریه بریث ویت به پیش بینی مشخصات کجروانی می پردازد که حاکی از میزان به هم پیوستگی یا تعهد آنها به اجتماع است. بریث ویت به طور خاص، اظهار می دارد که کجروان و متخلفانی که مرد، واقع در سنین 15-25، مجرد، بیکار و دارای آرمانهای پایین شغلی و تحصیلی هستند، میزان به هم پیوستگی ضعیف تری خواهند داشت. متخلفانی با این شرایط، احتمال کمتری دارد که به شیوه ای موفقیت آمیز، از طریق تجربه شرمساری اجتماع بازپذیر شوند. در نظر وی، بازه سنی 15-25 به مثابه شکاف گذار مابین فراغت از تحصیل و تشکیل روابط زناشویی و همچنین سایر مسئولیت های بزرگسالی و والد شدن تلقی شده است است (پرسیوال ،40:2003).
طبق انگاره بریث ویت، میان زنان و مردان تفاوت های مهمی بر حسب سطوح به هم پیوستگی وجود دارد. از نگاه وی، زنان عموماً به گونه ای جامعه پذیر می شوند که در قیاس با مردان، روابط به هم پیوسته محکم تر و نیرومندتری با خانواده و اجتماع داشته باشند. در صورت موفق بودن و کارآمدی جامعه پذیری، هنجارها درونی خواهند شد و در نتیجه، وجدان یا فراخود شخص رشد و تکوین خواهد یافت. اما اگر سطح دلبستگی به والدین ضعیف باشد، بنا به فرض، درونی شدن هنجارها و تکوین وجدان دچار اخلال خواهد شد.
کودک نسبت به عقیده دیگران غیرحساس و بی تفاوت بوده و لذا برای ارتکاب جرم آزاد و رها خواهد بود (اسونسون،479:2004). زنگ (1997)، های (2001) و لوسونز (2007) در رابطه با تأثیر ات خانوادگی، در مباحث خود به اصول شرمساری راجع به محیط خانوادگی که مستعد کنترل اجتماعی غیررسمی است ارجاع داده و اثبات کرده اند که به هم پیوستگی در کنترل های غیررسمی، اثرات همساز و نیرومندی بر رفتار دارد. های (2001) در یکی از آزمون های مستقیم نظریه بریث ویت، دریافت که هر گاه سطوح به هم پیوستگی والد-فرزند به حساب بیاید، تأثیر شرمساری بازپذیرکننده پیشی بینی شده و مشاهده شده بر کاهش بازگشت به جرم، ناپدید می شود.
دانلود فایل اصلی و کامل بلافاصله بعد از پرداخت ...