مفهوم خدا تحول وشکل گیری دینداری شخصی درافراد را تعیین می‌ کند در طول دهه گذشته بیش از هر مفهوم مذهبی دیگر مورد بررسی قرار گرفته است.(هاینز، 2008). ادراک از خدا (تصویر از خدا )یک مدل کارکردی درون روانی است که فرد خدارا بدان گونه ودر قالب متصور می‌ شود .

برای دسترسی به فایل ورد WORD این مقاله ، بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 102 را دانلود کنید.

ادراک از خدا نه فقط کل سازه روانی را نشان می‌ دهد، درجه رشد یافتگی استدلال اخلاقی وبلوغ روانی در نگاهی ژرفتر تمامیت شخصیت فرد باشد در حالی که افکار واندیشه‌های افراد در مورد خدا که مستقیما از آموزه‌های دینی نشات می‌گیرد وبیشتر با ادبیات وسنن دینی منتقل می‌ شوند، اغلب به راحتی توسط یک مصاحبه قابل دست یابی است اما دست یابی به سطح تصور وتصویر افراد از خدا یا همان ادراک از خدا کاری دشوار است. (گاتیس 2008)

 

ادراک از خدا از دیدگاه روانشناسی یک الگوی شناختی –عاطفی است که از طریق نخستین ارتباطات کودک با افراد مهم زندگی و مراقبینش شکل گرفته است و در سرتاسر زندگی همگام با رشد بلوغ روانی فرد بارها و بارها تجدید می‌ شود. این الگو جهت گیری رفتار واحساس فرد در ارتباط با خدا را هدایت می‌ کند ،به همین خاطر ادراک از خدا مجموعه‌های منسجم از آخرین سطح ادراک فرد در مسائل انتزاعی وامور ماورایی است .همچنین در صورتی که صحبت از شناخت افراد در شخصیت ایشان به میان باشد وبخواهیم سازه ای روانی انتخاب کنیم تا با بررسی آن به بسیاری از ویژگی‌های روانی افراد پی ببریم آنگاه ادراک فرد از خدا وتصویری که وی به آن دست پیدا کرده است بسیار مهم است (لاورنس،2009) این مفهوم در مکتب روانشناسی روابط موضوعی (روابط شی )ریشه دارد (سنت کلر ،1388).

 

 

ادراک از خدا از نظر علمای مسلمان

بحث ادراک الهی از قرون اولیه اسلامی‌ مطرح بوده چنان که در سخنان اکثر بزرگان دین خصوصا روایت‌های حضرت علی (ع) وامام صادق وبرخی دیگر از صحابه می‌ خوانیم از ادراک الهی وکیفیت ادراک سخن به میان آمده است .(طباطبایی، 1393)

 

 

ادراک در لغت

ادراک در لغت به معنای دریافتن،فهمیدن ورسیدن می‌ باشد . چنان که ادراک الشی یعنی وقت آن رسید وادراک الولد یعنی فرزند بالغ شده وادراک المسئله یعنی مساله را فهمید . در بسیاری از موارد ادراک مترادف با علم معرفت، رویت، لحوق،... بکار می‌ رود، وبه نظر برخی از محققان الفاظی که در انواع ادراک در قرآن کریم به کار رفته است به 20 لفظ می‌ رسد که ظن، حسبان، شعور، ذکر، عرفان، فهم، فقه، درایت یقین، فکر، رای، زعم، حفظ، حکمت، خبره، شهادت، عقل، از جمله آنانند (طبرسی ترجمه بغدادی، 2011).

 

 

رابطه علم وادراک

به گفته برخی از دانشوران اگر ادراک در معنای عام آن (حصول صورت شی ونص ناطقه )وعلم در معنای عام آن (حصول صورت شی در عقل )به کار می‌ روند .رابطه علم وادراک تساوی است برخی نیز معتقدند اگر علم به معنای ادراک امور کلی وادراک بر حضور مدرک نزد مدرک به کار رود ادراک به این معنا شامل علم وادراک امور حسی می‌ شود در این صورت بین علم وادراک عموم وخصوص مطلق ورابطه آن دو مانند رابطه نوع جنس است یعنی ادراک جنس وعلم نوع آن است .(سبحانی، 1390)

 

 

ادراک امور حسی

گاهی ادراک تنها برای درک امور حسی اطلاق می‌ شود که در این صورت تفاوت این نوع ادراک با علم مانند تفاوت در نوع است که هر دو تحت یک جنس جمع می‌ شوند یعنی ادراک مطلق جنس وادراک حسی وعلم انواع آن می‌ باشد .(سبحانی، 1390)

 

 

ادراک به معنای رویت

بسیاری از دانشمندان از جمله شیخ طوسی در تفسیر آیه شریفه (لا تدرکه الا بصار وهویدرک الابصار ) تصریح می‌‌کند که معنای ادراک در آیه همان رویت است ولی غالب دانشمندان اهل سنت ذیل همین آیه تصریح می‌‌کنند که ادراک با رویت تفاوت می‌‌کند، زیرا ادراک به معنای احاطه کامل است وبرخی از دانشمندان تصریح کرده اند یکی از راههای ادراک حسی است وهرگاه ادراک با بصر مقرون شود از آن جز رویت فهمیده نمی‌ شود وسایر حواس نیز این چنین اند .(افضلی،

 

 

مدرک بودن خداوند

همه مسلمانان اتفاق نظر دارند که خداوند مدرک است دلیلی که برای اثبات مدرک بودن خداوند اقامه شده است که خداوند حی بوده وهر موجودی که حی باشد وهیچ آفتی نداشته باشد، سمیع ومدرک است، پس خداوند مدرک است. دلیل دیگر این که ادراک یکی از صفات کمال است واگر خداوند به این صفت متصف نشود وبه ضد آن متصف خواهد شد که نقص ودرباره خداوند محال می‌ باشد، لازم است خداوند به این صفت متصف خواهد شد .شیخ مفید ادراک را علم خداوند به محسوسات دانسته وگفته است خداوند مدرک است یعنی به آنچه به حواس درک می‌ شود عالم است .دلیل چنین است که خداوند بر همه معلومات که مدرکات نیز جز آن است عالم است پس عالم به مدرکات نیز هست ومطلوب همین است (مرعشی نجفی،1405ق).

 

 

آیا ادراك از جمله صفاتی است كه بتوان آن را به خدا نسبت داد؟

با توجه به آیه شریفه (الا بصاروهو یدرك الا بصار وهو الطیف الخبیر ) مدرك به( اسم فاعل ) از اسماء خداوند است .در قرآن كریم وروایات به اسم الهی «مدرك» تصریح شده وخداوند مدرك است در فعل «یدرك» در آیه شریفه بیانگر همین اسم الهی است (فاضل، 1388).

در معنای ادراك میان متكلمان اختلاف نظر وجود دارد كه آن وصف ادراك برای خداوند غیر از علم خداوند به امور كلی وجزیی بوده وصفت دیگری است ویا منظور ،همان علم ومعنایی مترادف با آن است ویا این كه مقصود علم خاص خداوند به موجود است، به صورت جزیی وعینی است. بنابراین مقصود از ادراك خداوند شهود اشیای خارجی وتسلط كامل خداوند بر اشیا است، گفتنی است از اطلاق صفات اسمایی كه شرع مقدس برآن اذن داده است بر خداوند و اتصال خداوند بر آن ونیز در جایز نبودن اطلاق صفات واسمانی كه شارع منع كرد. اختلاف نظر نسبت تنها اختلاف در صفات آسمانی است كه از سوی شعارع نه به صورت آشكار معنی شده وخداوندبرجوار این اتعصاف چیزی وارد شده است گروهی دراین باره به توقیفی نبودن صفات واسمای الهی حكم كرده اند یعنی لازم نسبت كه حتما درباره یا اسم الهی آیه وروایتی وارد شده باشد بلکه همین قدر که معنای اسم یا صفتی موهوم نباشد وبرای ذات باری تعالی محالی پیش نیاید می‌توان خداوند را به آن اتصال نماید.اما گروهی دیگر صفات واسماء را توفیقی دانستند ومعتقدند كه خداوند را تنها به صفات واسمائی می‌ توان خواند كه خود خداوند است یا پیامبر وامامان معصوم (ع)وگروه سوم میان صفات واسماء‌ فرق نهاده اند واسما را توفیقی وصفات را غیر توفیقی شمرده‌اند (موسوی خراسانی،1390).

 

ادراک خدا از نظر فلاسفه

در فلسفه ارسطو خدا جایگاه واهمیت ویژه ای دارد واز ابتدا در مکتوبات عمومی‌ خود در اثبات وجود مبدا نخستین وهستی خدا کوشیده است .جهانبینی فلسفی ارسطو حاکی از این است که وی فلسفه خود را از جهان فروردین (ناسوت )آغاز می‌ کند وبه جهان فرازین (لاسوت )پایان می‌ دهد هر چند بنیادی ترین مساله متافیزیک ارسطو مساله هستی وجود است . اما از نظر وی موجود به ماهو موجود واقعی خداست .(اوراسیا) جوهر به اعلی درجه است اوراسیای حقیقی نخستین و مطلقا موجود هموست که متافیزیک در جستجوی اوست از این رو مفهوم خدا موضوع هدف وانگیزه همه متافیزیک ارسطویی است (طباطبایی ،1393). براساس آنچه بیان شد در میابیم اولا : ارسطو اگر بجز جوهر طبیعی جوهر دیگری نباشد علم نخستین همان علم طبیعی خواهد بود ثانیا : عالم هستی در جواهر منحصر به خدا نمی‌ باشد وبجز جوهری وجود دارد که قائم به ذات است زنده ،دانا ، توانا وغیر متحرک وفناناپذیر است البته ارسطو از مبدا اول ونخستین با تعابیر خاص فلسفی خود یاد کرده است که مفسران ومترجمان به مفهوم خدا تعبیر و نفسیر کرده اند (طباطبایی، 1393).

اولین منزل فلسفی وفکری پس از هستی شناسی تامل در مساله خدا وشناخت ذات وصفات افعال اوست این رویه به گذر تاریخ فلسفه در جهان اسلام ودر ستیز فکری فیلسوفان مسلمان بر فراز و فرودها ادامه می‌ یابد وبا نظر به آفاق وانفس تبیین‌های گوناگونی از ادراک خدا تحت عنوان (براهین اثبات وجودی خدا )ارائه می‌ گردد. در آیینه این تبینها می‌ توان تصورات مختلف از خدا را به نظاره نشست زیرا بحث از خدا در تفکر فلسفی غالب حکیمان مسلمان متفرع ومبسوق به مباحث هستی شناسانه ایشان است (کلینی رازی، 1388).

با توجه به اینکه تصور ملاصدرا در زمینه وجود وماهیت با اسلاف خود متفاوت است براهینی هم که در زمینه اثبات وجود خدا توسط او ارائه شده با اقران خودش فرق می‌ کند ملاصدرا سعی می‌ کند ضمن نقل و نقد براهین اثبات خدا به ویژه براهین صدیقین که پیشینیان به او رسیده از منظری صرفا شناختی وبدون اینکه پای دور تسلسل به میان آید وبه گونه هایی که مقدمات برهانش انفسی باشد به طرح واثبات وجود خدا بپردازد در این صورت است که مفاد برهان فقط بیانگر اثبات واجب است نه بیانگر حقیقت توحید (کلینی رازی، 1388 ).

 

عباراتی که از ملاصدرا ذکر شد از جمله عبارت هایی است که علامه طباطبایی با توضیحی که در ذیل می‌ آورند سرانجام طی استدلالی نتیجه می‌ گیرند که نه تنها وجود خداوند بی نیاز از برهان است بلکه وجود واجب الوجود اولین مساله فلسفی است یک حکیم الهی می‌ تواند فارغ از هر مقدمه فلسفی وجود واجب بالذی را اثبات کند ودر واقع انکار می‌ دارد و حکم سفسطه خواهد بود واین نحو تقریر کامل تر از آن چیزی است که در حکمت اشراق با منشا یا متعالیه قبلا مطرح شده است. اتخاذ این رویکرد در تقریر برهان صدیقین از جهات گوناگون برجسته وممتاز است از جمله بی نیازی این تقریر از هرگونه مبدا تصدیقی علاوه براثبات وجود واجب توحید واجب را نیز اثبات می‌ کند همچنین در این رویکرد اصل وجود واجب بدیهی است نه نظری واین ظئاهر کتاب وسنت سازگارتر است از این رو چون براساس این بیان نقطه آغاز از بحث از خدا با دیگران متفاوت است پس تصویر وتصدیق خدا به گونه‌های دیگر خواهد بود ( فاضل، 1388).

در اینجا لازم است اشاره هایی به پیشینه نقش وجایگاه تصورات از درک خدا از دو زاویه قابل تامل است .: الف) زاویه عام : براین معنی که معقولیت وصدق به خدا در فلسفه اسلامی‌ مسبوق به نحو تصور وتصدیق خداست واین نیز متاثر از تصوری است که حکمای اسلامی‌ از وجود وماهیت داشته اند. این تصور نیز به ویژه در سه بحث از مباحث هستی شناسانه ایشان آشکار شده است تمایز مفهومی‌ وجود وماهیت بداهت اولی مفهوم وجود تمایز مفهوم وجود حقیقت وجود حکم‌های اسلامی‌ پس از تبیین تلقی خود در این باره از این بحث در اثبات وجود ماهیت با جهتگیری الهیات اخص در تفکر وجود شناسانه فارابی وخصوص الحکم دیده می‌ شود وهمین تمایز همراه باتاکید وتصریح بر بداهت اولی مفهوم وجود ویا همین رویکرد فارابی را می‌ توان در اندیشه ها وآثار به نظاره نشست (سبحانی، 1390).

آثاری مانند الهیات، شفا، الاشارات و التنبیهات و النجاه پیگیری همین مباحث را از منظری دیگر در حکما الاشراق والتلویحات سهروردی شاهدیم ،دو بحث بیش گفته را با تاکید وتمایز نهادی جوی میان مفهوم وحقیقت وجود را با رویکردی دیگر در اندیشه ها وآثار ملاصدرا می‌ بینیم آثاری مانند اسفا ومشاعره .پس در این نگاه ها به طور ویژه به بحث تصور خدا پرداخته شده است (طباطبایی،1393).

 

زاویه خاص : آنچه در اندیشه ها وآثار علامه طباطبایی علاوه بر مباحث فوق دیده می‌ شود واشاره نمودن به نقش وجایگاه تصور وتصدیق در ادراک خداست که در مواضع مختلف کتاب اصول فلسفه وبرخی دیگر از آثار ایشان دیده می‌ شود.(سبحانی، 1390

 

 

ادراک از خدا از نظر روان تحلیل گران

نظریه‌های روان تحلیلی حجم قابل توجهی از پژوهش پیرامون مفهوم خدا را تشکیل می‌ دهند(جیمز ،2009). فروید معتقد است خداوند در ذهن کودکان به شکل پدر نمود پیدا می‌ کند ودر واقع کودکان در جریان حل عقده ادیب پیرو واقعی خویش را به پدر آسمانی شان فرافکنی می‌ کنند(یونگ ، 1969 به نقل از اسپلیکا وهمکاران، 2009) نیز ظاهرا به وجود فرافکنی هایی از پدر دنیای فرد به تصویر خداوند او موافق است اما او احساس می‌ کرد که الگوها نیز نقش مهمی‌ در شکل گیری تصویر خداوند ایجاد می‌ کنند گرچه مورد آزمون قرار گرفتن نظریه‌های روان تحلیل گرانه فروید ویونگ در مورد منشا وتحول مفهوم خدا بسیار مشکل است اما نکته قابل توجه در این نظریات آن است که باید پیوند قطعی بین آنچه کودکان در پدر واقعی خود می‌ بینند تصویری که خداوند در ذهن خود خلق می‌ کنند وجود داشته باشد (اسپلیکا وهمکاران ،2009).

با آنکه رویکرد‌های روان تحلیل گری برای تبیین شکل گیری مفهوم خداوند به تعاریف روان تحلیل گرایانه علاقه مندند، اما پژوهش‌های مربوط به این رویکرد به دلیل مشکلات وکاستی ها مفهومی‌ وروش شناختی ومبانی نظریه‌های تئوریکی ناکافی مورد انتقاد گرفته اند. (گورسوچ، 2010) برخی از تحقیقات که مفهوم خداوند را در فرهنگ‌های غربی مورد بررسی قرار داده اند این فرض که کودکان خداوند را به صورت یک مرد تصور می‌ نمایند تایید می‌ کند.(فوستر وکاتینگ،2013). احتمالا در دخترها بیش از پسرها می‌ توان شواهدی مبنی بر این دیدگاه پیدا کرد(روزنزن ،2007) اما (ورگوت وتمای ، 2009). معتقدند ممکن است تصویر خدا بیشتر شبیه مادر باشد تا پدر. ( رابرت ،2010 ) در پژوهش‌های خود همخوانی بین تصور خدا وتصور خویشتن گزارش کرد او معتقد است کودکانی که خود پنداره مثبت تری برخوردارند در ذهن خود تصویر پروردگار مهربانی را نقاشی می‌ کنند وبر عکس خدایی غضبناک وطرد کننده با عزت نفس پایین در کودکان وداشتن تصویر مثبت از خداوند در او عشق وگرمی‌ می‌ باشد. (گادین هالز ،2008) نیز بر اهمیت والدین در شکل گیری مفهوم خدای کودکان هم به صورت مستقیم وهم غیر مستقیم تاکید کردند، ونتایج بررسی ها نشان می‌ دهد که مفهوم خدادر دختران نسبت به پسران با اسنادها وسبک تربیتی آنها همبستگی نزدیک تری دارد. نتایج بررسی‌های (هول ودوناهی 2007) نشان داد که سبک فرزند پروری والدین بر مفهوم خدای جوانان تاثیر بسزایی دارد مخصوصا تصویر خدای مهربان پدر ومادرها بر تصویر کودکان نشان می‌ دهد از پدر ومادر به عنوان مهربان اثر دارد به این ترتیب در حقیقت سبک والدین ومفهوم خداوند پدر ومادرها پیش گویی کننده تصویر خدای کودکان است، این ارتباط صرف نظر از طبقه اجتماعی،مذهب،گرایش کلیسا وسن وجود داشت. هول ودوناهی (2009 ) همچنین معتقدند که آزمودنی هایشان گرایش محکمی‌ وجود دارد که خداوند را به عنوان مظهر عشق ومهربانی (مادرانه )و نه به عنوان منبع قدرت واقتدار ادراک نمایند (پدرانه ) با این اوصاف به نظر می‌ رسد مادران نقش مهمی‌ در مفهوم خدای کودکان بخصوص دخترها ایفا می‌ نماید. یک بررسی نشان می‌ دهد که معلمان ممکن است در تحول مفهوم خدای کودکان نقششان مهم تر از والدین باشد (فیدیا وایدما 2009) گزارش کردند کودکان کودکستانی که رابطه نزدیک تری با مربی خود داشتند خداوند را مهربان تر درک می‌ کردند در حالی که روابط مادر فرزند پیش گویی کننده مهمی‌ در این پژوهش هایی که با هدف بررسی تاثیر خداوند انجام دادند نتیجه گرفتند، برداشت والدین از مفهوم خدا وبرداشت معلمان به گونه ای متفاوت می‌ تواند برداشت کودکان از مفهوم خدا را پیش بینی کند به این صورت که به نظر می‌ رسد والدین بر مولفه‌های رابطه ای مفهوم خدا کودکان تاثیر چشگیری داشته باشند(مثل خداوند دوستی مهربان است)در حالی که بین تصویر خدای کودکان شباهت وجود داشت.این تفاوت ها را می‌ توان از طریق ایفای نقش‌های متفاوت والدین و معلمان در زندگی کودکان توضیح داد. یعنی پرورش دادن عشق ورزیدن و مراقبت کردن صفات و روابط والدین با کودکان است در حالی که آموزش اسطوره ها و شبکه باورها و اعتقادات مذهبی از طریق آموزش‌های مذهبی معلمان در مدرسه صورت میگیرد.به طور کلی بررسی تحقیقات در حوزه مفهوم خداوند کودکان به نظر می‌ رسد این پژوهش ها در تایید اهمیت نقش والدین در شکل گیری این مفهوم باهم سازگار باشند

. اما درباره ی تفاوت‌های جنسیتی در تصویر از خداوند توافق کم تری وجود دارد.ورگوت وتمای(2010) معتقدند که اگر چه در ادراک مفهوم خداوند در بین فرهنگ‌های مختلف عمومیت وجود دارد اما حداقل در ارتباط مفهوم خدا با سمبل‌های مادرانه و پدرانه برخی تفاوت‌های فرهنگ پدیدار می‌ شود. نظریه‌های شناختی نیز سهم ویژه ای در تبیین شکل گیری مفهوم خداوند در کودکان دارند .از دیدگاه تحول شناختی خداوند کودک در ابتدای انسانی است که در آسمان زندگی می‌ کند .این انسان به تدریج به سمبلی تبدیل می‌ شود که شکل ندارد جسمانی نیست اما همه چیز را می‌ داند و بر همه چیز توانای دارد و در نهایت به یک مفهوم انتزاهی مبدل می‌ شود. (بیاز 2011) معتقد است، برداشت از خداوند با فهم بچه ها از والدینشان در ارتباط است و این رابطه نیاز معنوی فرد را تامین می‌ کند در این پژوهش ها کوشش برای فهم جنبه‌های تحولی مفهوم خداوند نوعا بر تحول شناختی فرد متمرکز گردیده است.(گلدمن، 2007)به نظر اسپلیکا و همکاران (2010 )در گروه دیگری از دیدگاه ها و پژوهش‌های این حوزه مثلآ( بالرو و فکل 2010) هر سه به نقل از اسپلیکا و همکاران (20011 )گرایش به این جهت است که بر تغیرات کلی تفکر تمرکز شود و اعتقاد کلی بر آن است که برداشت کودکان از مفهوم خدا به تدریج با افزایش سن از مفاهیم و مصادیق عینی به مفاهیم انتزاعی تر و پیچیده تر تحول می‌ یابد.(چاوشیان، 1389).

 

هارمز(2012) به سه مرحله در تحول مفهوم خداوند اشاره می‌ کند. نخست: مرحله فرشته پنداری (6-3 سال) که کودکان در این مرحله تفاوت ناچیزی بین خداوند و فرشتگان ادراک می‌ کنند .هارمز معتقد است به تدریج و با گسترش ظرفیت شناختی کودک تصویری که او در ذهن خود از خداوند نقاشی کرده اند هم عینی تر می‌ شود و هم شباهت بیش تری به انسان ها پیدا می‌ کند.او این مر حله را که در کودکان 6 تا 11 سال دیده می‌ شود مرحله واقع بینی می‌ نامند و معتقد است کودکان در این مرحله برای معرفی خداوند به دیگران به راحتی از سمبل‌های مذهبی استفاده می‌ کنند.در رویکرد هارمز آخرین مرحلة شکل گیری مفهوم خداوند در انسان مرحله فردگرایانه نامیده می‌ شود که این مرحله در نوجوانان به چشم می‌ خورد، در این مرحله نوجوانان منحصرآ بر سمبل‌های مذهبی تآکید نمی‌ کنند بلکه رویکردی فردی در مورد خداوند اتخاذ می‌ نمایند که نتیجه آن پیدایش برداشت ها و ادراکات بسیار متفاوتی از مفهوم خدا در یک فرد نسبت به فرد دیگر است.پژوهش‌های دیگری که بر موضوع تحول مفهوم خداوند در کودکان می‌ پردازد توسط (دکنجی ،2011)و در کشور فرانسه انجام شده است، در این پژوهش از کودکان و نوجوانان 14-7 ساله کاتولیک خواسته شد هنگامی‌ که کلماتی مانند خدا را می‌ شنوند به تداعی آزاد بپردازند ،تحلیل پاسخ ها وجود سه مرحله را تحول مفهوم خداوند تایید می‌ نمودند.دکنجی معتقد است که کودکان 8-7 تا11 سال غالبآ رویکردی اسناد گونه در مورد خداوند اتخاذ می‌ کنند،به این صورت که در این کودکان خود به صورت مجموعه ای از صفات تلقی می‌ کنند که این صفات بیشتر ماهیت انسان گونه دارند(مانند صدای مهیب یک روح) ضمناً در این مرحله مفهوم خدا از سایر سازه‌های مذهبی نسبتآ مستقل است.تداعی‌های کودکان بین 11تا 14 سال بر محور شخصیت تآکید داشت مثل آنکه خداوند ویژگی‌های والدینی داشته باشد و صفات انسان گونه اما فرا انسانی از قبیل خوب قوی و عادل و سرانجام در سن حدودآ 14 سالگی تغییرات بشری شروع به رخ دادن می‌ نماید، معمولآ در نوجوانان تمرکز بر تقابل بودن ویژگی‌های انسانی بودن خداوند ناپدید می‌ شود و بر داشت نوجوانان از مفهوم خدا انتزاعی تر می‌ گردد آنها گرایش دارند تا در بیان مفهوم خداوند مؤلفه‌های ارتباطی وابستگی با خداوند را منعکس می‌ نمایند (مثل عشق. مهربانی.ایمان و توکل)که از درون فرد نه از ویژگی‌های توصیفی درگیر او ناشی می‌ شود.بنابراین در پژوهش دکنجی مفهوم خدا حول سه محور اسناد صفات.شخصیت .و درون نگری مورد بررسی قرار می‌ گیرد (ربانی،1388).

(کپارتریک ،2011). تئوری دلبستگی والد –کودک بالبی (1980) را به حیطه مذهب گسترش دادند و یک رویکرد منحصر به فرد برای مطالعه پیوند و ارتباط بین تحول نخستین و مذهب و مفاهیم مذهبی در کودکان و نوجوانان فرآهم آورند . این نویسندگان تاکید نمودند که تئوری دلبستگی بالینی ممکن است چهارچوب ادراکی مفیدی برای فهم تفاوت‌های فردی کودکان را ادراک مفهوم خدا را فراهم آورند به عبارت دیگر کیفیت رابطه کودک با مراقبت خود از طریق مفهوم خود وافراد مهم زندگی کودک با مفهوم خدای کودکان مرتبط می‌ شود .تصورات ذهنی که کودک از خود وسایر افراد با اهمیت زندگی خود که از تعاملات مشاهده وتجربه شده کودک با مراقبانشان حاصل شده است دارد ادراک و رفتارهای کودک رادر موقعیت‌های تازه وروابط تازه کنترل می‌ کند یعنی این تصورات رابطه کودک با خدا را تابع خود می‌سازد (سروستانی،1391).

 

رابطه دلبستگی شکل گرفته دوران کودکی با ادراک از خدا

به اعتقاد صاحب نظران قسمت عمده ویژگی‌های شخصیتی منش وخصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که خود در ذهن دارد یعنی به خودپنداره وی بستگی دارد در پژوهش‌های جدید روانشناسی (خود پنداره)از جمله موضوعاتی است که توجه زیادی را به خود معطوف ساخته است وبه عنوان یک موضوع مهم در روانشناسی مطرح است. ( کاظمی‌ وهمکاران، 1388)خود پنداره یا تصور از خود به عنوان ادراکات کلی که هر فرد از خود دارد تعریف می‌ شود یعنی یک تلقی عینی از مهارت ها خصوصیات وتوانایی هایی که یک تلقی عینی از مهارت ها خصوصیات و توانایی هایی که فرد از خود دارد .(باب ومک هال ،2007) با ارائه تعریفی دقیق تر معتقدند خود پنداره به مجموعه ای از احساسات وبرداشت‌های فرد از خویشتن اطلاق می‌ شود که این خویشتن ادراک شدید به نوبه خود بر ادراک فرد از جهت وهم بر رفتار او تاثیر می‌ گذارد بنابراین به طور کلی می‌ توان گفت که منظور از خویشتن پنداری یا تصور از خدا مجموعه افکار واحساسات ونگرش هایی است که هر کس درباره خود پرورش می‌ دهد (رحمت آبادی،1389).

از آنجایی که تصور هر فرد از خود وبه عبارت دیگر مفهوم خود از افراد از همان سال‌های نخستین زندگی در ارتباط با والدین به ویژه مادر شکل می‌ گیرد، می‌ توان با اهمیت روابط دلبستگی در شکل گیری خود پنداره اشاره کرد (خانجانی ،1391). دلبستگی پیوند‌های عاطفی نسبتا پایداری است که میان کودکان و میان یک و تعداد بیشتری از افراد ایجاد می‌ شود در ایجاد وتعیین کیفیت این پیوند عاطفی سه مفهوم قابل دسترس بودن پا سخ دهنده بودن وتصویر مادرانه نقش یگانه ومنحصری ایفا می‌ کنند (مظاهری ،1390). در واقع دلبستگی یک پیوند عاطفی با فرد دیگری است در جهت دریافت حس امنیت که این حس امنیت در طول زندگی افراد باقی می‌ ماند (هارمز2011).

روانشناسان بر این باورند که رابطه والد– فرزندی بیش از هر چیز دیگر مفهوم خود را تحت تاثیر قرار می‌ دهد .(کلین )یکی از چهارچوب‌های مهم ارزیابی مولفه‌های روابط والد فرزندی نظریه دلبستگی است نظریه دلبستگی که ریشه در کارهای بالبی (1969) دارد فرض می‌ کند که تجارب ارتباطی اولیه به ویژه با مراقبان اولیه منجر به تشکیل مدل‌های شناختی درونی از خود ودیگران در زمینه ارتباطی می‌ شوند (رمضانی )در پژوهش‌های متعددی اشاره شده است. به گفته دیکی وهمکاران (2008) کودکان تصورشان از والدین را به دیدگاه خودشان وتصور از خودشان را که شبیه والدینشان است شبیه سازی می‌ کنند به باور آنها کیفیت رابطه والد – فرزند که در فرزندان درونی شده به عنوان یکی از مولفه‌های نظام موثر روانی است که تصور از خود را شکل می‌ دهد وقتی بزرگسالان جوان والدین نشان را حامی‌ قدرتمند و یا تنبیه کننده وسخت گیر تصور می‌ کنند گویا تصور آنها از خودشان نیز به همین گونه است. اسچیرو (2007نقل از صادقی وهمکاران، 1388) اعتقاد دارد ابعاد خود به طور قوی از والدین اثر می‌ گذارد وهر چه براین نیمرخ تاثیر گذار باشد بر حوزه‌های خود از قبیل خود واقعی ایده ال ونا مطلوب نیز تاثیر دارد. مطالعه صادقی وهمکاران (1388 )نیز نشان می‌ دهد بین تصور از خود و تصور والدین ارتباطی معنی دار وجود دارد وسهم پیش بینی کننده متغیر تصور از والدین در پیش بینی تصور از خود با واریانس 34درصد است .

 

با توجه به پژوهش‌های فوق به نظر می‌ رسد نظام دلبستگی از جمله عوامل پیش بینی کننده تصور از خود باشد.به هر حال علی رغم بررسی‌های فراوان ذکر شده راجع به رابطه دلبستگی و تصور از خود نقش عوامل واسطه ای دخیل در این رابطه اغلب مورد غفلت قرار گرفته است (شالچی ،1390). در همین چهارچوب کرک و پاتریک و شیور(2013)در بیشینه تحقیق خود توضیح دادند افرادی که شکل‌های دلبستگی آنان به صورت عاشق و مراقب بودٰ . مایلند تصور از خودشان و در نهایت تصورشان از خدا به صورت عاشق و مراقب باشد. بدین ترتیب ادراک دوران کودکی از والدین پیش بینی کنند. تصور از خود و تصور از خداست (رضایی،1389)

هال (2011 نقل از صادقی،1393) گزارش کردند که تحقیقات نشان داده است تصور از خدا بخشی از بازنمایی جهان درونی است و در طبیعت فرد ریشه دارد. هال (2009،نقل از صادقی 1392) نیز اظهار داشت که تصور از خدا بخشی از طرح واره دینی افراد در مورد خداست که به عنوان یک پایه شناختی برای تصور افراد از خدا بکار می‌ رود. پژوهش ها هم چنین نشان داده اند که کیفیت تصویر ذهنی از خدا می‌ تواند در چگونگی شکل گیری مفهوم خود و تصویر ذهنی از خود تآثیر بگذارد. (از جمله نبسون و اسپلیکا،2009 نقل از جوادی غباری،2010)اما در مطالعات مذکور صرفآ رابطه هم بستگی مرتبه صفر دو متغیر مذکور بررسی شده و از آنجایی که تصور از خدا ناشی از فرایند انطباق و دلبستگی به والد می‌ باشد نقش تبینی فرایند انطباق مذهبی بر رشد تحولی تصور از خدا ناشی از مدل‌های روانی از والد بر تصور از خود نادیده گرفته شده است.نکته حائز اهمیت منطق چگونگی رابطه بین دلبستگی به والد و تصور از خداست.به عبارتی روابط دلبستگی و مدل‌های روانی والد بر چگونگی تصورو ارتباط فرد با خود بسیار واضح و روشن است.

مطالعات کرک پاتریک (2008 نقل از صادقی و مظاهری ،1390 ) که بحث دلبستگی به حوزه دین وارد کرده بود دریچه دیگری بر این مسآله گشود . کرک،پاتریک (2008 نقل از صادقی و همکاران ، ) (لری ،2007 و غباری،1388 ) معتقد است پناهگاه ایمنی که در شکل گیری دلبستگی نقش دارند دلبستگی نقش دارند پایه و اساس شکل گیری تصور از خدا نیز می‌ باشد . کرک و پاتریک (1992 نقل از خوانین زاده و همکاران،1384)اعتقاد دارد کودک بر پایه تجارب اولیه دلبستگی روان بند‌های شناختی– هیجانی مربوط به روابط فردی را گسترش می‌ دهد که این تحول بعدها می‌ تواند با یک تصویر دلبستگی فوق طبیعی همراه باشد این یافته مؤید فرضیه انطباقی کرک پاتریک است مبنی بر اینکه دیدگاه افراد از خدا همسان با ارتباط والد است که در مطالعه حاضر بین دلبستگی ادراک شده به والد و تصور از خدا در جهت تبین فرایند انطباقی کرک و پاتریک بررسی می‌ شود.اگرچه در این راستا مطالعات متعددی (دیکی و همکاران ،2007 نقل از صادقی و همکاران ،1388 ،فیض آبادی و خسروی ،1388 ،کرک پاتریک و همکاران 2008)در فرهنگ‌های مختلف انجام شده است و از مقیاس‌های متفاوت (مقیاس دلبستگی بزرگسال،مقیاس غیرنرم شده تصور از خدا) استفاده شده است.

 

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا