قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 39 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 238 را دانلود کنید.
مسئولیت کار روی اهداف خاص با توجه به شیوه های مختلف درمان تعیین می شود زیرا تمرکز و توجه در هر یک متفاوت بوده و بستگی به شیوه درمانی دارد. درمانگر فردی که اولین درمانگر در رفتار درمانی دیالکتیک می باشد به سلسله مراتبی (اهداف خاص توجه دارد و درمانگرانی انجام می گیرد باز سلسله مراتب دیگری مد نظر قرار می گیرد. در شیوه مشورتی – نظارتی ، خود رفتار درمانگران هدف می باشند.
درمانگرانی که در بیش از یک شیوه درمانی درگیر هستند و مسئولیت چند شیوه را بعهده دارند (مثل درمان فردی ، گروهی و تلفن درمانی) باید از نظم و سلسله مراتب اهداف اختصاصی هر شیوه آگاه بوده و زمانی که لازم است شیوه درمان تغییر کند تغییر را از سلسله مراتب اهداف یک شیوه به سلسله مراتب اهداف شیوه دیگر به آرامی انجام دهند( Jongh,2011).
درمان فردی
در رفتار درمانی دیالکتیک اعتقاد بر این است که برای رسیدن به درمان موثر هم نباید به توانمندی ها و نقائص در مهارت های رفتاری مراجع توجه کنیم و هم به مسائل انگیزشی و عملکرد رفتاری که مانع از کاربرد پاسخ های مهارتی (ماهرانه) توسط او می شود. گرچه شیوه های متعددی برای حل این قضیه وجود دارد. لیکن درمانگر فردی مسئول ارزیابی و حل مشکل تناقص مهارتی و مشکلات انگیزشی می باشد.
او همچنین مسئول سازماندهی سایر شیوه ها و معرفی مشکلات هر یک میباشد. جلسات درمانی بیماران سرپایی معمولاً هفته ای یکبار و به مدت 90 تا 50 دقیقه برگزار می شود لیکن در دوره های بحرانی یا در آغاز درمان هفته دو جلسه نیز مناسب است. اولویت اهداف درمان فردی ، مشابه اولویت ها در کل رفتار درمانی دیالکتیک است.
تمرکز درمانی در خلال جلسات درمان فردی بر اساس اولویت بندی رفتارهای هدف تعیین می شود . این اولویت بندی و نظم در خلال دوره درمان تغییر نمی کند. اما میزان متناسب بودن رفتار هدف تغییر می کند. مناسب بودن رفتارهدف یا به وسیله نزدیکترین رفتار روزمره مراجع (از جلسه گذشته تا به حال ) تعیین می شود یا به وسیله رفتار فعلی مراجع در خلال جلسه درمان مشکلاتی که فعلاً نمود ندارند مناسب درمان نمی باشند.
اگر پیشرفت رضایت بخشی در یکی از اهداف مورد نظر بدست آید به گونه ای که در این زمینه یا اصلاً مشکلی وجود نداشته باشد یا در حال حاضر این مشکل نمود زیادی نداشته باشد در این صورت توجه درمانگر به اهداف فوری درمان معطوف می شود. نتیجه این انعطاف پذیری در اولویت بندی ها این است که زمانی که رفتارهای پرخطر خودکشی یا فراخودکشی ، رفتارهای مداخله گر در درمان، یا رفتارهای جدی و مخاطره آمیز مخل کیفیت زندگی رخ میدهند ، حداقل بخشی از برنامه جلسه به این موضوعات اختصاص داده می شود. ولی اگر این رفتارها در درمان اتفاق نیفتد، عناوینی که در مرحله اول و سوم درمان در مورد آنها بحث می شود توسط مراجع تعیین خواهد شد.
تمرکز درمانی (موضوعات مورد بحث) بستگی به مرحله درمان مهارت هایی که باید بهبود یابند و اهداف ثانویه درمان دارد. مثلاً در مرحله اول درمان هر مشکل یا هر موضوعی که عنوان می شود بر حسب مشکلات میان فردی، مهارت های مورد نیاز، فرصت برای تنظیم هیجانی و یا ضرورت تحمل آشفتگی و درماندگی مفهوم سازی خواهد شد. در خلال مرحله سوم ، درمانگر علیرغم هر موضوعی که مطرح می شود، بر کمک به مراجع جهت رسیدن به احترام خود مستقلانه اعتبار بخشی به خود و پذیرش خود هم در جلسه درمان و هم در زندگی روزمره اش تاکید می کند. در طول مرحله دوم تمرکز اصلی بر مواجهه با ساختار با نشانه های آسیب زا می باشد. در مورد مراجعاتی که عملکرد آنها شدیداً بهم خورده ، احتمال دارد که در مراحل اولیه درمان ضرورتاً بر سطوح بالاتر سلسله مراتب تاکید شود.
مثلاً اگر در هفته گذشته رفتار فراخودکشی رخ داده باشد توجه به این رفتار مقدم بر رفتارهای مخل درمان خواهد بود. به همین ترتیب، رفتارهای مخل درمان نیز مقدم بر رفتارهای مخل درمان خواهد بود . اگر چه اغلب می توان در یک جلسه بر چند هدف متمرکز شد اما باز هم اهدافی که اولویت بیشتری دارند مقدم خواهند بود با استفاده از برگه یادداشت های روزانه مراجع ، می توان اولویت و میزان متناسب بودن اهداف را مشخص نمود. این برگه ها در خلال جلسات درمان و حداقل در دو مرحله درمان پر شده ودر جلسات هفتگی با درمانگر بررسی می شوند. شکست در پر کردن این برگه ها یا نیاوردن آنها به جلسه به عنوان یک رفتار مخل درمان تلقی میشود.
برگه یادداشت های روزانه به ثبت مواردی از قبیل رفتار فراخودکشی ایده پردازی خودکشی، اصرار به رفتار فراخودکشی ، استفاده از داروهای مجاز یا غیر مجاز، و استفاده از مهارت های رفتاری اختصاص دارد. سایر رفتارهای هدف مثل دوره های پرخوری، فعالیت های سودمند روزانه وقفه های زمانی و غیره و نیز در قسمت های خالی برگه ثبت خواهد شد. درمانگر باید به طور منظم در آغاز هر جلسه این برگه ها را بررسی کند اگر برگه نشان داد که رفتار فراخودکشی اتفاق افتاده به این مطلب اشاره شده و در مورد آن بحث خواهد شد. اگر ایده پردازی شدید در مورد خودکشی ذکر شده باشد بررسی می شود که آیا مراجع در خطر خودکشی قرار دارد یا نه .
اگر الگوی سوء مصرف یا وابستگی به موارد دیده شود با آن به عنوان یک رفتار مخل کیفیت زندگی برخورد خواهد شد. کار بر روی رفتارهای هدف مستلزم بکارگیری استراتژی های درمانی می باشد. فعالیت هر جلسه عبارتست از برقراری توازن بین حل مسئله با ساختار و بدون ساختار (شامل تفسیرهای ساده توسط درمانگر) و اعتبار بخشی بدون ساختار میزان زمانی که درمانگر به هر یک از این وظایف (حل مسئله و اعتبار بخشی) اختصاص میدهد بستگی به اضطراری بودن نیاز مراجع به اعتبار بخشی درک و فهم و پذیرش (بدون القاء هر گونه نیاز به تغییر) دارد( Linehan,1993).
مهارت آموزی ضرورت مداخله در بحران و توجه به سایر مشکلات مراجع ، مهارت آموزی در خلال جلسات ، روان درمانی فردی را بسیار دشوار میکند. بنابراین بخش مجزایی از درمان مستقیماً به کسب مهارت های رفتاری مراجع می پردازد. این کار معمولاً به صورت جلسات مجزا که هر هفته 5/2 -2 ساعت در قالب گروه های آموزشی مهارت تشکیل می شود انجام گرفته و مراجعان باید به مدت یکسال در این جلسه ها شرکت کنند. بعد از اتمام این مدت ادامه مهارت آموزی بستگی به عملکرد مراجع و نیاز او به این آموزش ها دارد.
ادامه دارد ...