این نگرش استرس را به عنوان متغیری وابسته در نظر میگیرد. هانس سلیه را میتوان نخستین شخصی دانست که در سال 1965 استرس را به عنوان پدیدهای تازه در نوع خود به طور کامل شرح داد
استرس به عنوان پاسخ درونی
این نگرش استرس را به عنوان متغیری وابسته در نظر میگیرد. هانس سلیه را میتوان نخستین شخصی دانست که در سال 1965 استرس را به عنوان پدیدهای تازه در نوع خود به طور کامل شرح داد. سلیه توجه خود را به پاسخ بدن در برابر خواستههایی که بر وارد میشود متمرکز کرده بود، وی در سال 1963 مفهوم بیماریهای مرتبط با استرس را در غالب «سندرم سازگاری عمومی» ارائه نمود. منظور او از این اصطلاح آن است که خواستههایی که بدن با آن روبرو میشود، درونی یا بیرونی است پس فردی که در معرض استرس قرار میگیرد از الگوی عام و یکسانی پیروی میکند. رخوت و افسردگی با ویژگیهایی چون کاهش انگیزه، کاهش اشتها وزن و انرژی شناخته میشود (کوپر،1993)
مرحله اول: هشدار است. در این مرحله بدن پاسخ اولیهای در برابر عامل استرس زان خود نشان میدهد. این مرحله زمانی کوتاهی را در برمیگیرد که در آن بدن مقاومت کوتاهی از خود نشان میدهد و در پی آن مقاومت طولانی تری فرا میرسد و تغییراتی در بدن رخ میدهد. هورمونهای آدرنالین و کورتیزول در گردش خون فرد جریان پیدا میکند به این صورت پاسخ فوری ضربان قلب تندتر میشود. فشار خون بالا میرود و قند آزاد میشود تا انرژی لازم را فراهم سازد. در صورتی که عامل استرسزا به قوت خود باقی بماند مرحله دوم یا مقاومت در میرسد در این مرحله پاسخهای اولیه که در مرحله هشدار ظاهر شده بودند جای خود را بر پاسخهایی میدهند که سازگاری طولانیتری را به وجود آورند. مرحله سوم مرحله از پا درآمدن است که بدن نمیتواند به طور نامحدود به مقابله خود ادامه دهد، انرژی لازم برای سازگاری که میکشد هر فرد از توان میافتد (راس وآلتمایر،1977).
.استرس به عنوان عوامل محیطی
رویدادهای استرسزای زندگی را رویدادهای برجستهای میدانند که فرد با آنها روبرو میشود و موجب دگرگونی مهمی در زندگی او میشود که آنها 43 مورد از این رویدادها را در یک مقیاس درجهبندی سازگاری اجتماعی ذکر کردهاند.
استرس به عنوان کنشی متقابل
این الگو را لازاروس طراحی کرده و امروزه بیش از هر الگوی دیگری مورد توجه قرار گرفته است که الگوی تبادلی نام دارد. این الگو میگوید استرس زمانی رخ میدهد که تعادل بین خواستهها و منابع به هم میخورد و تأکید میکند که این تعادلیابی تعادلی ماهیتی پیشرونده دارد. همچنین این نظریه بیانگر تأثیر متقابل فرد بر محیط و محیط بر فرد است. از این رو هر برخورد معینی که میان شخص و محیط رخ دهد در بردارنده آثار ضمنی یادگیریهایی برای فرد و محیط خواهد بود در اولین مرحله که مرحله ارزیابی اولیه است فرد وضعیتی را که با آن روبروست را ارزیابی میکند و در مرحله ارزیابی ثانویه که عبارت است این که فرد با امکان انتخابی که دارد میکوشد راههای ممکن برای برخورد با مشکل را مشخص و انتخاب کند و در جای خود به کار برد. (راس و آلتمایر،1977).
رویکردها و دیدگاههای مختلف در مورد استرس
. نظریهی روان تحلیلگری از نظر فروید، «من» هستهی اصلی شخصیت است و هر نوع تهدید به ارزش و کفایت آن، در واقع هسته مرکزی وجود شخص را تهدید میکند. هنگام تهدید «من» مکانیسمهای دفاعی مختلفی به منظور حفظ «من» از تحقیر و در هم پاشیدگی به کار گرفته میشوند. ما همواره از این مکانیسمها استفاده میکنیم، زیرا وجود آنها برای ناچیز جلوه دادن شکستها و حمایت در مقابل نگرانیها و احساس ارزش و کفایت فردی ضروری است. البته اگر در استفاده از مکانیسمهای دفاعی افراط شود، دفاعهایی که برای حفظ تمامیت شخص به وجود آمده، خود موجب بروز اختلال میشوند. گاهی مکانیسمهای دفاعی «برای مثال دلیلتراشی، زمانی به کار برده میشوند که افراد برای مستدل جلوه دادن عقاید و رفتار خود در تکاپو هستند. هنگامی که از درک اتفاقات و حوادث ناموافق و مخالف عاجز میمانیم یا در مقابل عمل و رفتار خود یا وقایع خارجی، دچار استرس میشویم، دفاعهای ایمنی بخشی برای حمایت ما در مقابل اضطراب وارد عمل میشوند. میزان استرس قابل تحمل در هر فرد بدون آنکه علائم اختلال و به هم خوردن سازمان رفتاری و تمامیت فردی درونی بروز کند، قدرت تحمل استرس نامیده میشود. (روزنمن وسلیگمن ، 1989).
نظریه ضعف جسمانی
بر اساس نظریهی ضعف جسمانی، استرس در کنار اختلال خاص روانی – فیزیولوژیکی موجب ضعف در اندام جسمی خاص میشود. عوامل ژنتیکی، بیماریهای قلبی، رژیم غذایی و غیره ممکن است دستگاه عضوی خاصی را مختل سازند. این دستگاه در برابر استرسهای آتی، حتی استرسهای ضعیف و ملایم آسیبپذیر خواهد بود. بر اساس این نظریه، بیماری ناشی از تعامل بین فیزیولوژی فرد و استرس خواهد بود. (لو، 1937ا).
نظریه تکوین و تعامل کاژ
در بدن سالم، همیشه باید توازن ظریف و پیچیدهی اعمال دو دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک حفظ شود. شلیک با شروع فعالیت دستگاه سمپاتیک باید به زودی با فعالیت افزایش یابد و با پاراسمپاتیک جبران شود. برای اینکه رگهای خونی و غدد صدمه نبیند، نباید هیچ یک از دستگاهها انرژی خود را به مدت طولانی یا بیش از حد به جریان بیندازد. خطر جسمی واقعی به طور معمول گذراست، ولی از خطرهای اجتماعی، تفکر منفی در مورد گذشتهها و نگرانی در مورد آینده، به راحتی نمیتوان گریخت، آنها میتوانند دستگاه سمپاتیک را تا مدتها برانگیخته نگه دارند و بدن را در حالت اضطراری مداوم باقی نگهدارند، چنین وضعیتی به عدم توازن دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک دامن میزند و موجب بروز تغییرات بدنی میشود که ممکن است فراتر از توازن جسمانی ارگانیسم باشد، در نتیجه اختلالهای روانی – فیزیولوژیکی بروز میکنند. (دیویدس و نیل، 1990)
نظریه پردازش اطلاعات
این نظریه تمایز بین تنشهای روانشناختی و فیزیولوژیک را ممکن میسازد. در نظریه پردازش اطلاعات بر چگونگی تفسیر محرکها به عنوان عامل تنش تأکید شده است. بر این اساس، این نظر به ارزیابی شناختی و توجه انتخابی تأکید دارد. از این دیدگاه تصمیم فرد در مورد اینکه کدام محرکها باید در حافظه کوتاه مدت پردازش شود و یا مورد فراموشی و غفلت قرار گیرند نیز در بروز و تشدید استرس نقش دارد (کوتاش ، 1985). بر این اساس این نظریه، منابع تنش دو نوعاند:
1- پیشبینی خطر یا درد جسمانی 2- پیچیدگی محرک که مستلزم ارائهی پاسخهای پیچیده است. استرس در نوجوانی
نشانههای استرس در نوجوانی
1- علائم جسمانی: بعضی از نشانههای فیزیولوژیکی استرس قبل از بیماری، احساس خستگی دائم، اختلال در خواب و .... بعضی بیماریهای ناشی از استرس از این قرارند: بیماریهای پوستی، زخم معده، میگرن، حمله قلبی، دیابت، آسم 2- علائم روانی از علائم روانی استرس میتوان به بیقراری، عصبانیت، حساسیت و تحریکپذیری زیاد، احساس عدم اعتماد به دیگران، زودرنجی و ... نام برد. 3- علائم رفتاری شتابزدگی در صحبت کردن، تعجیل در انجام دادن کار، بیخوابی یا خواب بیش از اندازه ما بیاشتهایی یا اشتهای زیاد به غذا و ... (لمانی کینگ1989).
علل استرس
1- فشارهای اجتماعی که شامل - الزامات اجتماعی - الزامات فیزیکی - الزامات نقش - الزامات مراده با دیگران 2- فشارهای زندگی که شامل - تغییر زندگی فاجعه زندگی (ملانی کینگ،1989)
منابع استرس
گرث (1976) منابع استرس را به شش دسته تقسیم میکند: - استرس ناشی از مسئولیت - استرس ناشی از نقش - استرس ناشی از محیط فیزیکی - استرس ناشی از محیط اجتماعی - استرس درونی ناشی از موقعیت رفتاری استرس ناشی از روابط بین فردی (ملانی کینگ،1989)
عوامل ایجاد کننده استرس
1- عوامل استرس زای زمانی: این عوامل از کلاریساد زیاد در زمان کوتاه ناشی میشود. اینها عمومیترین و غالبترین منابع استرس هستند که افراد با آن مواجه میباشد. یک دلیل برای نقش عوامل استرسزای زمانی آن است که فرهنگ ما نسبت به زمان حساس و هشیار است و این حساسیت هر سال بیشتر میشود. 2- عوامل استرس زای رویارویی: این عوامل در اثر تعارضات بین فردی حاصل میشود و این عوامل در اثر 3 نوع تعارض به وجود میآید. تعارض نقش تعارض موضوع یا مسئله تعارضای تعامل 3- عوامل استرسزای موقعیتی: این عوامل از محیط زندگی فرد یا شرایط شخصی نشأت میگیرد. 4- عوامل استرسزای ناشی از انتظار وقایع بالقوه باور نکردنی و غیرقابل پیشبینی است که وقوع آنها ما را تهدید میکند، چیزهای نامطلوبی که تا کنون روی ندادهاند اما ممکن است اتفاق بیفتد. (پیفر، 1953).