تاریخچه پیدایش و تحول فناوری آموزشی را می توان از نظر زمانی به سه دوره مشخص تقسیم کرد: دوره اول از اوایل قرن بیستم تا اواخر سال های 1950؛ دوره دوم از اوایل سال های 1960 تا اواخر سال های 1980 و دوره سوم از اوایل سال های 1990 تا زمان حال.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
60
تاریخچه پیدایش و تحول فناوری آموزشی را می توان از نظر زمانی به سه دوره مشخص تقسیم کرد: دوره اول از اوایل قرن بیستم تا اواخر سال های 1950؛ دوره دوم از اوایل سال های 1960 تا اواخر سال های 1980 و دوره سوم از اوایل سال های 1990 تا زمان حال. اگر بخواهیم این سه دوره را با رویکرد معرفت شناسی و روانشناسی غالب هردوره معرفی کنیم شاید طبق بندی سلز (1997، به نقل فردانش، 1380) مطابق جدول زیر گویا باشد.
باید خاطرنشان کرد که جداسازی دوره ها با خطوط مستقیم و پررنگ به هیچ وجه با واقعیت منطبق نیست؛ بلکه این جدول تنها رویکردهای غالب در هر دوره را نشان می دهد و این به معنای نبودن رویکردهای دیگر در آن دوره مشخص نیست. امروزه نیز که دوران تفوق رویکرد ساختارگرایی به حساب می آید، هنوز رویکردهای دیگر روانشناسی در تمام مباحث فناوری آموزشی حضور دارند.
دیدگاه روانشناسی در ابتدای قرن بیستم و در اوایل تکوین فناوری آموزشی دیدگاه رفتارگرایی بود. ای. ال ثورندایک (1874- 1949) که پدر روانشناسی تربیتی شناخته شده است، به دنبال یافتن قوانین عام و قابل تعمیم یادگیری و تدریس بود. در این رویکرد رفتاری، آنچه باید آموزش داده می شد، به دقت مشخص و سپس اجزا متشکله با نظم و ترتیب خاصی با بازخورد به شاگرد ارائه می شد و هیچ جزئی تا تسلط کامل شاگرد بر اجزای پیشین ارائه نمی شد (این دوره مصادف است با اختراع و تولید انبوه وسایل آموزشی مانند پروژکتور اسلاید، اورهد، نوار صدا، فیلم های 16 و 35 میلی متری). تعریف فناوری آموزشی در این دوره، همچنان بر ابزار و وسایل به کار گرفته شده در آموزش تکیه داشت و از آنجا بسیاری از دبیران، این وسایل را جانشینی در امر آموزش تلقی می کردند، از توسعه و گسترش آنها، برای جایگاه حرفه ای خود احساس خطر می کردند.
دوره دوم، مصادف است با ظهور مکتب شناخت گرایی در روانشناسی، که به بررسی و مطالعه فراگردهای ذهنی، شامل نحوه دریافت، کسب، پردازش،نگهداری، بازیابی و یادآوری اطلاعات می پردازد. علاوه بر ظهور دیدگاه شناخت گرایی که در اوایل دهه 1960 صورت گرفت، رخدادهای مهم دیگری نیز در این دوره به وقوع پیوست که بر تعریف و محتوای رشته فناوری آموزشی تأثیر گذاشت. مهمترین رخداد، اراده نظریه ارتباطات از سوی متصدیان وسایل سمعی و بصری در اوایل دهه 1950 بود که بر فراگرد ارتباط، شامل فرستنده، گیرنده، کانال و وسیله انتقال پیام تأکید داشت. رخداد مهم دیگر، پیدایش نگرش سیستمی و کاربرد آن در زمینه تعلیم و تربیت و آموزش بود. اعمال نگرش سیستمی منجر به تلقی خاصی از نظام های آموزشی شد که آموزش را فراگردی شامل زیرمجموعه ها یا خرده نظام ها می داند و تعامل بین این خرده نظام ها، آموزش را شکل می دهد (گانیه، 1987؛ به نقل فردانش، 1380).
در نهایت، ظهور ساختارگرایی باعث تغییرات اساسی در مباحث محوری اغلب رشته های تعلیم و تربیت، از جمله فناوری های آموزشی شد. عبور از رویکرد نظام های آموزشی، که به گفته رایگلوث (1997) دوره صنعتی در فناوری آموزشی بود، به دوره یا عصر اطلاعات، به معنای تحول از مرحله تولید برنامه های آموزشی معیاری، به مرحله خلق برنامه های آموزشی طراحی شده برای تک تک فراگیران بود
وظایف، مسئولیت ها و نقش های دبیران در نظام پویای آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات
-آمادگی از جهت فنی برای بکارگیری فناوری و کسب اطلاعات مورد نیاز از وقتی که فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان جوامع رسوخ پیدا کرده است، افراد موفق، کسانی بوده اند که قدرت تشخیص این تحولات را داشته اند و روش ها و خط مشی های خود را با در نظر گرفتن تحولات و خصوصیات آن سازماندهی کرده و اتخاذ نموده اند. آموزش در این راه به کشورها یا مؤسسات کمک می کند که خود را برای برخورد با این تغییرات آماده کنند.
اگر افراد یک جامعه خود را برای تغییر آماده کرده باشند، تحول به سادگی مسیر خود را طی می کند و همه چیز قابل پیش بینی خواهد بود؛ اما وقتی افراد، برای تغییر نقش، آماده نباشند، به محض مواجهه با آن دچار سردرگمی شده و از هماهنگی با آن عاجز خواهند بود. نقش دبیر سنتی در این تحول به دبیرانی با نگرش های علمی و تکنیکی جدید تغییر خواهد یافت (وسلی، 1382) و سواد رایانه ای نیاز اولیه و زیربنای توسعه خواهد بود (سعادت، 1382).
دبیران برای بکارگیری فنون و تکنیک های یادگیری- یاددهی جدید در نظام مبتنی بر فاوا در مورد فناوری های مناسب، دانش کافی داشته و آن را در حرفه خود به کار گیرند و در نهایت آن را برای دانش آموزان خود معنا دار کنند. آنان نه تنها باید بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات را بیاموزند، بلکه باید چگونگی طراحی دستورالعمل های نو را از طریق آن در نظام آموزشی فراگیرند (جاریانی، 1382).
بدیهی است، دانشجویان مراکز تربیت دبیر نیز که در آینده در شغل دبیری مشغول به کار خواهند شد، باید برای بکارگیری فاوا کاملا آماده باشند. برنامه ریزان و سیاستگذاران مراکز تربیت دبیر نیز به اهمیت این بحث در چنین مراکزی معتقد شده اند. یکی از مهمترین وظایفی که دانشگاه ها در رابطه با تربیت دبیران به عهده دارند، آن است که تأثیر پیشرفت های تکنولوژی را بر طرز فکر و شیوه زندگی دبیران خواهان پیشرفت نشان دهند؛ یعنی در آموزش فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در تربیت دبیر علاوه بر بعد دانشی و مهارت بکارگیری ابزار، از جهت نگرشی نیز توجه کنند. باید باور اهمیت تحولاتی را که به صورت انقلابی ژرفی در جامعه امروز مطرح است؛ در دبیران ایجاد نمود.سپس باید دانش و مهارت مورد نیاز را برای ایجاد توانمندی بکارگیری فاوا را در آموزش مطرح کرد و توجه داشت که کامپیوتر که علاوه بر سخت افزارها و نرم افزارها،فرآیندی خاص و شیوه ای برای پیشرفت آموزش و یادگیری است.
مهارت اندوزی در بکارگیری رایانه نباید در انزوا و جدا از محیط کار صورت گیرد. معنی درا کردن رایانه در آموزش و درهم تنیدگی آن با دوره های آموزشی باید بیش ار تدریس آن، به صورت پدیده ای علمی مدنظر قرار گیرد. بدین ترتیب باید همکاری مؤثری میان بخش های مختلف دانشگاهی مانند گروه های رایانه ای و مهندسی، علوم اجتماعی، انسانی و تربیتی جریان یابد. این ضرورت برای بهینه سازی سیستم آموزشی در زمینه تدریس، تحقیق و تهیه موضوعات آموزشی به شدت احساس می شود و در نتیجه تکنولوژی اطلاعات در برنامه آموزش دبیران گنجانده می شود.
- استفاده از فنون فاوا در شرایط و موقعیت های حساس و مبتنی بر نیازهای برنامه درسی برای ایجاد یادگیری مؤثر در موقعیتی که فناوری اطلاعات در اختیار دبیران می گذارد، آنان در زمان های حساس و بر اساس نیازها و شیوه های یادگیری دانش آموزان، فاوا را در برنامه تحصیلی بکار می گیرند؛ ازجمله می توان به استفاده مؤثر از ابزارهای فناوری اطلاعات مانند واژه پردازها، مدیریت پایگاه داده ها و بکار بردن رایانه ها برای حل مسائل، جمع آوری، سازمان دهی و تصمیم گیری در مورد اطلاعات و ارتباطات نمایشی (دیلمانی، 1382) کاربرد صفحات گسترده برای معرفی و ارائه مطالب با استفاده از محیط های چندرسانه ای و طراحی برنامه ها با استفاده از آنها، بهره بردن از امکاناتی نظیر ارتباط از راه دور به وسیله پست الکترونیکی، جستجو در اینترنت برای دستیابی به اطلاعات استفاده از محیط های چندرسانه ای برای برقراری ارتباط و مستندسازی (مک دالنا، مک وین، و چیونگ چنگ، 1382) و در نهایت خلق انواع یادگیری با توجه به تغییرات فضای آموزشی؛ اشاره نمود.
همچنین، می توان از فناوری وب سایت، پست الکترونیکی و امکانات ارتباطی از این قبیل برای یادگیری مشارکتی و نیمی دانش آموزان و حتی دبیران- با ایجاد رابطه میان تیم ها- بهره برد که این خود در نهایت منجر به رشد منابع تدریس و یادگیری می شود. دانش آموز همچنین می تواند از منابعی که دبیر در سایت مشخصی معرفی و تهیه نموده است، استفاده نماید (مکینتاش، 2003). زمانی که نرم افزارها تحول می یابند، دبیران در مورد نمونه ها و طرح های مختلف برای یادگیری دانش آموزان توجه و ظرافت بیشتری به خرج می دهند و در این راه مفاهیم و حالت های متعدد مربوط به مدیریت یادگیری را مورد آزمون قرار داده، آثار آنها را بر گرایش ها و تمایلات دانش آموزان ارزیابی و به درک بیشتر آنها کمک می کنند (آصفی راد، 1381).
تولید کننده اطلاعات در گذشته، نقش مدارس، توزیع اطلاعات بود در حالی که دنیای یادگیری، هم اکنون از ارائه عناوین درسی گوناگون و چهارچوب های قالبی و کلیشه ای به دنیای یادگیری به صورت خودکار و توسعه پذیر تغییر شکل پیدا کرده است؛ بنابراین دبیران نیز مانند دانش آموزان باید اکنون موارد بسیاری را از دنیای پیچیده فاوا فراگیرند. دبیران باید فناوری اطلاعات و ارتباطات را به عنوان ابزار ابتدایی برای یادگیری و یاددهی و جزئی جدایی ناپذیر از برنامه درسی باور کنند.فاوا، دبیران را در خلق و ذخیره اطلاعات و سازماندهی طرح درس ها وتمرینات بهتر و تولید (گلدبرگ، 2002) و عرضه دانش و حرفه دبیری بر اساس نیاز جامعه اطلاعاتی- که منشأ تحولات مثبت و منطقی در فرایند یاددهی و یادگیری است- یاری می رساند. در چنین نظامی دبیر از انتقال دهنده صرف معلومات به سازنده و تولید کننده معلومات، تغییر نقش می دهد و در این نقش با استفاده از فنون فاوا برای انتقال سریع اطلاعات، که منجر به گسترش علمی می شود، بسیار کارساز و مؤثر است.
- طراحی یادگیری های گروهی و مشارکتی؛ متخصصان سبک های یادگیری و توجه به تفاوت های فردی دبیری در نظام های آموزشی نوین، از تمرکز بر آموزش کلاسی به تمرکز بر آموزش های فردی و گروهی تغییر نقش می یابد. همچنین استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، امکان ارائه پروژه های تیمی و طرح های گروهی را به وسیله دانش آموزان ممکن می سازد. این دبیر است که تعیین می کند با توجه به مطالب درسی و سبک های یادگیری هر یک از دانش آموزان، از کدام نرم افزارها و فناوری های ارتباطی می توان بهره جست (امام جمع کاشان، 1382).
دبیران با ارائه محیط فراگیری باز برای دانش آموزان (هم در فعالیت های فردی و هم در فعالیت های گروهی) به توسعه آموزش های مبتنی بر فاوا کمک می کنند. آنان می توانند کلاس ها را به گروه های پژوهشی دسته بندی کنند؛ به طوری که هر یک، جداگانه بر روی بخشی از موضوعات متنوع آموزشی به بررسی و جستجوی اطلاعات بپردازند و سپس نتایج را در سایت مخصوص خود برای دیگران به نمایش بگذارند و به تبادل اطلاعات بپردازند (شبکه مدرسه کانادا، 2003). به این ترتیب با بکارگیری فاوا در آموزش به دانش آموزان اجازه داده می شود که به کار گروهی با یکدیگر بپردازند و سخت افزارها و نرم افزارهای مطلوبی نیز طراحی و تولید گردد.
ساخت دانش، نه فقط با یادگیری مشارکتی، بلکه با کشف مطالب به وسیله تک تک افراد، از وظایف دبیر به حساب می آید (میهن؛ هولمز؛ و تانگنی، 2001). در آموزش های انفرادی، دبیران متخصصان سبک های یادگیری، خودآموزی، خودراهبری وخود کنترلی خواهند بود (یغما، 1382). ایجاد نظام آموزشی چندرسانه ای با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، امکان لحاظ کردن سبک های یادگیری دانش آموزان،ایجاد روش های متناوب و معنادار برای یادگیری دانش آموزان و پاسخگویی به تفاوت های فردی آنها در فراگیری را به وجود می آورد. دبیران رفتار دانش آموزان را در حالت تمرکز از طریق سیستم های نمایشی مشاهده می کنند و حرف های آنها را می شنوند تا بتوانند برداشت آنها از فاوا بهتر کنند و در نهایت با مشاهده رفتار و احوال آنها، اطلاعاتی برای پیش بینی رفتارهای آتی آنان به دست آورند و بر حسب توانایی دانش آموزان، رفتارها و نرم افزارهای آموزشی مناسب را عرضه کنند و پاسخگوی تفاوت های فردی دانش آموزان باشند. دبیران، دیگر به جای تمرکز بر روی دانش آموزان مستعد، با استمداد از آموزش جهت یافته دانش آموزان با استفاده از فنون فاوا، به کار با همه دانش آموزان می پردازند.
دیگر همه شاگردان از طریق فکر، روش تدریس و جزوات یکسان، آموزش داده نمی شوند، بلکه برای دانش آموزان مختلف، روش های مختلف آموزشی به کار می رود. دانش آموزان می توانند در شرایط دلخواه، آموزشی دلخواه (به صورت انفرادی یا کار در گروه)، داشته باشند. تلاش فردی دانش آموزان، توسط دبیران، مقایسه می شود و نتایج این مقایسه به عنوان معیاری در ارزشیابی به کار می رود. برای تنوع بخشیدن به محتوا، منابع و روش های آموزشی، باید به توانایی ها و نیازهای فردی دانش آموزان توجه شود و نرم افزارهای مقتضی با توجه به سطح دانش و فراگیری و استعداد منحصر به فرد هر دانش آموز طراحی و معرفی شود. به این ترتیب فرصت های یاددهی دبیران که بر اساس نگرش های متفاوت آنان به روش های فراگیری دانش آموزان به وجود می آید؛ افزایش پیدا می کند. لازم به ذکر است که عده ای معتقدند چنانچه دانش آموزان مهارت های به کارگیری ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش را به صورت انفرادی و غیر کاربردی بیاموزند، هرگز نمی توانند خود را با نیاز روز و از جمله کاربردهای یادشده در آموزش، هماهنگ کنند.
تسهیل گر و راهنما با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه های آموزشی، الگویی کاری برای طراحی یک فضای سالم و بی کم وکاست آموزشی به وجود آمده است. در هنگام عرضه فاوا در کلاس درس، دبیران باید محیط های فراگیری به صورت باز آن چنان طراحی کنند که دانش آموزان بتوانند به مهارت های تازه دست یافته خود را از طریق فناوری های ارتباطی، بدون مشکل منتقل کنند و به سایر عملکردهایی که ممکن است در محیط غنی فاوا به کار گرفته شوند، دست یابند. اصولا زمانی که طراحی محیط های آموزشی بررسی می شود، اعمال یکسری از تغییرات فراآموزشی برای دبیران اهمیت می یابد.
از جمله می توان به تغییر نقش دبیر ازمنبع، متخصص و ارائه دهنده صرف اطلاعات و حفظ گویی مطالب به صورت یک طرفه در نظام های سنتی، به تسهیل کننده، مربی و راهنمایی خردمند، فعال، جهت دهنده و انعطاف پذیر برای یادگیری و یاددهی در نظام های نوآموزشی اشاره کرد. در محیط های آموزشی پویا با بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات،دانش آموزان در آغاز درس، بررسی ها و پرسش های خاص خود را مطرح و برای پاسخگویی به آنها تلاش می کنند. بدین ترتیب سازماندهی و تفسیر اطلاعات و تعمق و نقد در مورد کیفیت مطالب و منابع آنها، از وظایف سازنده و پراهمیت دبیران است (جاریانی، 1382).
دبیر، در نظام های آموزشی مبتنی بر فاوا دانش آموزان را در جهت نظم دهی به فرایند یادگیری، انجام پژوهش های مولد و هدایت آنها به سوی منابع اطلاعاتی و تفسیری و در نهایت، در قضاوت و تصمیم گیری در مورد کیفیت و اعتبار اطلاعات به دست آمده از طریق فاوا، یاری می کنند. همچنین، به آنها می آموزد که چگونه یافته های خود را به شکل سازنده به دیگران منتقل کنند. همچنین با استفاده از ابزار و امکانات چنین نظام آموزشی که ارائه اطلاعات به روش های مختلف (مانند درس افزارها) را ممکن می سازد، یادگیری را تسهیل و تقویت می نماید (کنتس، 1382) و در محیط های یادگیری در هم تنیده که در آنها از امکانات فاوا استفاده می شود، نقش دبیران، لزوما به متخصصان طراحی و تسهیل گران امر آموزش، تغییر می یابد (شهیدی، 1381).
در نهایت کاملا طبیعی است که زمانی که دانش آموزان نقش فعالی در فرایند یاددهی- یادگیری ایفا کنند، دبیران در نقش تسهیلگران آموزش، ظاهر می شوند. لازم به ذکر است با وجود تغییرات فناورانه در مدارس، دبیران برای کمک به دانش آموزان ناچارند از راهنمایی و روش های بسیاری برای گسترش آموزش بهره گیرند و از کتب علمی به عنوان منبع اطلاع رسانی ابتدایی استفاده کنند. 6- تلفیق کننده متون و برنامه درسی با فاوا و اصلاح کننده آن از این طریق دبیران آینده نه تنها باید در زمینه نحوه استفاده از فاوا در آموزش، مهارت لازم را کسب کنند، بلکه باید در مورد تلفیق متون درسی با فناوری اطلاعات و ارتباطات و تهیه برنامه درسی مبتنی بر آن بکوشند. بدین ترتیب، تغییر شیوه های ارتباطی و مکاتباتی در برنامه ریزی درسی، غیرقابل اجتناب خواهد بود. برنامه های توسعه بسیاری از کشورها با هدف ایجاد فرصت شناخت فاوا و آموزش روش استفاده از آن به دبیران و بیان این نکته که این پدیده می تواند با ایجاد انگیزش برای یادگیری در یاد گیرنده و اصلاح آموزش ها، کیفیت آموزشی را بهبود و توسعه بخشد؛ طراحی گردیده است.
وقتی لزوم بکارگیری فناوری های نوین در آموزش احساس می شود، مدیریت برنامه ریزی، باید چهارچوبی را برای توسعه امر آموزش طراحی و ارائه کند و زمینه را برای برداشت صحیح و کامل دبیران از نوآوری و فناوری فراهم کند. دبیران نیز در کنار آنها می توانند روش های نوآموزشی را در نظام آموزشی نوین، یافته و با بهره گیری از آنها خود را خیلی سریع با آن روش ها و بکارگیری نرم افزارهای جدید هماهنگ کنند؛ در جهت ایجاد یادگیری عمیق قدم بردارند و از روش های فردی و گروهی بهره گیرند. آنان می توانند روش های تدریس را اصلاح کرده و از تمرکز بر روی روش های قدیمی، امتحانات کتبی و موضوعاتی که تنها در چهارچوب کتاب درسی هستند، اجتناب کنند؛ تعیین زمان ارزشیابی ها را به عهده دانش آموز بگذارند تا در هنگامی که آمادگی کامل دارد، مورد ارزشیابی قرار گیرد؛ نگرش های آموزشی آینده را در دسته بندی درس افزارها بکار برند؛ روش های آموزشی را به شیوه ای طبقه بندی کنند که دانش آموزان با توجه به سبک های یادگیری خود و تنوع درس افزارها فرصت انتخاب داشته باشند (جاریانی، 1382).
یاد گیرنده و پژوهشگر دبیران در نظام نوین آموزشی، به منزله مطالعه کنندگان همیشگی کتاب و پژوهشگران متفکر در کلاس درس، در نظر گرفته می شوند.در نگرش ابزاری به فاوا در فرایند آموزشی (یکی از نگرش های رایج) که فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری در کنار دیگر ابزارهای آموزشی به تسهیل امر یاددهی- یادگیری می پردازد، نظام آموزشی به مثابه انسانی در نظر گرفته می شود که دائما در حال توسعه و پژوهش است. یعنی عناصر آموزشی مانند دبیران در تمامی مراحل و مراتب، در خدمت این فرایند هستند و باید کاملا فعال، پویا و یاد گیرنده باشند تا بتوانند دانش آموز پژوهنده تربیت کنند و این از نتایج توسعه فاوا در امر آموزش است (طلایی، 1382). استفاده از منابع اطلاعاتی، علمی و تحقیقاتی از طریق اینترنت موجب ایجاد یادگیری مؤثر در دانش آموزان و کمتر شدن بار آموزش مستقیم از دوش دبیران و ایجاد فرصت بیشتر برای پرداختن به کار پژوهش و بالا بردن استانداردهای آموزشی می شود (غنودی، 1381).
یکی از نتایج تشدید سرعت تغییرات فناوری اطلاعات،درک اهمیت این فناوری در فعالیت های پژوهشی است و در این مسیر، دبیران نیز همپای دانش آموزان به یادگیری می پردازند. آنان برای رشد حرفه ای و بهره وری از فعالیت های خود، به منظور سهولت آموزش های مادام العمر و ادغام نقش دبیر و متعلم به دانش اندوزی در مورد رایانه و منابع فناوری مرتبط، همت می گمارند.
دامنه تحولات ناشی از فناوری اطلاعات و ارتباطات آن قدر وسیع است که به همان نسبت که میزان یادگیری و فعالیت دانش آموزان در کلاس درس را بالا می برد، منجر به تغییر نقش و وظایف و حتی توسعه دامنه معلومات دبیران و مربیان نیز می شود. امروزه که بحث آموزش های مادام العمر و آموزش های عندالمطالبه (در زمان و مکان مورد نظر یاد گیرنده) مطرح است، دبیران و مربیان نیز باید همپای دانش آموزان از این امکانات جدید بهره مند شوند (دیلمانی، 1382). 8- ایجاد کننده انگیزه در دانش آموزان دبیران همواره به ارائه موادی برای آزمون و استفاده از راه هایی برای برانگیختن دانش آموزان نیاز دارند. آنان باید انگیزه، میل و رغبت مطلوب دانش آموزان را برای یادگیری، با استفاده از نرم افزارهای رایانه ای و فراگیری موضوعات نو توسعه دهند و همچنین به توسعه اعتماد به نفس دانش آموزان از طریق یادگیری های مؤثر،که خود منجر به تقویت انگیزه می شود، به وجود آوردن برنامه های آموزشی مهیج در کلاس درس با استفاده از منابع خارج از محیط کلاس و مدرسه (مانند نرم افزارهایی برای تکمیل محتوای درس)، کمک به دانش آموزان برای حل مسائل، فرصت دادن به آنها برای ارائه مجدد تکالیف و خلق کارهای نو به جای تنبیه و جریمه، تأکید بر فهم مطالب به جای تکرار و حفظ آنها و تقویت سطح خودراهبری و انعطاف پذیری آنها بپردازند.
دبیران باید با استفاده از ویژگی فناوری اطلاعات و ارتباطات به طور ثابت عناصر آموزشی را در زمینه های کلیدی مراتب یادگیری به کار برند و برای بالا بردن سطح یادگیری، میل و رغبت دانش آموزان را تقویت نمایند. همچنین لازم به ذکر است در پژوهش ها به کارگیری فناوری اطلاعاتی و رایانه ای از نظر ایجاد انگیزش در دانش آموزان، مؤثر بوده اند (فهیمی، 1381). علاوه بر آن استفاده از رایانه را از عوامل تقویت خلاقیت، خودباوری (جاریانی، 1382) اعتماد به نفس و قدرت مقابله با مسائل (غنودی، 1381) در آن ها می باشد. 9- ارائه دهنده موضوعات اخلاقی، قانونی و انسانی در زمینه استفاده از رایانه و فناوری در نظام آموزشی مبتنی بر فاوا وقتی دانش آموزان با یک رسانه قوی ارتباط برقرار می کنند، ارزش های طرح رسانه به ذهن آنها القا می شود و نیاز به حضور یک دبیر، برای اتخاذ تصمیم های آگاهانه درباره این مطالب از سوی دانش آموزان احساس می شود.در واقع دبیر در این محیط آموزشی، ناچار است بخشی از اقتدار خود را به یک برنامه نویس ناشناس واگذار کند.
اگرچه در گذشته نیز تعصبات موجود در کتب درسی این اقتدار را از دبیران می گرفت، اما در مورد آموزش های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات، این مطالب جدی تر است؛ زیرا حجم عظیم اطلاعات وب، امکان ارزیابی دقیق مطالب و مشاوره در انجام تکالیف دانش آموزان را از دبیران می گیرد و قدرت تحت الشعاع قرار دادن افراد را دو چندان می کند؛ مثلا دانش آموزانی که به وب دسترسی دارند، احتمالا در حین کار، با پیام های بازرگانی روبرو می شوند که ممکن است ارزش های زیر بنایی در این قبیل پیام ها با ارزش های دبیران و یا والدین آنها در تضاد باشد (پاک نظر، 1381).
اگر بیش از حد روی فناوری های توان بخش تأکید شود و عوامل انسانی مؤثر در آموزش نادیده گرفته شوند، احتمالا یادگیری منجر به خدشه دار شدن ارزش ها و درک انسان ها از جوامع پیشرفته می شود. در نتیجه دبیران باید با فراگیری و آموزش دانش ارائه موضوعات اخلاقی، قانونی و انسانی در زمینه استفاده از رایانه و فناوری، از نتایج منفی بکارگیری فاوا در آموزش بکاهند. 10- نظارت و رهبری آموزش دبیران، رهبران، پیش برندگان و نظم دهندگان فعالیت های آموزشی به صورت گروهی و یا انفرادی هستند. نقش آنان در آموزش مبتنی بر فناوری های نوین، از تدریس عینی گیرا به تدریس سازنده و خلاق تغییر می کند در کلاس های مجازی که امروزه در حال توسعه هستند، دبیر، از طریق نرم افزار فعالیت همه دانش آموزان حاضر در کلاس را کنترل می کند و به ارائه درس و کنترل هریک از فراگیران به شکل مستقل می پردازد و متن، تصاویر، صدا و برنامه هایی که دبیر تعیین می کند، بر روی رایانه دانش آموزان ارائه می شود. عملیات هر فراگیرنده نیز تحت نظارت دبیر قرار دارد و رهبری و نظارت بر فرایند آموزش، یکی از چندین نقشی است که دبیران و مربیان در نظام های نوآموزشی با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به عهده می گیرند (مجیدی، 1382).
- ارزشیابی و بازنگری در برنامه و مواد و مطالب درسی با توجه به نتایج ارزیابی فرایند آموزشی در بکارگیری فناوری های نو، مسلما عنصر مهم ارزیابی را در نظر خواهد گرفت. در چنین نظامی کارایی برنامه ها و موفقیت دوره های آموزشی از طریق ارزیابی کارایی، با استفاده از آزمون هایی که به صورت خودکار و از طریق فناوری رایانه ای تدوین و اجرا می گردد، تعیین و بررسی می شود (گلدبرگ، 2002). همچنین روش سنجش، از ارزیابی بر مبنای آزمون به ارزیابی بر مبنای فرآورده های آموزشی، پیشرفت بر مبنای کوشش و رشد خلاقیت، تغییر می یابد (جاریانی، 1382).
در نتیجه، دبیران به تهیه و توزیع آزمون های ارزشیابی به صورت الکترونیکی و رایانه ای و ضبط و تجزیه و تحلیل مطالب با استفاده از نرم افزارهای رایانه ای می پردازند. دبیران، پاسخ های دانش آموزان را در هر فرصت آموزشی دسته بندی کرده و در هنگام بازنگری متون، روش های آموزشی و برنامه درسی؛ با توجه به عکس العمل های هر دانش آموز در یادگیری انفرادی و نتایج فعالیت های تیمی و گروهی، به اصلاح آنها می پردازند.
هماهنگ کننده بکارگیری فناوی اطلاعات و ارتباطات یکی از نقش های مهم و در حال گسترش دبیر، به عنوان یکی از نیروهای تعلیم و تربیت، در برخی از مدارس " هماهنگ کننده استفاده از فناوری" است. این افراد در مورد زمان و منابع، اختیار کامل دارند تا به دیگر دبیران برای توسعه مواد درسی و تدریس کمک کنند. این ارتباط، همچنین یکی از مهمترین روش های رشد منابع تدریس مبتنی بر فاوا می باشدو بکار بردن تمرین های مناسب به وسیله مفاهیمی چون استفاده از وب سایت و یا ارتباط با پست الکترونیکی را تحت تأثیر قرار می دهد و اهمیت کار تیمی را که به وسیله آن، مدارس در پروژه های مرتبط، سرگرم کار با هم می شوند نشان می دهد (هولم و هولم، 2000).
ایجاد انگیزه در دبیران نسبت به کاربرد فاوا
به زعم گراس (1992) تلاش برای انگیزش، تا حدودی شبیه آن است که بخواهیم خود روانشناسی را تعریف کنیم (میلر، 1962). مطالعه انگیزش را به عنوان مطالعه همه آن فشارها و انگیزه ها- زیستی، اجتماعی و روان شناختی – توصیف می کند که کاهلی مارا از بین می برد و ما را به حرکت وا می دارد که یا مشتاقانه و یا بدون اشتیاق، به عمل بپردازیم. نظریه آجزن (1998) در باب انگیزش، عواملی را که منجر به عملکرد می شود، مورد بررسی قرار می دهد. کاربرد این نظریه درباره برانگیختن دبیران برای استفاده از فاواحاکی از آن است که کاربرد فاوا توسط دبیران در فرایند یاددهی-یادگیری متکی بر نگرش مثبت دبیر به استفاده از فاوا است. این پدیده از تفکر دبیران در باب ارزش فاوا و کنترلی احساس می کنند بر عملکردحرفه ای خودشان دارند، متأثر می شود.
همچنین کاربرد فاوا توسط دبیران از ویژگی های شخصیتی آنان تأثیر می پذیرد. پریستون و کاکس (1999) نشان دادند که کاربرد فاوا در مدارس به طور مأیوس کننده ای پایین است. عواملی که بر کاربرد فاواتأثیر دارند، عبارتند از: -سطح آموزش - مقدار منابع مرتبط با فاوا - وجود یک شبکه حمایتی در درون مدارس - ارتباط خط مشی های مدرسه، با استفاده مناسب از فاوا سلوین (1997) بیان داشت که یک عامل اصلی بازدارنده، دبیران از کاربرد فاوا در آموزش، ترس از کامپیوتر است. اضطراب رایانه در دبیران توسط عوامل زیر ایجاد می گردد.
• عوامل روان شناختی نظیر کنترل، محدود داشتن یا کنترل نداشتن بر فعالیت، با این طرز تلقی که آنان ممکن است به کامپیوتر آسیب برسانند و این احساس که اعتماد به نفس آنان در معرض خطر قرار گرفته است. • عوامل جامعه شناختی نظیر این که فاوا به عنوان یگانه فعالیت در نظر گرفته شود و در استفاده از آن باید مراقب بود؛ • عوامل عملی نظیر این که فاوا فراتر از توانایی های فرد باشد (کاکس، پرستون و کاکس، 1999). این عوامل موجبات سلب انگیزه دبیران را در کاربرد فاوا فراهم می آورند. در این زمینه 4 متغیر، تجربه رایانه، خودکارآمد رایانه، بر میزان اضطراب رایانه،نتایج پژوهش ها متفاوت است. بعضی از پژوهشگران نشان می دهند که رابطه ای بین تجربه رایانه و اضطراب رایانه وجود ندارد و در مقابل پژوهش هایی وجود دارد که نشان می دهد با افزایش تجربه کار با رایانه، از میزان اضطراب کاسته می شود (لواسانی، 1381). خودکارآمدی رایانه، باورها و انتظاراتی است که فرد نسبت به توانایی های خود در کار با رایانه و دانش و مهارت های مرتبط با آن دارد.
پژوهش ها نشان می دهد با افزایش خودکارآمدی، از اضطراب رایانه کاسته می شود. اسپیلبرگر اضطراب خصیصه ای را تمایل برای درک موقعیت ها به صورت تهدید کننده تعریف می کند. برخی پژوهش ها نشان می دهند که اضطراب خصیصه ای، متغیر پیش بین مناسبی برای اضطراب رایانه است. انگیزه پیشرفت را می توان انگیزه ای درونی در فرد دانست که موجب می گردد فرد برای دستیابی به اهداف نسبتا دشوار تلاش کند و کارها را با شایستگی تمام به اتمام رساند. در زمینه انگیزه پیشرفت و اضطراب رایانه، پژوهش مستقلی انجام نشده است؛ ولی پژوهشگران در ارتباط بین انگیزه درونی و اضطراب رایانه ،نشان داده اند که افراد با انگیزه درونی بالا، به مراتب اضطراب رایانه ای کمتری را نشان می دهند (همان منبع). کاکس، کاکس و پرستون (1999) نشان داده اند که عوام انگیزشی که به طور مثبتی با کاربرد فاوا توسط دبیران مرتبط بودند، عبارت است از:
• توانایی ادراک شده جهت کاربرد فناوری اطلاعات؛
• دشواری های تجربه شده در کاربرد فناوری اطلاعات؛
• سطح منابع موجود و رضایت دبیران از فناوری اطلاعات؛
• این که کاربرد فناوری اطلاعات در تدریس، جالب و لذت بخش به نظر آید. مهمترین عاملی که مانع انگیزش دبیران در کاربرد فاوا می شود، همانا مشکلات تجربه شده در کار با فاوا می باشد.
البته عوامل انگیزشی دیگری نیز منجر به کاربرد فاوا توسط دبیران می گردد که عبارتند از :
• کاربرد فاوا در تدریس، درس را برای دبیر جالب تر می کند.
• موجب افزایش انگیزش دانش آموز می شود.
• تدریس را لذت بخش تر می کند.
• موجب بهبود محتوای درس می شود. با توجه به اهمیت و ضرورت فناوری اطلاعات و ارتباطات، در کشور ما نیز برخی اقدامات تشویقی و حمایتی به منظور افزایش انگیزش دبیران برای شرکت ها در کلاس های ضمن خدم فاوا صورت پذیرفته است که عبارتند از:
الف) تقدیم گواهینامه آموزش های ضمن خدمت به فراگیران موفق و برخورداری آنان از مزایای قانونی گواهینامه؛ ب) پرداخت هزینه های آموزشی برای شرکت کنندگان حضوری و نیمی از هزینه های مذکور برای متقاضیان غیرحضوری، بر اساس مدارک مثبته و پس از اخذ گواهینامه قبولی به هریک از فراگیران؛ ج) اعطای تشویق نامه به مراکز آموزشی برتر، آموزش گران ممتاز و مدیران پر تلاش در سطح مدرسه، منطق و استان توسط مسئولین استان ها (سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ...).
انعطاف پذیری فرصت های رشد و توسعه حرفه ای
برنامه های فاوا زمانی در رشد حرفه ای دبیران مؤثرند که از انعطاف لازم برخوردار باشند. استفاده از تدابیر ذیل موجبات انعطاف این برنامه ها را فراهم می آورد. الف) تهیه برنامه در پایگاه اینترنتی که باعث انعطاف در برنامه می شود؛ ب) فرصت هایی برای تکمیل جلسات آموزشی بر اساس برنامه یاد گیرنده و در صورت لزوم بر اساس زمان ممکن برای یاد گیرنده (دبیر)؛ ج) ایجاد فرصت هایی برای شرکت دادن دبیران در ترکیبی از فرصت های یادگیری، نظیر کارگاه های آموزشی و حضور در کلاس درس؛ د) طراحی جلسات به شکل گروه های کوچکتر و محدود نبودن آن به کارگاه های آموزشی با گروه های بزرگ؛ و) به کارگیری روش های آموزشی گوناگون برای رشد و توسعه مهارت ها (پرند، ملایی نژاد، 1382). برنامه آموزش ضمن خدمت فاوا دبیران، باید موجبات این امر را فراهم آورد که دبیران بدون محدودیت زمانی و مکانی، قادر به دریافت آموزش باشند و بتوانند با استفاده از فناوری آموزشی به مثابه " دانش چگونگی فرایند یاددهی- یادگیری در شرایط خاص" تحرکی پویا و مؤثر در کلاس و مدرسه ایجاد نمایند.
در عمل، دانش چگونگی طراحی فرایند یاددهی و یادگیری، فعالیت ها و مؤلفه های بسیاری مانند جریان آموزش در موقعیت کلاس درس، سطح آموزش، مدیریت اجرا، برقراری ارتباط بین نظریه های یادگیری و عملیات اجرا، برقراری ارتباط بین نظریه های یادگیری و عملیات آموزشی و ارزشیابی کل برنامه را در برمی گیرد. به همین سبب، فن آوران آموزشی کلیه مؤلفه های مؤثر در یاددهی و یادگیری را در قالب یک طرح آموزشی تنظیم می کنند تا بتوانند جریان آموزش را در مراحل گوناگون به گونه ای خرمندانه، ارزشیابی و کنترل نمایند (یغما، 1380).
مدیران مدارس باید برنامه هایی انعطاف پذیر را اجرا کنند تا دبیران بتوانند آنچه را که آموخته اند، تمرین کنند یا به آموزش خود ادامه دهند؛ دبیران را تشویق کنند و برای ایجاد گروه های درسی و آموزشی همگن؛ تسهیلات لازم را فراهم آورند؛ فرصت های لازم را برای بازدید دبیران از کلاس های یکدیگر به منظور مشاهده چگونگی تلفیق فناوری ایجاد کنند و برنامه ریزی منظم و زمانبندی شده جلسات بین دبیرانی که در برنامه ها و ارزشیابی درس از فناوری استفاده می کنند را اعمال نمایند (برند، ملایی نژاد، 1382).
ویژگی های آموزشی دبیران امروز
روزا ماریا تورس، ویژگی های تلاش برای آموزش و تربیت دبیران را چنین بر می شمارد: الف- کم کردن فاصله میان هدف های آموزشی و توانایی های دبیر: اصلاح کیفیت آموزش، در گرو اصلاح اساسی در کیفیت و پایگاه حرفه ای دبیران است. قرن 21 نیازمند آموزش نو و نقش تازه دبیر است. باید اقدام های یکپارچه و فوری به عمل آورد تا سیمای کنونی دبیران در تمامی عرصه ها واژگون شود، وگرنه هدف هایی که برای پایان قرن 21 مقرر شده اند، دست نیافتنی باقی خواهند ماند (رئوف، 1379).
آموزش فناوری باید بر درس هایی متمرکز باشد که ابتدا دبیران را راهنمایی کند تا راجع به برنامه آموزشی و درسی خود فکر کنند و سپس آنان را در چگونگی تلفیق فناوری در برنامه درسی یاری دهد. اغلب، فناوری را به مثابه رشته ای مجزا به دبیران آموزش می دهند و بر آموزش و کاربرد خاص رایانه تأکید دارند. تأکید بر توسعه چنین مهارت هایی مشکل ساز است؛ زیرا دبیران فرصت کمی برای انتقال آموخته های خود دارند (برند، ملایی نژاد، 1382). ب) دبیران به عنوان یادگیرندگان: شعار آموزشی جدید، بر یادگیری تأکید می کند، این شعار حقانیت یادگیرندگان و حقانیت دبیران را مدنظر دارد. هم زمان با اصلاح آموزش به نفع دانش آموزان، باید فرصت های یادگیری کیفی و مداوم دبیران نیز فراهم آید.
ج) تربیت دبیر فرآیندی پیوسته است؛ یعنی تربیت پیش از خدمت و تربیت حین خدمت دبیران، امری جدا نشدنی و پیوسته به یکدیگرند و نیاز، به جدا کردن سطوح گوناگون آموزشی (پیش دبستانی، ابتدایی ف متوسط و عالی) ایجاد پیوستگی میان این سطوح، امکان پذیر شود (رئوف، 1379).
رشد حرفه ای دبیران باید در زمینه بافت فرهنگی خاص آنان تحقق پذیرد؛ به عبارت دیگر، رشد حرفه ای دبیران، برای استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در سیستم یاددهی- یادگیری، یک فرایند رو به رشد است که باید با توجه به مقتضیات خاص هر جامعه صورت پذیرد. جامعه تکنولوژی اطلاعات در باب رشد اثر بخش ضمن خدمت کارکنان با استفاده از فاوا اصول زیر را برمی شمارد: - اطلاعات باید در کل برنامه های آموزش دبیران جایگزین شود. دبیران باید در سراسر تجربه یادگیری خود در باب تکنولوژی و چگونگی یکپارچه سازی آن در فرایند یاددهی- یادگیری بیاموزند.
تجربه محدود از تکنولوژی به مثابه درس مجزا یا یک حیطه خاص در آموزش دبیران، این مسئله را تضمین نمی کند که آنان دبیرانی باشند که تکنولوژی را در فرایند یاددهی- یادگیری خود به کار گیرند. - تکنولوژی باید در بافت مرتبط با دبیران به اجرا درآید: آموختن سواد کامپیوتری پایه به دبیران، کافی نیست. مانند هر حرفه دیگری، سطحی از سواد، ورای سواد کامپیوتری وجود دارد. این نوع خاص تر از سواد حرفه ای، در برگیرنده یادگیری کاربرد کامپیوتر به منظور ترویج رشد آموزشی دانش آموزان می باشند. - دبیران باید در دوره کارآموزی خود، محیط های ابتکاری یادگیری به کمک تکنولوژی را تجربه کنند. تکنولوژی می تواند در جهت حمایت از اشکال سنتی یادگیری یا تغییر شکل دادن یادگیری به کار رود. به عنوان مثال، برنامه " power point " می تواند روش سنتی سخنرانی را ارتقا دهد؛ ولی الزاما تجربه یادگیری را تغییر نخواهد داد. لذا تکنولوژی در آموزش و پرورش، باید در جهت حمایت از اشکال یاددهی- یادگیری جدید، ابتکاری و خلاق بکار بسته شود (رایت، 2002).
اگر خصوصیات تعلیم و تربیت جدید را فضای محور کتاب، کلاس درس و برنامه های درسی مشخص بدانیم، به نظر بعضی از متخصصان تعلیم و تربیت، این ویژگی ها، گستره معنا و تجربه را از طریق برنامه ثابت و اجباری، کتاب در مقام انگاره متن، فراگیر در مقام گیرنده اطلاعات و دبیر در مقام کانون اقتدار، محدود می کند. اگر فرهنگ یاددهی- یادگیری در نظام آموزشی تحول نپذیرد، نه تنها ورود فناوری های اطلاعاتی، تحول ایجاد نخواهد کرد، که به تقویت سنت های محافظه کارانه آموزشی نیز خواهد پرداخت. در واقع این فناوری نیست که به تنهایی اعمال تغییر می کند، انسان ها نیز عامل مهم تحول هستند.
در حال حاضر کلاس های درس غرق در هنجارهای فرهنگی اند که بسیاری از آنها در دهه های طولانی ثابت بوده اند. کاربرد فناوری اطلاعات لزوما این هنجارها و روش ها را در کلاس درس تغییر نمی دهد؛ مگر آن که دبیر یاددهی عوامل دیگر، عادات و روش های جدید را تأیید کنند (عطاران، نقل از رضایی، 1381). از طرف دیگر آموزش دبیران به تنهایی نمی تواند تغییر مفید و مطلوبی را در برنامه آموزشی به وجود آورد. نقش مدیران مدارس به عنوان تسهیل کنندگان یادگیری، تا آنجا اثر بخش است که اگر اقدامی برای پرورش و آماده سازی آنها صورت نگیرد، همه تلاش هایی را که جهت رشد حرفه ای دبیران صورت گرفته است، خنثی می کند.
مطالعه کامینگر و همکارانش در سال 1992 این مطلب را به خوبی اثبات کرده و لازم دانسته است که برای بر انگیختن جرأت و قاطعیت مدیران، برنامه های آموزشی و هدایت و رهبری برای آنان اجرا شود (رئوف، 1379)." ضعف مدیریت مسئله ای است که امروزه کمتر بدان پرداخته می شود. اگر برنامه های ضمن خدمت فاوا دبیران، با موفقیت تحقق پذیرد ولی مدیران اجرایی توان لازم برای فراهم آوردن امکانات و شرایط مطلوب بهره برداری از این مهارت ها را ایجاد نکنند، برنامه های فاوا با وجود صرف هزینه های کلان و زمان زیاد، اثربخشی لازم را نخواهد داشت.
دانش آموزان و فاوا
فناوری اطلاعات و ارتباطات فاوا برای تمام دانش آموزان در تمام سطوح آموزش و پرورش روش های جدید یادگیری و ابداعاتی در زمینه برنامه ریزی درسی پیشنهاد می کند (آمار و طیبی، 1382). با بهره گیری از فاوا آموزش گیرندگان قادر خواهند بود تا اطلاعات بیشتری را در مدت زمان کوتاهتری جذب نمایند. طرح های مطالعاتی IT در یادگیری بیان گر این واقعیت است که از زمان ورود این فناوری به حوزه آموزش، انگیزه افراد برای فراگیری افزایش یافته است. در برخی زمینه ها و برای افرادی که قبلا به طور مستمر تجربه شکست در یادگیری داشته اند، این فناوری می تواند باب جدیدی باشد؛ تحقیقات نشان می دهد که با ورود IT در مجموع، آموزش گیرندگان می توانند مؤثرتر، پر جرات تر، چالش پذیرتر و مطمئن تر از قبل باشند (فقیهی، 1381). همچنین دانش آموزانی که فاوا را ضمن مطالعات دیگرشان مورد استفاده قرار می دهند، دارای انگیزه فراوانی برای فراگیری می شوند و خلاقیت، تصورات و خودباوری در آنها تا حد زیادی تقویت می شود. کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات، به صورت مشخص تر دانش آموزان را قادر می کند تا امور زیر را انجام دهند: -تولید ماهرانه آثار با ترکیب کلمات و اندیشه ها؛ - پیش نویس و پاکنویس کردن کارهایشان با تلاش کمتر؛ - بررسی اندیشه ها و ارائه دادن آن به طرق گوناگون برای مخاطبان گوناگون؛ - کشف و کاوش؛ - بررسی و تغییر الگوهای رایانه ای؛ - ذخیره کردن و کاربرد اطلاعات فراوان به طرق گوناگون؛ - انجام دادن سریع و آسان کارهای کسل کننده و وقت گیر؛ - استفاده ازشبیه سازی برای تجربه کردن کارهایی که در زندگی واقعی بسیار مشکل یا خطرناک هستند (آمار و طیبی، 1382).
فناوری اطلاعات و ارتباطات و نقش های جدید دبیر و دانش آموز
تکنولوژی جدید برای دبیران فرصتی فراهم می آورند تا بر طبق رویکرد ساختارگرایی اجتماعی، یادگیری را به شکل تعاملی و مشارکتی ارائه دهند. بر طبق این رویکرد، محیط های یادگیری، دانش آموز محور می شود و نقش دبیر به تسهیل کننده تغییر می یابد. در این محیط ها یادگیرندگان از یادگیری با هم لذت می برند. این رویکرد به تفاوت های فردی که در زمینه های اجتماعی اتفاق می افتد، توجه دارد و معتقد است که همیاری میان افراد در یک جامعه یاد گیرنده، اساس هرتجربه آموزشی است (مائور، 2003). یک دبیر خوب، در این محیط که رویکرد غالب ان رویکرد ساختارگرا و سرشار از اطلاعات و رسانه های گوناگون برای دسترسی به اطلاعات است، نه تنها باید از توانایی تعلیم دادن برخوردار باشد، بلکه باید بتواند در کلاس نیز رفتار شایسته ای داشته باشد و برای انتخاب عاقلانه و استفاده خلاقانه تر از کامپیوتر و دیگر وسایل مربوط به تکنولوژی، نه تنها در به کارگیری فاوا ، بلکه در استفاده از کلیه تکنولوژی های آموزشی از مهارت و دانش کافی برخوردار باشد.
ظهور فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، تغییرات فراوانی را در موقعیت و نقش دبیران ایجاد کرده است. دبیر دیگر تنها منبع اطلاعاتی به شمار نمی رود؛ اما می تواند نحوه یافتن منابع مختلف را آموزش دهد. دبیر امروز دیگر تمامی پاسخ ها را نمی داند و دیگر به عنوان فردی که تمامی مسائل و راه حل آنها را می داند، مطرح نیست؛ ولی نقش مهم خود را به عنوان مشاور و تسهیل کننده امر یادگیری پذیرفته است و می تواند به دبیری تبدیل شود که با انجام ماهرانه کارها، دانش آموزان را به یادگیری تشویق می کند. فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی را می توان از جمله بخش های سازمان دهنده در اکثر فعالیت های آموزشی به شمار آورد. این فناوری ها می توانند همچون آموزش هایی که با قلم و کاغذ انجام می گیرند، به صورت متداول در همه جا مورد استفاده قرار گیرند.
از آنجا که دایر کردن کلاس های سنتی، طراحی، تدارک آموزش و کنترل آنها آسانتر و راحت تر است و دبیر زمان کمتری را صرف آماده سازی روش ها و منابع یادگیری می نماید، یا به عبارت دیگر منابع یادگیری از قبل آماده می شود و در اختیار دبیر قرار می گیرد (کتاب چاپی)، این امر دبیران را به مقاومت در برابر کلاس های مجازی که در آنها باید زمان بیشتری صرف آماده سازی روش های یادگیری و تهیه و تدارک مواد آموزشی کرد . علاوه بر آن باید به طور اختصاصی از مهارت های مورد نیاز استفاده از کامپیوتر و شبکه اینترنت نیز آگاهی داشت، وا می دارد (ویلیس و دیکینسون 1997، به نقل کوهن، 1999).
دبیران باید بر ترس و آشفتگی درونی خود نسبت به کلاس های مبتنی بر فاوا غلبه کنند تا بتوانند در برخورد با کامپیوتر و دیگر وسایل، احساس راحتی کنند. بنابراین باید تأکیدات لازم بر فرایند یادگیری و فراهم آوردن محیط ها و ابزارهایی که با استفاده از آنها یادگیرندگان و دبیران بتوانند به افرادی موفق و مسئول تبدیل شوند، صورت گیرد. دانش آموزان و دبیران امروز صرفا به یادگیری مقطعی توجه ندارند بلکه به دنبال فراگیری مادام العمر هستند و به همین دلیل، خود دانش آموزان مسئول یادگیری خودشان هستند. بنابراین روش های حل تعارض، ارتباطات و سایر مهارت ها را یاد می گیرند که آنها را به مشارکت از طریق گروه های متنوع قادر می سازد (مارکس، 1381).
در یک جامعه یاد گیرنده و در یک دنیای سرشار از اطلاعات، دیگر مدرسه و نظام آموزشی قدرت و فرصت اینکه دانش آموز را کنترل کند که چه چیز را یاد بگیرد، ندارد و محتوا از گذرگاه های مختلفی در اختیار او قرار می گیرد و او خود در انتخاب مسیر اخذ اطلاعات و روش دستیابی به آن ایفای نقش خواهد کرد. بی گمان فاوا پدیده ای است که دانش آموزان ما را در یادگیری مادام العمر و انتخاب مسیرهای دسترسی به اطلاعات مدد می رساند. بسیاری از ما اصطلاح دانش آموز یاد گیرنده یا دانش آموز یاد گیرنده مادام العمر را بسیار شنیده ایم. این یاد گیرنده مادام العمر، منابع غنی اطلاعاتی را می شناسد و آنها را ارج می نهد؛ به خوبی می داند که چه می خواهد و به دنبال چه چیزی است؛ متفکری نقاد، تحلیل گر و گزینش گر اطلاعات است؛ از فنون و ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات برای مرور اطلاعات و داده ها از منابع گوناگون استفاده می کند؛ داده ها و اطلاعات را تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی می کند و آنها را به شکل اطلاعات و دانش مفید و قابل استفاده ارائه می دهد (دویت، ترجمه صیاحی، 1383).
او به مثابه تولید کننده دانش، با استفاده از منابع و فناوری های نو، اعتماد به نفس، صلاحیت، راهبردهای مدیریت اطلاعات و مهارت های فنی لازم را کسب می کند تا بتواند در زندگی روزمره و در محیط کار خود ابزارهای فناورانه و ارتباط جمعی را با موفقیت راه اندازی کند و مورد استفاده قرار دهد. در جامعه اطلاعاتی شهروندی مسئولیت پذیر است که پیامدهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی فناوری و رسانه های گروهی را خوب درک می کند و حس مسئولیت پذیری فردی را در مورد استفاده از فناوری، رسانه های و شبکه های ارتباط جمعی را در وجود خود تقویت می کند. بد نیست بدانیم چنین مفاهیمی در مورد یاد گیرندگان مادام العمر، بسیاری از سازمان ها را در اوایل دهه 1990 بر آن داشت تا مقادیر متنابهی اعتبار صرف کنند تا خود را به صورت سازمان هایی یاد گیرنده در آورند. این تلاش ها اگرچه موجبات برتری نسبی آنها را به دیگر سازمان ها فراهم ساخت نکته مهمی نیز آشکار کرد، مبنی بر اینکه سازمان ها برای بقا در آینده باید علاوه بریاد گیرنده ،یاددهنده باشند.
سازمان های یاددهنده، در اهداف با سازمان های یاد گیرنده مشابهند؛ زیرا هر دو نوع این سازمان ها در پی یادگیری دانش ها و مهارت های جدید هستند؛ اما مزیت سازمان های یاددهنده در آن است که باید دانش و آموخته های خود را انتقال دهند و جریان سیال و زاینده ای از آگاهی را در سازمان و محیط خود ایجاد کنند.سازمان یاددهنده،با الهام از ساختار سلولی موجودات زنده، با یاددهندگی خود، اندیشه هایش را تکثیر می کند و توانمندی فردی را مبدل به توانمندی جمعی می سازد. سازمان یاددهنده، همچون گیاه گندمک که پس از بالغ شدن، به تولید ساقه ها و جوانه های شاداب تر و قوی تراز خود می پردازد، به ایجاد سازمان های توانمندتر از خود در جامعه کمک می کند و راه توسعه و رشد سازمان های حرفه ای را فراهم می آورد.
درسازمان یاددهنده، نوعی تلاش جمعی برای یاددادن، به جای یادگرفتن صرف، ایجاد می شود و این موضوع، وجه تمایز سازمان های یاد گیرنده و یاددهنده است. در سازمان یاد گیرنده، نوعی فرهنگ خودخواهی فردگرایانه حاکم است؛ در حالی که سازمان های یاددهنده، جمع گرایی دیگر خواهانه حاکمیت دارد. البته یادآوری این نکته ضروری است که سازمان یاد گیرنده در مرحله تکاملی خود به صورت سازمان یاددهنده در می آید؛ زیرا سازمانی که آموخته ای ندارد، مسلما نمی تواند چیزی را بیاموزد (الوانی، 1382).
از موارد فوق این نتیجه حاصل می شود که سازمان های آموزشی نیز از این موارد مستثنی نیستند و باید به سازمان های آموزشی یاد گیرنده- یادهنده تبدیل شوند. دبیران این سازمان ها باید دبیرانی علاقه مند و شیفته آموزش باشند. روحیه ای باز و پذیرنده داشته باشند و با پذیرش اصل ابطال پذیری علوم، همواره برای دریافت دیدگاه های نو آماده باشند و به دیدگاه های کهنه دل نبندند.
نگفته پیداست که این تغییرات حاصل نمی شود مگر در سایه گذر زمان و با تلاش های فراوان به گونه ای که نسل آینده به صورت نسلی یاد گیرنده– یاددهنده، در صحنه جامعه یاد گیرنده خودنمایی کند. بدیهی است که فاوا زمینه ایجاد چنین تغییراتی را فراهم می آورد. فاوا زمینه مطلوب یادگیری یعنی فرایند ساختن شبکه هاب عصبی (ولف، ترجمه ابوالقاسمی، 1382)، را از سه راه تجربه عینی، یادگیری نمادین (سمبلیک) و یادگیری نظری فراهم می آورد و با به کارگیری حواس بینایی و شنوایی که از اجزای قدرتمند عملکرد مغزی هستند، در کلاس و محیط های یادگیری مبتنی بر فاوا موجب می شود تا فهم و یادسپاری اطلاعات توسط دانش آموزان بالا رود و دانش آموزان یاد گیرنده- یاددهنده در این محیط غنی بر اساس تعاملاتی که با دبیر، دیگر یادگیرندگان، رسانه و محتوا برقرار می کند، می تواند بیشتر و بیشتر یاد بگیرند وبا کمک امکانات فاوا به نشر یادگرفته های خود اقدام نماید و فورا نتیجه تلاش خود را دریافت کند و با توجه به بازخورد ارائه شده از این طریق، گام های بعدی خود را در یادگیری تعیین نماید.
یکی دیگر از مباحثی که در رابطه با تغییر نقش دبیر و دانش آموز مطرح می گردد، این است که محیط های یادگیری مبتنی بر فاوا و به طور کلی محیط های یادگیری نوین، دانش آموز محور یا یاد گیرنده محورند در مقابل محیط های یادگیری نوین محسوب می شود. اهمیت دادن به یاد گیرنده و فعالیت برای دستیابی به اهداف یادگیری مطلوب است، اما سوال اینجاست که آیا یاد گیرنده صرفا به فعالیت خود و بدون استفاده از هدایت و راهنمایی دبیر قادر است به هدف مطلوب خویش دست پیدا کند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که اگر نگاه موشکافانه ای به نظام خانواده بیندازیم، درمی یابیم که هریک از اعضای خانواده، با توجه به نقشی که در این خرده سیستم اجتماعی داراست، وظایف و عملکرد خاصی نیز به عهده دارد.
به همین علت می بینیم اصطلاحاتی چون خانواده های " پدرسالار" ، " مادرسالار" و " فرزند سالار" که تحت شرایط و در برهه های زمانی خاصی شکل گرفتند، با گذشت مدت زمان اندکی از دور خارج شدند. همچنان که مرکزیت یکی از اعضا و به حاشیه رانده شدن دیگر اعضا نمی تواند به نظام خانواده در دستیابی به اهداف و مقاصد اصولی خود کمک کند و شرایط و ضوابط حاکم بر نظام خانواده تعیین می کند که چه کسی و در چه شرایطی تصمیم گیرنده باشد، در نظام آموزشی نیز نمی توان محوریت یک نقش را قاطعانه پذیرفت و دیگر اعضا را کاملا نادیده گرفت. در این خصوص باید محوریت غالب در محیط های آموزشی به صورت گردشی میان دبیر، دانش آموز، محتوا، رسانه و دیگر عناصر آموزشی در آید. تنها در این صورت است که می توان ادعا کرد که همه عناصر سهیم در محیط های نوین، وظایف خود را به خوبی انجام می دهند.