موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 49 صفحه
شماره فایل 713
برنامهریزی استراتژیک را میتوان تلاشی منظم و سازمانیافته در جهت اتخاذ تصمیمها و مبادرت به اقدامات بنیادی تعریف کرد. برنامهریزی استراتژیک ارتباطات و مشارکت را سهولت بخشیده، علایق و ارزشهای ناهمگرا را با یکدیگر همسو و منطبق کرده و تصمیمگیری منظم و اجرای موفقیتآمیز را ترویج و تشویق خواهد کرد(برایسون، ترجمه منوریان، 1372). میلوارد معتقد است که با توجه به شرایط موجود، وظایف و نقش دولتها به عنوان نقشآفرینان خدمترسان به جامعه تغییر کرده است؛
این بدان معنا است که دولت را نمیتوان تنها دستگاه مسئول به شمار آورد؛ دستگاههای متعددی در این کار دارای مسئولیت هستند(دس و همكاران ،2005). بنابراین اهمیت مدیریت استراتژیک در بخش عمومی در این است که این فرایند به طور عاقلانه، سازمان یافته، فراگیر و موثر به تغییرات پاسخ میدهد؛ همچنین کمک میکند تا مسائل با اولویت شفافسازی شده و با تمرکز کردن بر منابع کمیاب و فعال کردن دستگاههای ذینفع در بخش عمومی آنها را قادر میکند تا به همافزایی دست یابند (داوری و شانهساز، 1380). لذا برنامهریزی استراتژیک را میتوان مترادف با واژهی مدیریت عالی سازمانهای دولتی و غیردولتی درنظر گرفت. این بدان معنا است که مدیریت استراتژیک به تنهایی دراختیار دستگاهها و سازمانهای خصوصی قرار نگرفته و دستگاههای دولتی نیز میتوانند از مزایای بالقوهی آن بهرهمند شوند.سازمانهای دولتی نیز باید در محیط پرتلاطم امروزی به شکلی استراتژیک –که در گذشته هرگز وجود نداشته است- تفکر کنند.
آنها باید یافتهها و ادراکات خود را برای سازگاری با محیطهای تغییریافته خود، به راهبردهای کارساز مبدل سازند. درنهایت نیز برای تطبیق و اجرای راهبردهایشان با تعقل و تفکر، بستر مناسب را فراهم سازند. لذا برنامهریزی استراتژیک در بخش عمومی، یک رشته تصمیمات و اقداماتی است که با تهیه و اجرای برنامههایی، به اهداف ملی یک کشور میانجامد.
برایسون مسالهی اصلی در مدیریت استراتژیک را تفکر، اقدام و یادگیری میداند؛ همچنین مدیریت و برنامهریزی استراتژیک بدون اجراء را تلاشی بیهوده دانسته که منجر به در رفتن منابع و فرصتها میشود. وی معتقد است که هدف نهایی برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای عمومی، خلق ارزش عمومی است. ایجاد ارزش عمومی به معنی ایجاد سیاستها، طرحها و خدماتی است که باعث پیشرفت منافع عمومی میشود. این الگو بیانگر این است که سازمان چگونه میتواند از آنجایی که هست به آنجایی که میخواهد، برود(دس و همكاران ،2005).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.