موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 87 صفحه
شماره فایل : 732 mg
نگرش اقتضایی به توانمند سازی منجر به شکل گیری مدل هایی مانند مدل فورد انجامید مبنی بر اینکه هر سازمان دارای اقتضائات خاص خود است . توانمند سازی کارکنان باید با توجه به نوع وظیفه و خصوصیات فردی آنها انجام گیرد واین امکان وجود نداردکه رهبربه هرصورتی که تمایل دارد توانمند سازی را برنامه ریزی کند وهمه به گونه ای مطلوب بتوانند آن را اجرا کنند(اسکندری ،1381) این مدل توانمند سازی از دو بعد محتوای شغل و زمینه شغل و ترکیب آنها با فرایند تصمیم گیری تشکیل می شود. منظور از محتوای شغل، وظایف ورویه های لازم برای برعهده گرفتن یک شغل خاص است وزمینه شغل نیز در ارتباط با وظایف محیط خارجی سازمان است .
محورافقی نمودار افزایش اختیار در تصمیم گیری درباره ی محتوای کار ومحور عمودی آن افزایش اختیار در تصمیم گیری درباره زمینه های شغلی همزمان با افزایش مشارکت در تصمیم گیری است. حاصل ترکیب این دوبعد پنج نقطه است که ازنظرمیزان درجه توانمندسازی نیز متفاوتند.نقطه a (بدون درنظر واختیار) بیانگرمشاغل سنتی مانند خط مونتاژاست که کارهابادرجه بالایی ازتکراروروزمرگی صورت می پذیرند ودر آن هیچ گونه تصمیم گیری برای فرد وجود ندارد .
اینگونه مشاغل نوعی پریشانی ودلتنگی در افراد ایجاد می کند.نقطه B(تعیین وظیفه)اساس اکثربرنا مه های تولیدسازمان نوین است در اینجا افراد برای تصمیم گیری درباره نحوه ی انجام دادن کار اختیار کامل دارندولی در زمینه شغلی اختیار تصمیم گیری ندارند. نقطه c (توانمند سازی مشارکتی) بیانگر وضعیتی است که گروه های کار مستقل دارند.
این گروه ها در هردوبعد محتوا وزمینه ، مقدار قدرت تصمیم گیری دارند. ولی حد مشارکت آنها فقط درباره تعیین مساله ، توسعه بدیل ها وارزیابی آنهاست .درحالی که اغلب انتخاب واقعی بدیل ها،خارج ازقدرت آنان است به هرحال، توانمند سازی مشارکتی ، می تواند به رضایت شغلی وافزایش بهره وری منجر گردد.
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.