اثربخشی سازمانی یک مفهوم واحد و منفرد نیست، بلکه موضوعی بسیار پیچیده است که مشتمل بر ترجیحات و انتظارات متفاوتی میباشد (کاتسیکی و همکاران ، 2011).
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
53
تعریف و مفهوم اثربخشی سازمانی
اثربخشی سازمانی یک مفهوم واحد و منفرد نیست، بلکه موضوعی بسیار پیچیده است که مشتمل بر ترجیحات و انتظارات متفاوتی میباشد (کاتسیکی و همکاران ، 2011). اثربخشی سازمانی روشی است که سازمانها چگونگی تحقق موفقیتآمیز ماًموریتهایشان را از طریق راهبردهای سازمانی مورد ارزیابی قرار میدهند (کیو و لین ، 2011). به عبارت سادهتر اثربخشی سازمانی، معمولاً در قالب میزان یا درجهای است که در آن، یک سازمان اهدافش را به دست میآورد (کیم و همکاران ، 2011).
دیدگاه برخی از صاحبنظران در مورد اثربخشی: اتزیونی (1964) معتقد است اثربخشی واقعی یک سازمان خاص به وسیله درجه و میزانی که سازمان به اهدافش دست مییابد، تعریف میشود. پرایس (1968) اثربخشی را به عنوان درجه و میزان دسترسی به اهداف تعریف نمود. پیتر دراکر (1974) اظهار میدارد که اثربخشی در واقع انجام صحیح کارها است. ففر و سالانسک (1978) اثربخشی را درجه و میزانی که سازمانها نیازها را برآورده میسازند و یا ارضاء معیارهای ارزیابی افراد خارج از سازمان نسبت به سازمان، تعریف میکنند.
کوئین و روباف (1983) در قالب مدلهای روابط انسانی، سیستم باز، هدف عقلایی و فرایند داخلی، اثربخشی سازمانی را تعریف مینمایند. از دید مدل روابط انسانی با ابعاد انعطاف و کانون توجه داخلی، سازمان با ابزار انسجام و روحیه در پی هدف رشد منابع انسانی است. در مدل سیستم باز با ابعاد انعطاف و کانون توجه خارجی، سازمان با ابزار انعطاف و آمادگی به دنبال اهداف رشد و کسب منابع است. در مدل عقلایی با ابعاد کنترل و کانون توجه خارجی، سازمان با ابزار برنامهریزی و هدفگذاری به دنبال اهداف بهرهوری و کارایی است. در مدل فرایند داخلی با ابعاد کنترل و کانون توجه داخلی، سازمان با ابزار مدیریت اطلاعات و ارتباطات در پی اهداف ثبات و کنترل میباشد.
رابینز (1990) اثربخشی سازمانی را به عنوان میزان یا حدی که یک سازمان اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را تحقق بخشیده و همچنین حدی که توانسته است ذینفعان استراتژیک خود را شناخته و خواستههایشان را برآورده کند تعریف میکند (رابینز، ترجمه الوانی و دانایی فرد، 1391). هوی و میسکل ( 1994) اثربخشی را این گونه تعریف کردهاند: توانایی مدیر برای داشتن موقعیت ممتاز در مذاکرات با محیط خود برای کسب منابع کمیاب و با ارزش. در این تعریف برای اثربخش بودن به رقابت در کسب منابع با ارزش و مذاکره با محیط اشاره دارد (عباسزادگان، 1382).
دفت (1998) اثربخشی سازمانی عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدفهای موردنظر خود نایل میآید. اثربخشی مفهومی کلی دارد و به صورت ضمنی دربر گیرنده تعدادی از متغیرهاست. هنگام تعیین اثربخشی سازمان، حدود یا میزانی که هدفهای چندگانه تأمین شدهاند، سنجیده و مورد قضاوت قرار میگیرد (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391).
لژینو و واس (2009) اثربخشی را درجه و اندازهای که اهداف نهایی سازمان با توجه به برخی محدودیتها تحقق پیدا کند میدانند، که نقش مهمی در توسعه سازمانی ایفا میکند. اثربخشی دارای سطوح فردی، گروهی، سازمانی میباشد. اثربخشی فردی سه دیدگاه در مورد اثربخشی شناسایی و مشخص شده است. اساسیترین سطح اثربخشی فردی است. اثربخشی فردی بر عملکرد وظیفهای کارمند یا اعضای خاص یک سازمان تاًکید میکند مدیران بهطور روزانه اثربخشی فردی را از طریق فرایندهای ارزیابی عملکرد که مبنایی برای افزایش حقوق، ترفیعات و سایر پاداشهای قابل دسترسی در سازمان هستند، ارزیابی میکنند. کارمندان اغلب در گروهها کار میکنند و این دیدگاه دیگری در زمینه اثربخشی ایجاد میکند (گیبسون 1992 به نقل از مجیدیان، 1389).
اثربخشی گروهی دیدگاه دیگر اثربخشی گروهی است. اثربخشی گروهی مشارکت تمام اعضای سازمان است. گروه اثربخش، گروهی است که سطوح عالی عملکرد کاری و حفظ و نگهداری نیروی انسانی را طی زمان کسب کند. یک گروه اثربخش، از جنبه عملکرد کاری به هدفهای عملکردی خود در کوتاهترین زمان ممکن دست مییابد و نتایج کاری عالی ارائه میدهد. در بعد حفظ و نگهداری منابع انسانی، گروه اثربخش آن است که اعضای آن به اندازه کافی از کارهای خود و روابط میان فردی رضایت داشته باشند و در نتیجه به طور مستمر با یکدیگر خوب کار کنند (رضائیان، 1389).
اثربخشی سازمان سومین دیدگاه اثربخشی سازمان است. در واقع اثربخشی سازمانی، سومین سطح از سطوح اثربخشی سازمان را شامل می شود که دو سطح اثربخشی فردی و گروهی را نیز در بر می گیرد و وظیفه مدیریت سازمان این است که علت های اثربخشی فردی و گروهی را مشخص کند تا نهایتا اثربخشی سازمانی مشخص شود (گیبسون، 2009 ). نمودار زیر ارتباط بین این سه دیدگاه را نشان میدهد: پیکانها پیوسته نشان میدهد که اثربخشی گروهی بستگی به اثربخشی فردی دارد و اثربخشی سازمانی هم به اثربخشی گروهی وابسته است. نمودار همچنین اثرات مضاعف این سه دیدگاه را نشان میدهد.
بنابراین اثربخشی به دلایل مضاعفی که به واسطه پیوند تلاشها تحقق یافته است از اثربخشی فردی بیشتر است. وظیفه مدیر موفق شناسایی اثربخشی فردی، گروهی و سازمانی میباشد. تفاوت بین علل اثربخشی و معیارهای مدیران و محققان مشکل است. هرسطحی از اثربخشی به عنوان یک متغیر درنظر گرفته میشود که از متغیرهای دیگر شناسایی شده است. اصطلاحاً به اینها اثربخشی میگویند که در شکل نشان داده شدهاند.