به واسطه این که مذهبی بودن به شیوه های مختلف عملیاتی شده است جای تعجب نیست که یافته ها همسو نیستند.
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
55
به واسطه این که مذهبی بودن به شیوه های مختلف عملیاتی شده است جای تعجب نیست که یافته ها همسو نیستند. شواهد انبوهی آشکار کرده که بعضی اشکال تجربه مذهبی با تعصب و احساس گناه همبسته است، اما کلا مذهبی بودن فعال با چندین ملاک بهداشت روانی همبسته است، اولا نشان داده شده کسانی که در آمریکای شمالی به طور فعالی مذهبی هستند نسبت به افراد غیر مذهبی احتمال کمتری دارد که بزهکار شوند یا سوء مصرف مواد یا الکل پیدا کنند و یا کارشان به طلاق بکشد و یا خودکشی کنند(باتسون ، شوئنراد و ونتیس ،1993؛ کولاسانتو و شریور ،1989). دیگر این که افراد فعال مذهبی علاوه بر این که کمتر استعمال دخانیات می کنند، مشروبات کمتری می نوشند، حتی از لحاظ جسمی سالم ترند و زندگی طولانی تری دارند(کوئنینگ ، 1997).
ایمان مذهبی، اهمیت به مذهب و سنت گرایی مذهبی معمولا به طور مثبتی با شادکامی همبستگی نشان داده است. هرچند کامرون (1975)، دریافت که مذهبی بودن با خلقیات مثبت به طور معکوس همبسته است، اغلب مطالعات درباره حضور در کلیسا و شرکت در گروه های مذهبی و ارتباط آن با شادکامی رابطه مثبتی نشان داده اند که در نمودار زیر دیده می شود.(فرویدیگر ، 1980؛ مک کلور و لودن ،1982).
در زمینه یابی هایی که در ملیت های مختلف به عمل آمده افراد مذهبی فعال، سطوح نسبتا بالاتری از شادکامی را گزارش کردند(اینگلهارت ،1990). موسسه گالوپ در یک زمینه یابی(1984)، از شرکت کنندگان خواست که مخالفت یا موافقت خود را با این جمله که" ایمان مذهبی در زندگی من مهم ترین تاثیر را داشته است" نشان دهند. افراد تصدیق کننده نسبت به افراد رد کننده دو برابر احتمال بیشتری داشت که خود را خیلی شاد ارزیابی کنند.
مرکز تحقیقی افکار عمومی آشکار کرد افرادی که احساس فوق العاده نزدیکی به خدا داشته اند(41درصد)، نسبت به کسانی که تا حدی احساس نزدیکی کرده اند(29درصد) یا کسانی که احساس نزدیکی نداشته و بدون باور به خدا بوده اند(23درصد) سطوح بالاتری از شادکامی را گزارش کردند(میرز،2000). محققین برای یافتن تبییناتی برای همبستگی بین ایمان مذهبی و بهزیستی چندین امکان را مورد توجه قرار داده اند، یک تبیین این است که اجتماعات مذهبی به واسطه انجام اعمال مشترک برای یکدیگر حمایت اجتماعی فراهم می کنند(الیسون، گای و گلاس ،1989). تبیین ممکن دیگر این است که بسیاری از مردم به واسطه ایمانشان احساس معنا و هدف در زندگی پیدا می کنند(سلیگمن، 1988).