پرخاشگری عبارت است از هر گونه رفتاری که مستقیما به قصد آسیب رساندن به فرد دیگری از یک فرد صادر می شود.
بیان مساله:
پرخاشگری عبارت است از هر گونه رفتاری که مستقیما به قصد آسیب رساندن به فرد دیگری از یک فرد صادر می شود. در راستای کنترل این رفتار ها، مرتکب شونده باید باور داشته باشد که رفتارش به هدف آسیب رساندن به دیگری بوده است که پیامد آن بر انگیختن رفتاری اجتنابی است(اندرسون و بوشمن ، 2002). پرخاشگری ممکن است به اشکال گوناگون بروز پیدا کند. شکل کلامی و جسمانی آن معرف مولفه های ابزاری یا رفتاری، خشم معرف جنبه هیجانی و خصومت معرف جنبه شناختی پرخاشگری است(باس ، 1992). نتایج پژوهش ها نشان داده است که پرخاشگری از شاخص های مهم پاره ای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوک، و اختلال شخصیت ضد اجتماعی (سوخودولسک ی و راچکین ، 2004) به شمار می آید. همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماری های جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی (ماترازو ، کاشکات و پریچارد ، 2000) نیز در ارتباط است.
در حال حاضر پرخاشگری یک مساله اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی به حساب می آید (نیکولسون ، 2003). مشاهده جهان اطراف نشان می دهد که این مشکل رفتاری در بین همه انواع جانداران، طبقات اجتماعی-اقتصادی و مراحل مختلف سنی دیده می شود (ملکی، 1385). مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابله ای، خصومت و پرخاشگری از علل اصلی مراجعه نوجوانان و کودکان به مراکز مشاوره و روان درمانی است (سوخودولسکی، کاسینوف و گرمن ، 2008). عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران می شود، ممکن است درون ریزی شود و باعث انواع مشکلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد(نیکولسون، 2003). پژوهش های مختلف نشان داده است که پرخاشگری با سازگاری فردی و اجتماعی رابطه دارد (عارفی و رضویه، 1382) و اغلب پرخاشگری به ناسازگاری منجر می شود (نویدی، 1385) و شیوه پاسخ دهی این افراد اغلب ناسازگارانه است(در تاج، مصائبی و اسدزاده، 1388)
سازگاری یک مفهوم عام است و به همه راهبردهایی که فرد برای ادراه کردن موقعیت های استرس زای زندگی اعم از تهدید های واقعی یا غیر واقعی به کار می برد گفته می شود (سادوک و سادوک ، 2003). سازگاری اجتماعی یکی از ابعاد اجتماعی شدن است. برخی از صاحب نظران سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت اجتماعی می دانند. اسلاموسکی سازگاری و مهارت اجتماعی را فرایندی می داند که فرد قادر به درک و پیش بینی رفتار دیگران و کنترل رفتار خود می کند، ضمن اینکه تعاملات اجتماعی خود را به نحو سازش یافته ای تنظیم می کند (سلبی و گیورا ، 2003).
در نتیجه وجود مشکلات پایدار در ارضای نیازها و ارتباطات اجتماعی آشفته، می تواند منجر به ناسازگاری اجتماعی شود (تریچیی ، 2006). براساس رویکر یادگیری، سازگاری مجموعه ای از رفتارهای آموخته شده است و ناسازگاری زمانی به وجود می آید که فرد مهارت های لازم برای تطابق با مشکلات روزمره زندگی را یاد نگرفته باشد. به طور کلی فرایندهای یادگیری در بروز پاسخ های سازگارانه یا ناسازگارانه نقش اساسی دارد و افراد برای سازگاری مطلوب باید مهارت های مناسب را فرا گیرد (فیرس، 1991، ترجمه فیرزبخت، 1390).
اهمیت و ضرورت:
امروزه با وجود تغییرات عمیق فرهنگی در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی تواناییهای لازم و اساسی را ندارند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است (کلینکه، ترجمه محمد خانی، 1384). روان شناسان اخیرا در بررسی اختلالات روانی و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد، ریشه در تحلیل صحیح و مناسب از خود، موقعیت خویش، عدم احساس کنترل کفایت شخصی برای رویارویی با موقعیتهای دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه ای مناسب دارد. بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی، آماده سازی افراد به خصوص نسل نوجوان و جوان برای رویارویی با موقعیتهای دشوار امری ضروری به نظر می رسد (طارمیان، 1378).
علاوه بر آن ضرورت انتخاب متغیر سازگاری فردی-اجتماعی و پرخاشگری به این دلیل بوده است که متاسفانه فقدان ارتباطات اجتماعی موثر می تواند منجر به هیجانات منفی، اضطراب، افسردگی، تنهایی، احساس انزوا و خودپنداره ضعیف شود (تریچی ، 2006) همچنین عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران می شود، ممکن است درون ریزی شود و باعث انواع مشکلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد(نیکولسون، 2003).از آنجا که مشکلات عاطفی-رفتاری اغلب به طور طبیعی کاهش نمی یابد، توجه فزاینده ای به پیشگیری و درمان مشکلات و اختلالات معطوف شده است (کارت رایت- هاتون ، 2005).
پیشینه: پژوهش های داخلی
گنجه، دهستاني، زاده محمدي (1392) پژوهشی با هدف مقايسه اثربخشي آموزش مهارت حل مساله و هوش هيجاني در کاهش پرخاشگري دانش آموزان پسر دبيرستاني انجام دادند. روش پژوهش نيمه تجربي با طرح پيش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماري همه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر قرچک در سال تحصيلي 91-1390 بود که با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي، 45 دانش آموز پسر با پرخاشگري بالا به وسيله آزمون پرخاشگري (باس و پري، 1992) انتخاب شدند. بر اساس طرح آزمايشي، دانش آموزان در سه گروه 15 نفره قرار گرفتند.
يک گروه آموزش مهارت حل مساله و ديگري آموزش هوش هيجاني را در 6 جلسه 2 ساعته دريافت کردند و گروه سوم به عنوان گروه گواه، آموزشي دريافت ننمودند. داده هاي پژوهش با استفاده از تحليل کوواريانس و آزمون t تحليل گرديد و نتايج داده هاي حاصل از پيش آزمون و پس آزمون نشان داد که آموزش هر دو روش حل مساله و هوش هيجاني به طور معناداري با کاهش ميزان پرخاشگري در بين دانش آموزان پسر ارتباط دارند (P<0.05) و در دو نوع آموزش با يکديگر تفاوت معني دار وجود ندارد.
ملكي، محمدزاده، قوامي (1391) پژوهشی با هدف تاثير آموزش هوش هيجاني بر پرخاشگري، استرس و بهزيستي روانشناختي ورزشکاران نخبه انجام دادند. آزمودني هاي تحقيق عبارت بودند از 60 ورزشکار نخبه استان البرز که از طريق نمونه گيري در دسترس از ميان پنج رشته ورزشي مختلف انتخاب و به صورت تصادفي در دو گروه کنترل و آزمايشي قرار گرفتند و پرسشنامه هاي پرخاشگري باس و پري (1992)، استرس کوزن (2006) و بهزيستي روانشناختي ريف (1994) را تکميل کردند.
سپس افراد گروه آزمايش طي 16 جلسه تحت آموزش تکنيک هاي هوش هيجاني قرار گرفتند و در پايان آزمودني هاي هر دو گروه، دوباره پرسشنامه هاي تحقيق را تکميل کردند. براي تجزيه و تحليل داده ها از آزمون تحليل کوواريانس چند متغيره (مانکوا) و آزمون تحليل کواريانس يک متغيري (آنکوا) در سطح معني داري a<0.05استفاده شد. نتايج نشان داد آموزش هوش هيجاني بر هر سه متغير روان شناختي مورد بررسي تاثير معني دار دارد.
پژوهش های خارجی
پترویچ و دوبرسکیو (2014) پژوهشی با هدف نقش هوش هیجانی در ساختن مهارت های بین فردی و ارتباطی پرداختند. در طول 2011-2012 آموزش هوش هیجانی به دانشجویان 5 دانشکده اعمال شد. دانشکده ها عبارتند از ادبیات، علوم، مهندسی، ورزش و سلامت، علوم جنبش و از هر دانشکده 50 نفر به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که هوش هیجانی در ساختن مهارت های بین فردی نقش دارند.
ریسوریسیون و همکاران (2014) در یک مطالعه مروری به بررسی رابطه هوش هیجانی و مشکلات سازگاری در نوجوانان پرداختند. نتایج مطالعه آنها حاکی از آن بود که بین هوش هیجانی و مشکلات سازگاری نوجوانان رابطه منفی وجود دارد.
کاستیلو و همکاران (2013)پژوهشی با هدف بررسی اثر مداخله براساس مدل توانایی هوش هیجانی بر پرخاشگری و میزان همدلی نوجوانان انجام دادند. هشت مدرسه دولتی اسپانیا به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت داشتند. در مجموع 590 نوجوان (46%پسر) به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان در گروه آموزش هوش هیجانی سطوح پایین تر از پرخاشگری کلامی، خشم، خصومت، پریشانی شخصی در مقایسه با دانش آموزان در گروه کنترل گزارش کردند. علاوه بر آن آموزش هوش هیجانی بر توانایی همدلانه دانش آموزان پسر موثر بود.
روش:
پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این روش گروه آزمایش تحت آموزش هوش هیجانی قرار می گیرند اما گروه کنترل در لیست انتظار قرار می گیرند و هر دو گروه در زمان یکسان به پیش آزمون و پس آزمون پاسخ می دهند.
ابزار:
پرسشنامه روانی کالیفرنیا (CPI) : در این پژوهش برای اندازهگیری سازگاری فردی-اجتماعی از آزمون شخصیتسنج کالیفرنیا که یک آزمون مداد-کاغذی خوداجر است، استفاده شده است. کلارک و همکاران در سال 1953 این آزمون را بهمنظور سـنجش سـازشهای مختلف زندگی که دارای دو قطب سازگاری فردی و اجتماعی است تهیه کردند که 180سؤال دوگزینهای (بلی یا خیر) دارد.
این آزمون دارای 12 خردهمقیاس است که نیمی از آنها برای سنجش سازگاری فردی و نیمیدیگر برای سنجش سازگاری اجتماعی هـستند. شافر (1984) در کـتاب سالنامهی اندازهگیریهای روانی، درمورد آزمون شخصیتی کالیفرنیا بر پایهء مطالعات انجامشده، ضرایب پایایی آن را برای مقیاس سازش فردی 88/0تا 90/0 و برای مقیاس سازش اجتماعی 86/0 تا 90/0و برای خردهمقیاسهای آزمون در دامنهء 60/0 تا 87/0و برای کل آزمـون 91/0 تـا 93/0 محاسبه کرده است (نادری و همکاران، 1386).
اصفهانیاصل(1381)در تحقیقی میزان ضرایب پایایی این مقیاس را با استفاده از دو روش آلفای کرونباخ و تنصیف برای سازش فردی به ترتیب 86/0 و 87/0، سازش اجتماعی 80/0 و 79/0 و برای کل آزمون 90/0و 93/0 به دست آورده است(به نقل از نادری و همکاران، 1386).
در پژوهش نادری و همکاران(1386) نـیز بـرای تـعیین پایایی پرسشنامه از دو روش آلفای کـرونباخ و تـنصیف استفاده شـده که به ترتیب برای سازگاری فردی 95/0 و 96/0برای سازگاری اجتماعی 94/0و 94/0 و برای کل پرسشنامه 94/0 و 95/0 است که نشاندهندهء ضرایب مطلوب پرسشنامهء یادشده میباشد. اعتبار مقیاس فـوق از طـریق هـمبستگی نمرهء آزمونهای کالیفرنیا و خودابرازی نوجوانان به ترتیب برای سـازگاری فـردی و اجتماعی و کل پرسشنامه 93/0، 90/0 و 93/0 در سطح معناداری 0001/0 به دست آمد.
آموزش مولفه های هوش هیجانی:
مداخله آموزشی به صورت کارگاه آموزش طی 10 جلسه و هر جلسه 2 ساعته هفته ای یک بار انجام گرفت. همانطوری که در جدول مشاهده می کنید محتوای جلسات براساس الگوی مولفه های هوش هیجانی بار-ان طرح ریزی شده است:
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
پرخاشگری: تعریف مفهومی: به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال صدمه و رنج باشد به بیان دیگر رفتاری که قصد صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارایی افراد می باشد(قربان شیرودی و همکاران، 1389). تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر نمره ای است که فرد از پرسشنامه پرخاشگری اهواز زاهدی فر و نجاریان (AGQ) (1376)کسب می کند.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:
جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده، از شاخص های و روش های آمارتوصیفی و آماراستنباطی استفاده شده است از آمار توصیفی برای بدست آوردن فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، و سپس از آمار استنباطی برای بدست آوردن تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار spss استفاده شد.
منابع فارسی
افتخارصعاد، ز؛ مهرابي زاده هنرمند، م؛ نجاريان، ب؛ احدي، ح؛ عسگري، پ. (1388). بررسي تاثير آموزش هوش هيجاني بر کاهش پرخاشگري و افزايش سازگاري فردي- اجتماعي در دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه شهرستان اهواز. روان شناسي اجتماعي (يافته هاي نو در روان شناسي)، دوره 4 ، شماره 12 : 149-137.
خدایاری فرد، م؛ چشمه نوشی، م؛ رحیمی نژاد، ع؛ و فراهانی، ح. (1390). اثر بخشی آموزش مولفه های هوش هیجانی بر سازگاری اجتماعی و صمیمیت اجتماعی. مجله روان شناسی، سال پانزدهم، شماره 4: ص 368- 353.
منابع لاتین
Anderson CA, Bushman BJ. Human aggression. J Annu Rev Psychol; 53: 27–51. Bar-on, R. (1997). The Emotional Intelligence (EQ-I): Technical Quotient Inventory. In R. Bar-on 8 J. D.A. Parker (Eds). Hand book of Emotional Intelligence. San Francisco: Jossey-Bass.
Bar-on, R. (2005). The Bar-on model of emotiona social intelligence. Extremer (guest Editors), Special issue on emotional intelligence. Journal of Psychology,17;56-69.