اوسه تعریف از خلاقیت به دست داده است : یک تعریف پژوهشی، یک تعریف هنری و یک تعریف وابسته به بقا. در تعریف پژوهشی گفته است تفکر آفریننده عبارت است از "فرایند حس کردن مشکلات، مسائل، شکاف در اطلاعات، عناصر گم شده ، حدس زدن و فرضیه سازی درباره این نواقص ارزیابی و آزمودن این حدس ها و فرضیه ها ، تجدید نظر کردن و دوباره آزمودن آنها و بالاخره انتقال نتایج. تورنس بیان می کند هر زمان که ما یک نقص یا کمبودی را احساس می کنیم در ما تنش ایجاد می شود ، احساس ناراحتی می کنیم ومی خواهیم کاری انجام دهیم تا تنش بر طرف شود.
در نتیجه به تکاپو می افتیم، سئوال می پرسیم، چیزها را دستکاری می کنیم و حدسها و فرضیه هایی را مطرح می کنیم. تا زمانی که این فرضیه ها و حدسها مورد آزمون و تجدید نظر قرار نگرفته اند آرام نمی گیریم. حتی پس از انجام این کار هنوز هم تنش باقی است.
در سراسر این فرایند ، عنصری از پاسخ دهی سازنده به موقعیتهای موجود یا تازه وجود دارد و صرفا انطباق یافتن با آن مطرح نیست. تورنس در تعریف وابسته به بقا از آفرینندگی قدرت کنار آمدن فرد با موقعیتهای دشوار را ذکر کرده است. به هنگام برخورد با موقعیتهای دشوار وخطرناک وقتی که شخص هیچ راه حل از پیش آموخته شده و تمرین کرده ای ندارد، به درجه ای از آفرینندگی نیاز مند است. تورنس (1998)
در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای شخصیتی چه نقشی در آفرینندگی ایفا می کنند گفته است شخصیت هم می تواند خلاقیت را آسان سازد و هم مانع آن شود. ویژگیهایی از قبیل آمادگی برای خطر کردن ، کنجکاوی وجستجوگری، استقلال اندیشه ، پشتکار و پایداری، شهامت ، استقلال رای ، خود آغاز گری، ابتکار ، پرسشگری درباره موقعیتهای معما گونه ، در گیر شدن با امور دشوار از جمله ویژگیهای آسان ساز خلاقیت شمرده شده اند . هر عملی که ما برای تشویق این گونه رفتارها انجام دهیم شخص را در جهت خلاقیت بیشتر سوق می دهد.
در مقابل ویژگیهای شخصیتی بالا که موجب سهولت خلاقیت می شوند ، ویژگیهای دیگری وجود دارند که از بروز آفرینندگی جلو گیری می کنند که شامل موارد زیر هستند : سلطه گری ، منفی بافی، مقاومت، ترس عیب جویی ، انتقاد از دیگران ، سازشکاری ، تسلیم در برابر قدرت و کمرویی. (تورنس به نقل از سیف، 1381ص598)
تورنس معتقد است انسان برای بقا نیاز مند است قدرت خلاق کودکان را توسعه و مورد استفاده قرار دهد. زیرا خلاقیت بشر مهمترین اسلحه اوست و با آن می توتند فشارهای روحی ناشی از امور فوق العاده را از بین ببرد.
توین بی معتقد است اگر جامعه ای نتواند از موهبت خلاقیت حداقل استفاده را بنماید و بدتر از این اگر این توانایی را سرکوب کند ، انسان ، دیگر از حق ذاتی خود یعنی اشرف مخلوقات بودن محروم می گردد ، زیرا در آن صورت کم ثمر ترین مخلوقات ست. (حسینی، 1381ص 284)