در طول تاريخ يکي از آرزوهاي اساسي انسان اجراي عدالت و تحقق آن در جامعه بوده است.
در اين خصوص مکتبها وانديشه هاي گوناگون بشري و الهي راه حلهاي متفاوتي را براي تبيين و استقرار آن پيشنهاد کرده اند.
اولين تعاريف درباره عدالت به سقراط، افلاطون و ارسطو منسوب است(حسين زاده ، 1386 ، ص 19) .
عدالت در سازمان بیانگر ادراک کارمندان از برخوردهای منصفانه در کار است که خود به شناسایی سه عدالت در سازمان، یعنی عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی منجر گردید.
در تعریف دیگر می توان گفت، عدالت در سازمان متغیری است که به توصیف عدالت ،که به طور مستقیم با موقعیتهای شغلی ارتباط دارد، به کار میرود.
با توجه به مطالب فوق محقق بر آن است تا نقش واسطه ای عزت نفس سازماني را درارتباط بين عدالت سازماني با سازگاري شغلي مورد بررسی قرار دهد و ضمن این مطالعه میزان و جهت همبستگی این متغیرها را نیز برآورد نماید.