بسیاری از صفات و خطوط زندگی آنان را تبیین میکند (منصور 1389) مجموعه تغییراتی که با افزایش سن بخصوص با نزدیک شدن به دوره سالمندی به وقوع می پیوندداز قبیل مرگ نزدیکان یا از دست دادن قدرت و از دست دادن مهارتهای جسمانی و موقعیت اجتماعی از جمله مسائل خاص این دوره تحولی است که نیازمند توجه ویژه ای است.
مجموعه این تغییرات و نزدیک شدن به روزهای پایانی زندگی و مرگ فشارهای خاصی را بر افراد سالمند تحمیل میکند که از این میان افسردگی بسیار قابل توجه است.
از نظر مچینکوف سالمندی عبارتست از عوارض عفونی مزمنی که با ناتوانی و استحاله و افزایش بیگانه خوارها همراه است.برخی از محققین شیوع بالای افسردگی را در سنین 55 الی 64 سال نشان داده اند(ابراهیمی1382).
تشخیص شاخصهای خلق افسرده در سالمندان بسیار دشوار است چرا که نشانگان افسردگی در سالمندی با دوره جوانی تفاوت دارد.
ریشه این تفاوتها میتواند در تجربه های افسرده ساز مانند بیماریهای دردناک یا داغداری یا حاصل اختلالات شناختی مانند نقص حافظه باشد(ابراهیمی1382).
افسردگی دوره سالمندی بعنوان دومین علت ناتواناییهای این دوره بعداز علل جسمانی برآورد شده است.
افرادی که در طول زندگی تاریخچه ای از افسردگی داشتند در دوره سالمندی افسردگی مضاعف از خود نشان دادند(نورتن2008).
تعدادی از پژوهشها خاطر نشان ساخته اند سرعت افسردگی بعد از 65 سالگی به طور مداوم با سن افزایش میابد.افسردگی پیری با انزوای فرد افسرده و فاصله گرفتن وی از فعالیت و تماس های اجتماعی همپوشی دارد(نورتن2008).