برای خودپنداره تعاریف متعددی و تقریبا مشابهی ارائه شده است . از این رو به ذکر یک نمونه نسبتا کامل اکتفا می کنیم .
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
20
برای خودپنداره تعاریف متعددی و تقریبا مشابهی ارائه شده است . از این رو به ذکر یک نمونه نسبتا کامل اکتفا می کنیم . « خود» مجموعه ای از عواطف و افکار است که به سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می شود . خود دنیای درون شخص است و شامل تمام ادراکات ، عواطف ، ارزشها و طرز تفکر او می باشد . تصویری که می باشد، تصویری که او از خود دارد مسلما برای او اهمیت حیاتی داشته و سعی دارد که این تصویر را نگاه دارد . بدیهی است که اجزای این تصویر را نام شخص ، احساساتش نسبت به اندام و بدن خود ، تصورش از کل بدن ، جنسیت و سن تشکیل می دهند.
علت پیدایی پدیده خود، خودپنداره و عزت نفس
دلیل عمده ایجادخود ، خودپنداره و عزت نفس را باید در رابطه با جامعه اش به خصوص در دوران بر اهمیت کودکی و نوجوانی جست وجو کرد . این رابطه را می توان به چند نوع بیان کرد که عبارتند از : الف . واکنش دیگران : مهم ترین منشأ پدید آمدن خودپنداره و عزت نفس رفتار و واکنش دیگران نسبت به فرد به خصوص کودک است . این را نظریه « آینه خود نما » می نامند . نظریه مذکور معتقد است که برای دیدن خود به واکنش دیگران توجه کرده ، تصویر خود را در آن واکنش ها میبینیم . ب . مقایسه با دیگران : به تدریج که کودک رشد می کند خود را با دیگران مانند برادر ، خواهر ، دوستان ، همسالان و ... مقایسه می کند . این مقایسه یکی از منابع اصلی ایجاد خودپنداره و عزت نفس در کودکان است . ج . همانندسازی با الگوها
کودک با برخی از افراد مهم زندگی خود همانندسازی کرده آنان را به عنوان مدل با الگوی رفتاری خود برمی گزیند ، آنها را می ستاید و میل دارد آنان شود . والدین ، معلمان ، مربیان مهم ترین این الگوها هستند . د . نیاز به احساس ارزش و عزت نفس : همراهآن در انسان به وجود می آید که برای نگهداری سلامت روانی و حتی تکامل وجودی او بسیار ضروری است و معمولا اگربر این نیاز خللی وارد شود، احساس حقارت و خودبزرگ بینی در فرد ایجاد می شود .
به نظر می رسد که افراد در نتیجه تجارب اولیه ، خودپنداره ای می سازند که برای حفظ و افزایش عزت نفس آنها خوب است یا خوب نیست . شواهد زیادی وجود دارد که افراد با عزت نفس بالا خودپنداره متمایزی دارند( کمبل ، 1990 مارکوس و نوریوس ، 1986 ، نقل از فرانکن ) .
تغییرات در خودپنداره و عزت نفس در نوجوانی
در دوره نوجوانی افراد سعی می کنند شواهدی پیدا کنند که خودنگاره آنان را به خودشان نشان دهد . وقتی که نوجوان از خود می پرسد : « آیا من آدم شایسته ای هستم ؟ » « آیا فردی جذاب هستم ؟ » در واقع تلاش می کند درک و دریافتی از خود بدست آورد و احساسات و باورهای خود را در تجارب آتی کامل تر کند . همین طور نوجوان سعی می کند خود آرمانی خویش را با دیگران مقایسه کند ( لطف آبادی ، 1379 ) .واقعیت این است که هم خودنگاره و هم عزت نفس و هم هویت فرد ، همیشه و به خصوص در نوجوانی در حال تغییر و گسترش است .