مانند بسیاری از اصطلاحات روان شناختی، اهمالکاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع پژوهش کردهاند بسیار متنوع و متعدد میباشد(فراری، 1995به نقل از پوركمالي،1392).
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
31
تعاریف اهمالکاری
مانند بسیاری از اصطلاحات روان شناختی، اهمالکاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع پژوهش کردهاند بسیار متنوع و متعدد میباشد(فراری، 1995به نقل از پوركمالي،1392).در واقع، تعریف واحد عملیاتی پذیرفته شده ای درباره اهمالکاری وجود ندارد و هر یک از صاحبنظران از منظر خود به این موضوع نگریسته، تعریفی از آن ارائه کرده اند. هر چند، تعاریف متعدد از ابعاد و جوانب مختلف اهمالکاری ارائه شده است، با این وجود، هیچ یک از این تعاریف با هم در تناقض نمی باشند(آسیف،2011). در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره میشود.
از منظر روانشناسی، اهمالکاری به معنی بهتعویق انداختن کاری است که قصد انجام آن را داریم در واقع اهمالکاری به این معنا است که شخص تصمیم میگیرد به انجام کاری مبادرت کند، اما انگیزه لازم برای انجام آن فعالیت در چارچوب زمانی مورد انتظار و تعیین شده را ندارد.
البته این موضوع مبرهن است که تمام اصطلاحاتی که به نوعی با اهمالکاری ارتباط دارند، بیانگر به تعویقانداختن و به فردا موکول کردن کارها میباشد. بر این اساس، هنگامیکه افراد به طور مکــرر، شروع و یا به اتمــام رساندن وظایف در زمان معینی را به تعویق میاندازند، دچار اهمالکاری می شوند. اهمالکاری اغلب بهعنوان تأخیر غیرمنطقی رفتار، مورد بررسی قرار میگیرد و اینگونه تعریف میشود:"عمل به تأخیرانداختن کارها، به ویژه بدون دلایل مناسب" نیز، اهمالکاری را یک نوع گرایش غیرمنطقی به تأخیر در انجام کارهایی که باید به اتمام برسند، تعریف کرده است.
معتقدند که اهمالکاری تحصیلی را میتوان هر نوع آگاهی در نظر گرفت که بهوسیله آن یادگیرنده فرض میکند و یا شاید حتی میخواهد یک تکلیف درسی را انجام دهد اما نمیتواند آنرا در چارچوب زمانی زمانی مناسب یا مورد انتظار برساند.دورا (2007، به نقل از آسیف،2011) معتقد است که به تأخیر انداختن و یا اجتناب از انجام هرگونه تکلیف که ناشی از اختلاف رفتار بین قصد و رفتار واقعی(عمل) است و برای فرد نتایج منفی به همراه داشته باشد، اهمالکاری می باشد.
الیس و ناس(2002). نیز اهمالکاری را به تمایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن کار به آینده و استفاده از عذرخواهی و پوزش برای توجیه به تأخیر انداختن در انجام فعالیت تعریف کردند(به نقل از فراری، 1998). اهمالکاری را عقب انداختن انجام عملی به دلیل ناخوشایندی و ملالآوری آن تعریف میکند. از نظر فراری و تایس(2000) نیز اهمالکاری مبین تأخیر در آغاز یا ادامه کار است.
در نهایت میتوان گفت: گرچه در میان پژوهشها هیچگونه وفاق و اجتماعی در مورد تعریف اهمالکاری وجود ندارد(سولومون و راث بلوم، 1984 به نقل از پوركمالي، 1392)، اما یک ویژگی مشترک و عمومی میان همگی این تعاریف دیده میشود و آن مؤلفه"به تأخیر انداختن" است؛ به طوریکه، در همه این معانی و تعاریف نوعی "این دست و آن دست کردن" نهفته است.
اهمالکاری اجتنابی
این افراد، سهل انگارانی هستند که برای محافظت از عزت نفس خود از انجام تکالیفی که باعث روشن شدن تواناییهایشان میشود، اجتناب میکنند. فراری(1995) از اهمالکاری اجتنابی بهعنوان اهمالکاری رفتاری مزمن، که از انواع اهمالکاری غیرکارکردی است، یاد میکند. این نوع سهلانگاران معتقدند که ارزش ذاتی آنها فقط با تواناییشان در انجام امور تعیین می شود. تأخیر در انجام امور یا پرهیز از آن را از طریق اهمالکاری، به فرد این امکان را میدهد که ارزش ذاتی و عزت نفس خود را حفظ کند.
اهمال كاري تصمیمی: سهلانگارانی هستند که در موقعیتهای تصمیمگیری تأخیر نشان میدهند. اين نوع اهمال كاري بهعنوان تأخیر عمدی در تصمیم گیریهایی که باید در یک چارچوب زمانی معین گرفته شوند، تعریف میشود و از انواع اهمالکاری غیر کارکردی میباشد
تـحریکی: سهلانگارانی هستند که در انجام کـارها عجولند و یا تحت تأثیر هیجانات خـود قـرار میگیرند و با مطابق با مهلت تعیین شده و یا جدول زمانی کارها عمل نمیکنند. اهمال كاري تحصیلی: اهمالکاری تحصیلی، نوعی از انواع اهمالکاری میباشدکه در حیطهها و ساختارهای تحصیلی نمایان میگردد(لوی،2010). و آن عبارتست از گرایش عامدانه تأخیر انداختن و یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی، که تجارب ناراحت کنندهای را بههمراه دارد و بهشکل تأخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آمادهشدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم و خواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود. اهمال كاري غیرتحصیلی: اهمالکاری غیرتحصیلی در رفتارهایی چون پرداخت قبوض، شستن ظروف، جواب دادن به تلفن و پست الکترونیکی و... ظاهر میشود.
اهمال كاري منفعل: سهلانگارانی هستند که تمایل ندارند سهلانگار باشند، اما در عوض تکالیف را غالبا به علت ناتوانی در تصمیمگیری بهموقع، به تأخیر میاندازند(چو و چوی ، 2005). اهمال كاري فعال: در تصمیمگیری بهموقع توانایی دارند و به عمد اعمالشان را به عقب میاندازند و بر تکالیف دیگری تمرکز پیدا میکنند. واکر 2004 به نقل از پور كمالي،(1392) نیز بر مبنـای مصاحبههای بالینی خـود چهار سبک اهمالکاری زیر را مشخص نموده است: کمالگرا: این افراد نیاز به قدرت بالا و تمرکز بر انجام تکالیف دارند. برای آن ها زمان اهمیت اساسی داشته و بر انجام هرکاری برای رسیدن به موفقیت در آینده تاکید میکنند. بهکارهای ایدهآل بیشتر اهمیت میدهند و قادر به تشخیص مقدار زمانی که برای انجام تکالیف ضرورت دارد، نیستند و در نتیجه زمان بیشتری را برای انجام تکالیف صرف میکنند(به نقل از بوفلی، 2007).
تعویقگرا: چنیـن افـرادی در زمان حال زندگی میکنند و از نظر آنـها آیـنده ادامـه زنـدگی حال میباشد و چنان زندگی میکنند که گویا فردایی وجود ندارد، بدلیل ناتوانی در رسیدن به برنامههایشان اغلب وقت لازم را درنظر نمیگیرند و معمولاً اینطور فکر میکنند: "این آزمون، آزمون کوچکی است و من وقت زیادی برای آماده شدن برای آن دارم، پس بعد از دیدن برنامه مورد علاقهام درسم را شروع میکنم". برای رسیدن به موفقیت از دشواری اجتناب میکنند. خیلی زود احساس خستگی و ناکامی میکنند، دامنه توجه آنها محدود است و بههمین دلیل قادر بهتمرکز در زمینه مطالعه در دورههای بلند مدت نیستند.
سیاستگرا: چنین افرادی به ارتباط بیشتر با دیگران و دستیابی به قدرت شخصی بلا تمایل دارند. آنها بیشتر دوست دارند نزد دوستان و خانواده باشند و مسائل اجتماعی را بر برنامههای شخصی مقدم میدانند. بدلیل نگرانی از ناراحت شدن دیگران، بیشترین وقت خود را برای آنها گذاشته و وقت کمتری را صرف برنامههای مربوط به خود میکنند. بهدلیل مشغولیت در برنامههای متنوع اجتماعی برای جلب رضــایت دیگران بیش ازحد مشغول بوده و همواره با کمبود وقت و زمان روبرو میشوند. آنها معمولا چنین تفکری دارند: "اگر دیگران شکست بخورند، من مقصرهستم". چنین افرادی به تأیید دیگران نیاز دارند و بههمین دلیل وقتی برای آنها باقینمیماند.
تنبیهگرا: این افراد معتقدند که آنچه میخواهد بشود، خواهد شد. این افراد بهقدرت شخصی خود اعتماد ندارند و تصور میکنند که قدرت کنترل دیگران را ندارند. اغلب بدبین، نامطمئن و انتقادگر از خودمیباشند و از شکستهای قبلی خود آگاهی دارند.توجه و تمرکز بر عوامل منفی گذشته این احساس را در آنها ایجاد کرده است که هرگز قادر به تغییر نیستند. معمولاً چنین تفکری دارند که هر کس را میشناسم، بهتر از من است و موفقیت بیشتری از من داشته است، پس من بیکفایتم و هیچوقت شانس بهنفع من نمیباشد. چنین تفکری منجر به احساس شرم و عدم کفایت و در مدیریت مؤثر زمان میشود.
اهمالکاری تحصیلی
همانطورکه ذکر شد، اهمالکاری تحصیلی یکی از انواع اهمالکاری است و به مانند تعاریف متعدد اهمالکاری، این نوع از اهمالکاری نیز، دارای تعاریف متعددی از نظر پژوهشگران در این حوزه میباشد؛از نظر بسیاری پژوهشگران در این حوزه (از جمله، لو، 2010؛ لی، 2005؛ اوزر و همکاران،2009) اهمالکاری تحصیلی نوعی از انواع اهمالکاری است که در مجموعه های تحصیلی و آموزشی نمایان میگردد و در میان دانشآموختگان رفتاری فراگیر است. از نظر دنیز و همکاران،2009، به نقل از پوركمالي ،1392).اهمالکاری تحصیلی که می توان آن را انعکاسی از تعویق روزانه در مورد زندگی تحصیلی تعریف کرد، که بصورت تأخیر در انجام دادن تکالیف و مسئولیتهای مرتبط با مدرسه و یا انجام ندادن آنها تا آخرین دقایق، تعریف میشود.نیز، اهمالکاری تحصیلی را بصورت گرایش به تأخیر انداختن فعالیتهای مهم در زمانی معین، در حیطه تحصیلی، تعریف میکند.
درهمین راستا، الیس و ناس،(2002)، بهنقل از آرمو و همکاران، (2011) اظهار داشتند که اهمالکاری تحصیلی تمایلی برای اجتناب از انجام یک فعالیت تحصیلی و یا دیر انجام دادن آنها و استفاده از بهانههای مختلف برای توجیهکردن رفتارشان و سرزنش نشدن توسط دیگران میباشد. سولومون و راث بلوم،(1984) و نیز سنکال و همکاران(1995)به نقل از پورکمالی،(1392) دریافتند که اهمالکاری، بهخصوص در زمینه تحصیلی شایع و حکم فرما است. تعریف آنها از اهمالکاری تحصیلی، میل شدید همیشه و یا تقریبا همیشگی برای به تعویق انداختن تکالیف تحصیلی میباشد، که همیشه و یا تقریبا همیشه این افراد اضطراب قابل توجهی را در قبال رفتار سهلانگارانه خود تجربه میکنند، که این رفتار تاخیری، بهشکل تأخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آماده شدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم و خواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود.
در همین راستا، استراند،(2009). اهمالکاری تحصیلی را بصورت گرایش بهتأخیر تعمدانه یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی تعریف میکند که این رفتار همراه با تجربه ناراحتی میباشد و نتیجه مهم آن عملکرد نامناسب فرد با توجه به استعدادها و توانايیهایش در زمان ناکافی باقیمانده است.