نـوعاً، بـدی یک نفر در حق انسان، تأثیر چندانی بر سلامت او نخواهد داشت. یک استثنای آشکار از این مـطلب، ضـربه اسـت که ممکن است پیامدهای روانی و جسمی پایداری داشته باشد.
نـوعاً، بـدی یک نفر در حق انسان، تأثیر چندانی بر سلامت او نخواهد داشت. یک استثنای آشکار از این مـطلب، ضـربه اسـت که ممکن است پیامدهای روانی و جسمی پایداری داشته باشد. به هر حال، اکـثریت عـمده خطاهای دیگران، آسیب زا نیستند(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383).
انتظار می رود که پیامدهای عدم بخشش بر سلامتی انسان، به بدترین وجه، در افـرادی بـروز کند که دائماً کینه توزند؛ یعنی، افرادی که ویژگی های شخصیتی مـربوط بـه انتقام جویی را دارا می باشند (به خصوص اگـر در بـخشایندگی هـم در سطح پایینی قرار داشته باشند). پیش بـینی آن است که خصیصه انتقام جویی با خصلت عصبانی بودن، خصلت خصومت ورزی، و تـمایل بـه نشخوار ذهنی، و احتمالاً (در سطح مـزاج) بـا روان آزرده خویی ارتـباط داشـته بـاشد(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383).
در حال حاضر، ما تـوانایی بـه صف کردن حجم نسبتاً وسیعی از شواهد ضمنی حاکی از این که ویژگی هـای مـرتبط با انتقام جویی مقتضیات زیست شـناختی دارند را داریم. انتقام جویی بـه عنوان بخشی از یک مجموعه هـیجانات، افـکار، و رفتارهایی که تأثیرات منفی بر سلامتی دارند، تعریف شده است. با این حـال، در وضـعیت کنونی، تحقیقات انجام شده، بـا قـطع و یـقین نشان نمی دهـند کـه انتقام جویی به لحـاظ تـجربی، با این تجارب کاملاً مطالعه شده، رابطه دارد. به علاوه، حتی در صورت اثبات این ادعـا، انتقام جویی ممکن است خشم، خصومت، اسـترس، یـا ترس را بـه چـنان شـدّتی برنینگیزد که ادعای ارتـباط بین آن ها، از لحاظ بالینی سخنی بجا باشد. با در نظر گرفتن میزان احتمال رابطه بین انتقام جویی و این مجموعه، این خصلت ها بـه ایـن تـرتیب چـیده مـی شوند: 1. خشم و خـصومت، 2. اسـترس، و 3. ترس.
در ادامه, مقتضیات و پیامدهای مربوط به سلامتی ابتلاء مزمن به هر یک از اعضای این مجموعه را ـ کـه هـمه آن هـا بخشی از انتقام جویی تلقّی می شوند ـ بـررسی مـی کـنیم(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383). 2-2-4-1. لوازم و پیامدهای انتقام جویی ناشی از خشم و خصومت ورزی بر سلامتی انتقام جویی یک مجموعه هیجانی است، و بـخشی از آن مجموعه، قاعدتاً خصیصه خشم و خصومت می باشند. خصیصه خشم، یک خصیصه بین موقعیتی است. خصومت یک دید منفی کلی به دیگران، جهان، و آینده است. ثابت شده است که خشم و خصومت مـزمن، تـأثیر نامطلوبی بر سلامتی دارند(ویلیامز ، 1989؛ کاپلان ، 1992) .
خشم مزمن، با رفتارها و شرایط به مخاطره اندازنده سلامتی، نظیر فشارخون بالا، افسردگی، مصرف زیاد مواد مخدّر، وضعیت سلامت عمومی پایین، رابطه دارد(پرینی ، مالر ، ماهلر ، 1991). خشم همچنین بـا کـاهش کارکرد دستگاه ایمنی بدن رابطه دارد. با وجود این، برخی از شواهد حاکی از آن اند که خـشم بـجا می تواند باعث افزایش کـارکرد دسـتگاه ایمنی بدن گردد (ویس و همکاران، 1996). تحقیقاتی که در زمینه رفتار نوع A انجام شده، نشان داده است که خصومت ورزی مزمن با سلامت پایین قلبی ـ عروقی رابطه دارد(رودل ولف و روف ، 1995).
از آنجا کـه خـصومت مزمن، بخشی از خُلق انتقام جویی است، معنای ضمنی این سخن آن است که انتقام جویی مزمن احتمالاً با سلامت پایین قلبی عروقی رابطه دارد. به علاوه، نورسِن و پاوِل (1992) ثابت کردند که خود شیفتگی، از لحاظ مفهومی با رفتار نـوع A رابـطه دارد. مشخصه خود شیفتگی، اشکال در همدردی کردن با دیگران است (ساندگی ، ورثتینگتون، هایگت و بری ، 2000). احساس همدردی با دیگران، فرایند اصلی در عفو دیگران و تمایل به طلب عفو و بخشش می باشد. این یافته ها نشان می دهـد کـه سطح پایـین بخشایندگی احتمالاً به انتقام جویی اجازه می دهد به صورت عنان گسیخته تجربه شود, و در نتیجه منجر بـه مشکلات قلبی ـ عروقی گردد(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383).
انتقام جویی به عنوان استرس شدید، انتقام جو بـودن بـرابر با استرس مزمن یک محرک استرس زا عبارت است از تغییری محیطی که از ارگانیسم می خواهد خود را با آن سازگار سـازد. هـنگامی که یک محرک استرس زا پیدا می شود بدن به آن پاسخ می دهد. بـه گـفته سـاپولسکی (1994)، غرض این بوده است که بدن افراد به محرک های استرس زای شدید واکنش نشان دهـند و علت وقوع بیماری های مرتبط با استرس اساساً آن است که ما به گـونه ای زندگی خود را تنظیم مـی کـنیم که انبوهی از محرک های استرس زای مداوم تجربه نماییم. مفهوم (الوستاسیس)، سازگاری بدن را با یک محرک استرس زا بیان می کند. تأثیرات فزاینده الوستاسیس بر دستگاه های زیستی، (بار الوستاسیس) نامیده می شـود. در شرایط تحریک محیطی مداوم بار الوستاسیس که بر دستگاه های زیستی وارد می شود می تواند تأثیر منفی دراز مدتی بر سلامت جسمی و روانی داشته باشد(مک اون و استلر ، 1993).
ساپولسکی (1994, 1999) صدها پژوهش انجام شده راجع به اسـترس مـزمن، شامل تأثیرات استرس مزمن بر هورمون ها، دستگاه قلبی ـ عروقی، دستگاه سوخت و ساز، دستگاه دفع، دستگاه های تنظیم کننده رشد، دستگاه های جنسی و تولیدمثل، دستگاه ایمنی، و دستگاه مهار درد را تلخیص نـمود. او بـسیاری از تأثیرات منفی استرس مزمن بر سلامتی (شامل پیر شدن، مرگ، و اختلال روانی) را مورد بررسی قرار داد.
دستگاه ایمنی، به ویژه تحت تأثیر استرس مزمن قرار دارد(فورتمن و همکاران، 1992). انتقام جویی مزمن می تواند به یکی از سه شیوه عمده رخ دهـد. اول، شـخص مـمکن است در محیطی با مشخصه خـطاهای بـی شـمار ـ مثل: یک محیط کار نامناسب، موقعیت خانوادگی پر از کشمکش، یا جامعه ای که در اثر جنگ متلاشی شده است ـ زندگی کند. دوم، هنگامی کـه خـطایی [از دیـگران نسبت به افراد] رخ می دهد، آنان می تـوانند از روی عـادت هیجانات واکنشی خشم یا ترس را از طریق نشخوار ذهنی به هیجانات تأخیری مربوط به انتقام جویی تغییر دهند . در واقع، از طـریق نـشخوار ذهـنی، شخص خود را در معرض رویارویی های متعدد با محرک استرس زا قـرار می دهد. بدین ترتیب، نشخوار ذهنی، می تواند باعث ایجاد نوعی استرس مزمن در فرد گردد. انتقام جویی بـر روابـط مـوجود فشار وارد می آورد، یا می تواند مشتمل بر خاطراتی از روابطی باشد کـه دیـگر فعال نیستند.
سوم، هنگامی که روابط به هم می خورد، احساسات منفی به جای محدود شـدن بـه خـاطرات رخدادهای خاص مربوط به رابطه، غالباً به کل رابطه تعمیم می یـابد. بـه مـحض آن که این تعمیم روی می دهد، فرد، یک محرک استرس زا را تقریباً هر زمان که بـه رابـطه یـا به طرف دیگر رابطه فکر می کند، از نو تجربه می نماید، و دفعات آن غالباً بـسیار بـیشتر از دفعاتی است که شخص یک خطای خاص در رابطه را به خاطر می آورد (یا تـجربه مـی کـند). در موارد افراطی، ممکن است تعمیم به فراتر از رابطه گسترش یابد(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383).
لوازم و پیامدهای انتقام جویی ناشی از ترس بر سلامتی
مدل شرطی سازی ترس پیش از این، ورثینگتون (1998) این فرضیه را مـطرح کـرد که سازوکار اصلی انتقام جویی، شـرطی سازی ترس است. بـا ایـن وجود، اخیراً او از این دیدگاه حـمایت کـرده است که خشم یا ترس (یا هر دو) می توانند موجب افزایش انتقام جویی، کـه از طریق نشخوار ذهنی به بـار مـی نـشیند، گردند (ورثینگتون، 2000).
تصوّر بـر ایـن است که شرطی سـازی تـرس در فرآیند ایجاد انتقام جویی رخ می دهد، اما مواردی که شرطی سازی ترس، موجب انتقام جویی می شود کمتر از خشم است. مـدل شـرطی سازی تـرس، کـه دربـاره انتقام جویی ارائه شده اسـت، مواردی از ترس، خشم، استرس، افسردگی، و فقدان کنترل را که در انتقام جویی تجربه می شود، تبیین مـی کـند. بدین ترتیب، می توان از طریق ایـن مـدل، لوازم و پیـامدهای احـتمالی انتقام جویی را بر سـلامتی مـورد بحث و بررسی قرار داد. هنگامی که افراد صدمه می بینند، ممکن است نسبت به ترس، به مـعنای کـلاسیک شـرطی سازی، شرطی سازی شوند. انسان ممکن اسـت مـورد صـدمه، تـوهین، ظـلم، یـا طرد (محرک غیر شرطی) از سوی یک متخلف (محرک شرطی) قرار گیرد. واکنش های کینه توزانه فرد مورد تعدی، با فرد متخلف رابطه دارد.
این واکنش ها در هنگام مواجهه فـرد کینه توز با فرد متخلف، بروز می کنند. واکنش اول، عصبی شدن است. این واکنش نشانه سوگیری و یخ زدن است. واکنش دوم، فعال شدن دستگاه استرس ـ پاسخ در اوست. واکنش سوم آن است کـه فـرد کینه توز سعی در احتراز کردن یا پس کشیدن از مهاجمه با فرد متخلف نماید. واکنش چهارم در جایی روی می دهد که پس کشیدن یا احترازشناختی از فرد متخلف ممکن نباشد؛ در این صورت، احتمالاً خـشم، انـتقام جویی، یا زد و خورد دفاعی رخ می دهد (به خاطر داشته باشید که غالب بدی های دیگران در حق انسان، مستقیماً موجب عصبانیت او می شوند. مـا در ایـن جا راجع به صدمه هـایی کـه براساس شرطی سازی ترس تبیین می شوند، و حداقل بی احترامی را موجب می شوند صحبت می کنیم). واکنش پنجم هنگامی بروز می کند که ایـن مـقابله ها، نامعقول، خود تـخریب گـر، یا بی فایده باشند. در این صورت شخص احتمالاً یک حرکت سلطه پذیرانه ـ افسردگی ـ را از خود بروز می دهد، که نشان دهنده ضعف و ناتوانی اوست.
افسردگی معمولاً کمک طرف مقابل را فرا مـی خـواند و از پرخاشگری او جلوگیری به عمل می آورد. براساس این مدل، تصور می شود انتقام جویی لوازم قابل پیش بینی داشته باشد. تأثیرات ترس مزمن در اشکال مختلف آن ـ ترسف اضطراب، اختلالات اضطرابی، اختلال اسـترس پس ضـربه ای، حـملات وحشت زدگی و امثال آن ـ بر سلامتی مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است. ما در این جا تأثیرات احتمالی سـه عامل مرتبط با ترس را مورد بررسی قرار می دهیم که عـبارتند از: 1 . اجـتناب، انـکار، و حالت دفاعی شناختی، 2. فقدان کنترل، و 3. ترس یا اضطراب مزمن(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383).
تـأثیرات احتمالی بازداری، انکار، و حالت دفاعی شناختی بر سلامتی هنگامی که افراد با موفقیت از یک محرک تـهدیدآمیز احتراز می کنند، احتمالاً از تأثیرات آن محرک بر زندگی شان آگاه نیستند. لذا، نه خـود را جهت درمان به مـتخصصان سـلامت روانی یا جسمی معرفی می کنند، و نه برای انجام پژوهش در این زمینه داوطلب می شوند. ما اطلاعات چندانی در زمینه بازداری، انکار، و حالت دفاعی داشتن همراه با موفقیّت در مقابل تهدیدها در اختیار نداریم. تـنها هنگامی که این دفاع های ناهشیار، ناموفق هستند افراد نشانگان روان تنی، یا مشکلات روانی یا ارتباطی از خود بروز می دهند. آگاهی از تأثیرات انکار، سرکوب گری، بازداری، و دیگر مکانیسم های دفاعی، از طـریق نـمونه گیری، ضرورتاً تغییر می کند. با این حال، با مطالعه اختلالات روان تنی و بیماران مورد روان درمانی، می توانیم به تأثیرات دفاع شناختی ناموفق پی ببریم. برخی از شواهد به دست آمده از پژوهـش هـا نشان می دهند خطر ابتلا به مشکلات مربوط به سلامتی، افرادی را که در زمینه سرکوب گری یا حالت دفاعی داشتن، در سطح بالایی قرار دارند بیشتر تهدید می کند(اسپولوسکی ، 1994).
برخی از تـأثیرات خـشم ابراز نشده مزمن بر سلامتی عبارتند از: آسیب پذیری بیشتر در مقابل فزون تنشی اساسی(پرینی و همکاران، 1991) بیماری قلبی و سکته قلبی(ویلیامز، 1989) افسردگی(بروم برگز و مت وس ، 1996).
لوازم و پیامدهای احتمالی فقدان کنترل بر سلامتی در مـدت بـیشتر از 20سـال، محققان، نوروبیولوژی فقدان کنترل را بـسط و گـسترش دادنـد. صدها مقاله, نوروبیولوژی فقدان کنترل را توصیف کرده، گذرگاه های عصبی، سازوکارهای عصبی و شیمیایی، و تأثیرات و لوازم فیزیولوژیکی بر سلامتی و کارکرد دستگاه ایـمنی را بـا سـند و مدرک نشان داده اند. این یافته ها را می تـوان بـسط و گسترش داد تا از این راه بتوان فرضیه هایی درباره انتقام جویی مزمن ارائه داد(ورثینگتون و همکاران، ترجمه حیدری، 1383).
لوازم و پیامدهای احتمالی ترس و اضطراب مزمن بر سلامتی اضطراب، نـگرانی، و تـرس مـزمن ممکن است تأثیر نامطلوبی بر سلامتی داشته باشند(فریدمن و بوس-کیولی ، 1987). به عـقیده ساپولسکی وضع سلامت جسمی و روانی با فزون ترشح پایه کورتیزول ارتباط دارد. برخی شواهد پژوهشی حاکی از آن است سطوح کـورتیزول پایـه در افـراد با اضطراب یا درماندگی اجتماعی زیاد، در سطح بالایی قرار دارد (اسپولوسکی، 1994). و به طور خلاصه، انتقام جویی مـزمن، بـه خـصوص هنگامی که با بخشایندگی بالا همراه نباشد، مجموعه ای از لوازم و پیامدهای احتمالی را برای سـلامت بـه دنبال خواهد داشت.
این لوازم و پیامدها عبارتند از 1. خشم و خصومت 2. استرس و 3. ترس و اضطراب. شبکه تـحقیقاتی کـه ایـن (احتمال) را نشان می دهد پیچیده، اما تُنُک است. در حالی که مطالعات بی شماری، رابـطه خـشم، استرس و ترس را با وقوع تغییرات در کارکرد جسمانی (نظیر دستگاه ایمنی، دستگاه قلبی ـ عـروقی، و غـیره) نـشان می دهند مطالعات کمتری، ارتباط بین خشم، استرس، و ترس با بیماری های متفرقه را نشان مـی دهـند.
24