شارما (2011) در تحقیقی تحت عنوان" کیفیت زندگی کاری و توانمند سازی محیط با اثربخشی سازمانی" به این نتایج دست یافت که: کارکنان بخش های دولتی نسبت به بخش خصوصی اثربخش تر هستند. در بخش خصوصی بر مدل روابط انسانی اثربخشی سازمانی تأکید می شود، ولی در بخش دولتی بر مدل هدف منطقی تأکید می گردد. بین کیفیت زندگی کاری و توانمندسازی ساختاری با اثربخشی سازمانی رابطه وجود دارد و این رابطه در بخش دولتی بالاتر از بخش خصوصی است. بین توانمندسازی روانی و اثربخشی سازمانی رابطه وجود دارد.
لسی (2012) در تحقیقی با موضوع " اثربخشی سازمانی سازمان های غیردولتی و غیرانتفاعی" به این یافته ها رسید که: از لحاظ علمی، اثربخشی سازمانی بطور معناداری تحت تاثیر نگرش و کیفیت زندگی کاری کارکنان است.
شیوا و دامودار (2012) در پژوهشی با عنوان رهبری تحولی، فرهنگ سازمانی، اثربخشی سازمانی و نتایج برنامه ها در سازمان های غیردولتی که در هند انجام دادند، به این نتایج رسیدند که، رهبری تحولی، فرهنگ سازمانی را به وجود می آورد و فرهنگ سازمانی، شرایط و کیفیت زندگی کاری را متحول می سازد و این تحول اثربخشی سازمانی را در سازمان های غیردولتی افزایش می دهد. در واقع رهبری تحولی به طور مستقیم بر اثربخشی سازمانی تأثیر ندارد. بعلاوه اثربخشی سازمانی، نتایج تضمین شده برنامه ها را بهبود می بخشد.
حسینی فرجام (1383) در پژوهش خود با عنوان بررسی وضعیت و پیامدهای کیفیت زندگی کاری معلمان شهر همدان دریافت که، معلمان تا حدودی از کیفیت زندگی کاری مناسب برخوردارند. در بین مؤلفه های هشت گانه، مشارکت در وضعیت مناسب تری نسبت به سایر مؤلفه ها قرار داشته و رضایت از حقوق و مزایا در ردیف آخر بوده است. عملکرد کاری و اثر بخشی سازمان مربوطه پایین تر از متوسط می باشد. همچنین، معلمان از نگرش شغلی (خشنودی، دلبستگی، تعهد) مثبت نسبتا ضعیفی برخوردار هستند.
فردی پور (1386) تحقیقی تحت عنوان بررسی تاثیر کیفیت زندگی کاری بر روی اثربخش فردی و سازمانی واحدهای حسابداری در شورای ادارات آموزش و پرورش مناطق نوزده گانه شهر تهران تهران انجام داد.
نتایج نشان داد بین کیفیت زندگی کاری و اثربخشی رابطه وجود دارد. در این پژوهش بیشترین رضایت از مؤلفه های کیفیت زندگی کاری والتون مربوط به مؤلفه فرصت های رشد و کمترین رضایت از مزایای جانبی حاصل از شغل بود.
محمدی (1387) در پژوهشی رابطه کیفیت زندگی کاری و اثربخشی سازمانی در مدارس متوسطه استان کردستان انجام داد و بدین نتیجه رسید است که، بین دو متغیر کیفیت زندگی کاری و اثربخشی سازمانی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. از میان مولفه های های کیفیت زندگی کاری، مؤلفه تأمین فرصت رشد و سپس مؤلفه قانون گرایی بیشترین تأثیر را بر اثربخشی سازمانی دارند.
توفیقی (1390) در تحقیق پیرامون "تأثیر تغییرات سازمانی بر شاخص های کیفیت زندگی کاری و ارتباط آن با اثربخشی سازمانی" به این یافته رسید که اثربخشی سازمانی همبستگی مثبت، مستقیم و معناداری با شاخص های کیفیت زندگی کاری و تغییرات سازمانی دارد.