خسروی (1376) نیز در ایران در پژوهشی به بررسی طرحوارة منفی در شكل گیری و تداوم افسردگی در دوران كودكی و نوجوانی پرداخته است .
پژوهش های داخلی
خسروی (1376) نیز در ایران در پژوهشی به بررسی طرحوارة منفی در شكل گیری و تداوم افسردگی در دوران كودكی و نوجوانی پرداخته است . این پژوهش كه بر روی پسران 9 تا 16 سالة تهرانی با استفاده از كلمات خود ارجاعی و معنایی مثبت و منفی انجام شده، نشان می دهد كه تمامی شركت كنندگان در تحقیق بجز نوجوانان افسرده، بیشتر لغات خود ارجاعی مثبت را در مقایسه با لغات خود ارجاعی منفی به خاطر آوردند.
جمال محمدی (1382) در پژوهشی تحت عنوان« بررسی تأثیر شناخت درمانی گروهی متمرکز بر طرحواره بر ارتقاء بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد» به این نتیجه رسید که روش درمانی مذکور بر کاهش نشانه های مرضی، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، پارانوئید، ترس مرضی و روان پریشی مؤثر می باشد.
موتابی(1384)، در پژوهشی تحت عنوان طرحواره های مربوط به عود در بیماران افسرده اساسی: مقایسه بیماران افسرده اساسی دارای سابقه عود، بار اول و افراد غیر افسرده پرداخت، كه بنابر یافته های این پژوهش، نقش طرحواره های اختصاصی مرتبط با معنی و پیامدهای افسردگی را در عود نشان داده و ادعا می كند كه این طرحواره ها در اثر تجربه دوره های متعدد افسردگی ایجاد شده و تقویت می شوند. نتایج این پژوهش همچنین با مطرح كردن طرحواره های مربوط به افسردگی كارایی مدل شناختی بك برای افسردگی را در تبیین ایجاد دوره های عود پیشنهاد می كند. همچنین یافته ها نقش مؤثر محرك خنثی در پرت كردن حواس و كاهش غمگینی را نیز نشان می دهند.
پژوهش های خارجی
کازیونا (2004) در مطالعه ی رابطه ی بین طرح واره ها و اضطراب، علایم اضطرابی را به صورت معناداری پیش بینی کردند. اینان در کار خود به صورت نظری طرح واره های ناسازگار اولیه را به سه دسته تقسیم می کند. گروه اول: طرح واره هایی که در تعریف خود عامل اضطراب را دارند. گروه دوم: آنها که مرتبط با فقدان انسجام خود هستند وگروه سوم طرح واره هایی که با خلأها و بحران های ارتباطی مشخص می شوند.
دیلاتر (2004)در مطالعه ی خود، طرح واره ی بخصوصی را مرتبط با عامل اضطراب نمی داند، بلکه به یک سطح بالاتر فعال شدگی طرح واره های ناسازگار در مقایسه با طرح واره ها در افراد سالم دست یافته است. اینان در بررسی طرح واره های مراجعان مضطرب در مقایسه با افراد سالم به این نتیجه رسیدند که در کل طرح واره های ناسازگار اولیه در افراد مضطرب فعالتر است.
رنیک و سیمونز (2005) در بررسی آسیب پذیری نوجوانان به افسردگی به این یافته رسیدند که طرح واره های ناسازگار اولیه همراه با مهارتهای اجتماعی پایین عوامل مهمی در افزایش میزان آسیب پذیری نوجوانان به افسردگی است. اینان در بررسی طیفی از عوامل مرتبط با افسردگی مانند تجارب آسیب زای اولیه، الگوهای تعاملی والد ـ کودک، عوامل زیستی و رخدادهای زندگی به این نتیجه دست یافتند که این عوامل با شکست در گسترش طرح واره های کارآمد و مهارتهای اجتماعی با افسردگی مرتبط می شود.
نوردال ، هلت ، و هوگام (2005) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شدت طرحواره های ناسازگار اولیه در مبتلایان به اختلال شخصیت و افراد بدون تشخیص اختلالات شخصیت تفاوت معناداری و¬جود دارد. آنها همچنین کسب نمرات بیشتر در پرسشنامه طرحواره یانگ را با درجات بیشتر آسیب شناسی روانی مرتبط دانسته اند(نقل از نوعی و همکاران،1389).