1- زندگی نسبتاً تكامل یافته: در یك زندگی نسبتاً كامل، فرد تواناییهای بالقوه خود را میشناسد و پیوسته در حال رشد و باروری و تكامل است. احساس مسئولیت در انجام كارهای محوله و احساس شادمانی در هنگام فراغت، شركت در فعالیتهای مختلف و برخورداری از مهارت انجام صحیح كارها، به فرد اجازه میدهد كه موفقیت را تجربه كند. در یك زندگی تكامل یافته، همه ابعاد شخصیت فرد، اعم از جسمانی، روانی، ذهنی و معنوی رشد و تكامل مییابند و هدف بهداشت روانی نیز ایجاد فرصت برای بروز استعدادها و تواناییهای گوناگون فرد است. هر اندازه فرد بیشتر تواناییها و قابلیتهای خود را بشناسد و آنها را به كار گیرد احساس رضایتمندی و خوشنودی و موفقیت بیشتر با او قرین خواهد بود.
2- زندگی شاد و مطبوع: شادكامی و خوشبختی نسبی است، لیكن نوجوانی كه از روابط سالم و سازنده و مطلوب خود با همسالان انجام تحصیل و كار موفق و برنامهریزی مشخص در زندگی برخوردار است، فردی شاد و با نشاط خواهد بود. والدین شاد و محیط خانواده مطبوع، فرزندانی شاد به بار میآورد. محیط آموزشی مطلوب نیز بر روحیه نوجوان تأثیر مثبت بر جای میگذارد.
3- زندگی هماهنگ: زندگی هماهنگ و منسجم بستگی به موفقیت در دو چیز دارد: كنار آمدن با خود و دیگران، كنار آمدن با خود شامل توانایی تصمیمگیری، افسوس گذشته را نخوردن و توانایی پذیرش محدودیتها و كمبودهای خویش، پرورش استعدادها و قابلیتهای خود و احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس در فرد است. كنار آمدن و زندگی مطبوع با دیگران رابطهای است عاری از حرص و آز، بدبینی، حسادت و نفرت و دیگر خصوصیات منفی نسبت به فرد یا افراد دیگر. این عوامل مانع رشد و توفیق در روابط انسانی موفقیتآمیز با دیگران است.
4- زندگی مؤثر و كارآمد: زندگی مؤثر و كارآمد در حقیقت نیمه مجموعهای از ویژگیهای فعلی، یعنی خودشناسی، رشد و تكامل فردی، شاد زیستن، توانایی ایجاد ارتباط با دیگران و كنار آمدن با خود است. رسیدن به بیشترین بازده با صرف كمترین انرژی و كمترین اتلاف وقت و مؤثر و كارآمد بودن در زندگی، مستلزم شناخت تواناییها و قابلیتهای خود است (به نقل از آزاد 1387).