خلاقیت فردی ونو آوری: توانایی افراد در خلاقیت متفاوت است. افراد باتوانایی خلاقیت بالابیشتر تمایل دارندکه مبتکر اولیه باشند تا آنهایی که خلاقیت کمتری دارند. در ضمن افراد خلاق انعطافپذیرترندتا دیگران (هنگام بروز مشکل آنها قادر ومشتاق هستند که نگرش خود را تغییر دهند) در ضمن، جزئ افرادی هستند که پیچیدگی رابر سادگی ترجیح می دهند وبیشتر از افراد کمتر خلاق ، تمایل به استقلال دارند. برخی از نویسندگان مدیریت بین خلاقیت ونوآوری تفاوت قایل می شوندو خلاقیت را ظهور یک ایده نو ونوآوری را انتقال چنین ایده ای در قالب یک کالا، خدمت یا روش نو می دانند.
این چنین تمایز قایل شدن در زندگی سازمانی می تواندمفهوم داشته باشد. بدین معنی که تواناییهای مورد نیاز خلق ایده های نو همانند تواناییهای لازم برای حقیقت پیوستن این ایده ها نمی باشد. جهت کاربردتمام وکمال ایده ها ، سازمان به کارکنان خلاق ونو آور نیازمند است. به علاوه ، خلاقیت به تنهایی تاثیر بسیار جزئی وشاید هیچ، در اثر بخشی سازمانی داشته باشد. مگر اینکه ایده های خلاق بتوانند به طریقی به کار برده شده ویا اجرا شوند. بنابراین در سازمانها فرایندهای خلاق باید شامل عناصر خلاق ونوآور هر دو باشند. ایده جدید در حقیقت باید خلق شود، امابایستی همچنین قابلیت اجرا داشته باشد وبرای منافع سازمان به مرحله اجرا در آید . (برومند، 1385ص242) .
عوامل موثر در خلاقیت: اعتقاد بر این است که برای پرورش خلاقیت سه عامل باید تحقق یابد:
1-مهارتهای مربوط به خلاقیت
2-مهارتهای مربوط به موضوع
3-انگیزه درونی مهارتهای مربوط به خلاقیت :
این مهارتها نوعی از ویژگیها یشخصی هستند که موجب خلاقیت فردی می شوند .
انعطاف پذیری، استقلال، توجه به کارهای پیچیده ، کنجکاوی و. . . از خصوصیات افراد خلاق هستند که سهم عمده ای در موفقیت سازمان دارند. مهارتهای مربوط به موضوع: این مهارت برای حل مسایل معین واجرای کار خاص موردنیز است.
برای نمونه ، فرد تنها در صورتی ممکن است در فیزیک هسته ای خلاق باشد که اطلاعاتی در باره آن داشته باشد. بنابراین انسانی قادر است در یک زمینه خلاق باشد که مهارتهایی در مورد آن داشته باشد.
علی رغم اهمیت مهارت به موضوع ، اگر فردی بالاترین مهارت را درباره موضوعی داشته باشد اما فاقد عنصر خلاقیت باشد هرگز قادر نخواهد بود کار خلاقی ارائه دهد. انگیزه درونی : اگر کسی دو مهارت مربوط به خلاقیت وموضوع را داشته باشد ولی انگیزه خلاقیت نداشته باشد نمی تواند به کار خود ادامه دهد . انگیزه در واقع انرژی لازم برای تحققکار خلاق است.
انگیزه درونی نقش سازنده تری در تحقق خلاقیت دارد وموجب می شود فعالیت به خاطر خود عمل انجام شود ، زیرا کار جالب ولذت بخش است. برای پرورش خلاقیت تنها آموزش مطالب مناسب یابرنامه ریزی برای توسعه استعدادهای خلاق کافی نیست.
بلکه باید کمک کردکه افراد نقاطی که انگیزه ومهارتها بریکدیگر تطابق دارند ، یامحل تقاطع خلاقیت ومهارتها راتشخیص دهند. محل تقاطع ترکیب پر قدرتی است، زیرا در این نقطه امکان خلاقیت فراهم می شود . (حسینی، 1378ص64-67)