کاپاگودا و همکاران (2014) در پژوهشی که بر روی نمونه ای متشکل از 176 مدیر و 357 کارمند ساده (غیر مدیر) در بخش بانکی سریلانکا ، نشان دادند که سرمایه های روان شناختی به طور معنی دار و مثبتی با عملکرد شغلی کارمندان ارتباط برقرار نموده است و توصیه نمودند که با تقویت سرمایه های روان شناختی در سازمانها، میتوان عملکرد شغلی کارکنان را افزایش داد.
تاندویی و تاندویی (2013) طی پژوهشی تجربی که با نمونه گیری تصادفی بر روی 429 زن تاجر در تانزانیا انجام دادند ، دریافتند که با آموزش مدیریت تجارت به افراد نمونه باعث ارتقاء سرمایههای روان شناختی آنها شدهاند که نهایتا باعث رشد عملکرد آنها در شغلشان بوده است.
در پژوهشی که بصورت فراتحلیل توسط اوی و همکارانش(2011) بر روی 12567 نفر نمونه کارمند صورت گرفت ، نتایج نشان دادند که سرمایه های روان شناختی و نگرش کارکنان به کار بر روی هم ، اثر متقابل داشته و سرمایه روان شناختی میتواند باعث افزایش عملکرد شغلی کارکنان گردد. وجود رابطه مثبت معنی دار بین عملکرد شغلی با متغیرهای سرمایه های روانشناختی و نگرش به کار در بین کارکنان بخش بانکی ، از نتایج تحقیق کاپاگودا و همکارانش ( 2010 ) بوده است .
لوتانز و همکارانش(2007) با پژوهش هایی که در زمینۀ عملکرد شغلی انجام دادند ، به این نتیجه رسیدند که میتوان با ارتقاء سرمایه های روان شناختی در سازمانها ، عملکرد آنها را حدقل تا 10% افزایش داد (سیمار اصل و فیاضی، 1388). لوتانز و همکاران (2007) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که متغیرهای امیدواری، خودکارآمدی، خوش بینی و انعطاف پذیری (تاب آوری) میتوانند پیش بین های مناسبی برای عملکرد شغلی و رضایت شغلی کارکنان در سازمانها باشند.
لوتانز و همکاران (2007) در پژوهش خود به رابطۀ مثبت و معنی داری بین امیدواری ، خوش بینی ، کارآمدی و انعطاف پذیری با عملکرد شغلی و رضایت شغلی دست یافته اند . همچنین نشان دادند که ترکیب ابعاد فوق و استفاده از سرمایه روانشناختی میتواند پیش بینی خوبی از رضایت و عملکرد شغلی داشته باشد .
لوتانز و همکاران (2006) و یوسف و لوتانز(2006) در پژوهش هایی، بطور تجربی نشان داده اند که انعطاف پذیری با نتایج عملکرد کاری رابطه دارد.
بیرن و همکاران ( 2005 ) طی پژوهشی به این نتیجه رسیدند که سازمان تنها هنگامی به عملکرد بالا دست می یابد که جو روان شناختی و سازمانی مثبت حاکم باشد ؛ زیرا افرادی که عملکرد بالایی دارند ، نیاز به سازمان یافتن در حد بالایی دارند و اگر جو منفی یا مبهم حاکم باشد ، قادر نخواهند بود وظایف خود را درست انجام دهند .
تامسون ( 2005 ) با استفاده از مدل معادلات ساختاری به این نتیجه دست یافت که میتوان با چشم انداز وسیع و چند جانبه به سرمایه های اجتماعی و سرمایه های روانشناختی به عملکرد شغلی کارکنان در سطح بالاتری دست یافت .
رابینسون (2003) طی یک مطالعه جامع دربارۀ نقش سرمایه روان شناختی پلیس و اثر آن بر عملکرد آنها در اجتماع دریافت که تقویت سرمایههای روان شناختی میتواند هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی بر روی عملکرد پلیس تأثیر مثبت و معنی دار بگذارد.
همچنین در تحقیقی که توسط استاجکویچ و لوتانز (1998) انجام شد ، نتایج فراتحلیل نشان دادند که ارتباط همبستگی مثبتی بین خود کارآمدی و عملکرد کاری وجود دارد .
طی پژوهش هایی در سالهای اخیر ، نشان داده شده است که امیدواری از نظر مفهومیو تجربی با عملکرد در قلمروهای مختلف کاری ارتباط دارد(آدامز و همکاران،2003؛ اسنایدر، کوک، روبی و رم، 1997؛ جنسن و جنسن، 2002؛ لوتانز، آوولی و همکاران، 2006؛ لوتانز، آوولی، وولومبوا و همکاران، 2005؛ پترسون و لوتانز، 2003؛ یوسف و لوتانز، 2005 و 2006 ؛ به نقل از جمشیدیان و فروهر، 1392).
ادامه دارد...