منشأ مفهوم تابآوری از پژوهشهای روانشناختی اولیه در مورد کودکانی به دست آمد که به موقعیتهای ناخوشایند زندگی آسیبناپذیر بودند
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
33
تاریخچه مفهوم تابآوری
منشأ مفهوم تابآوری از پژوهشهای روانشناختی اولیه در مورد کودکانی به دست آمد که به موقعیتهای ناخوشایند زندگی آسیبناپذیر بودند. بهمرورزمان کلمه «آسیبناپذیر» بهوسیله تابآوری جایگزین شد و زمینه جدیدی از نظریه و تحقیق به وجود آمد. مفهوم تابآوری از دهه 1800 آشکار شد و تاکنون نیز ادامه دارد (جکسون، فیرتکو و ادنبورق ، 2007).
تحقیق سلیگمن (1990) «روي درماندگي آموختهشده » معلوم كرد كه افراد میتوانند براي منفعل بودن و ناامیدی از حل مسائل، هنگامیکه فعالیتهای آنان طبق انتظار پيش نمیرود و به پاداش نمیانجامد، شرطي شوند. سپس سليگمن دريافت كه افراد وقتي به اين باور میرسند که تلاشهایشان میتواند با موفقيت همراه باشد، خوشبینی نيز آموخته میشود و این مفهوم تابآوری را برای ما روشن میکند.
تعریف تابآوری
تابآوری به فرآيند پويايي انطباق مثبت با تجربههای آسیبزای زندگی اطلاق میشود (لاتار وچيچتي،2000) كه «مقاومت در برابر استرس» (گارمزی، 1985)، يا «رشد پس ضربهای» (شاو، جوزف و لینلی ، 2005؛ سنول-دوراک و آیواسیک، 2010) هم ناميده شده است. پس تابآوری، پدیدهای بیشتر از زنده ماندن در مقابل استرسها و تلخیهای زندگي است (بونانو ،2004). بنا به تعريفي از اولسون و همکاران (2003) تابآوری به انطباق موفقی گفته میشود که در مصائب ناتوان ساز آشکار میشود. این تعریف بیانگر این است که تابآوری مستلزم این است که فرد بین عوامل مشکلساز و مثبت محافظتکننده تعامل برقرار کند. آریهارت (2005) بیان داشت که ماهیت تابآوری توانایی برای برگشت از استرس بهطور مؤثر و به دست آوردن عملکرد خوب باوجود مشکل است. ازنظر والش (2006)، تابآوری شامل تعامل بین عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی است که اغلب تأثیر چالشهای استرسزای زندگی را تعدیل میکند.
کروگر و پرینسلو (2008) اظهار کردند که تابآوری سازه¬ای پیچیده است و توسط محققان بهصورت فرآیند رشدی پویا، آمادگی یا ظرفیت یا پیامد مثبت حفظشده، تعریفشده است. تابآوری به یکی از مفاهیم مهم در تحقیقات و نظریههای سلامت روانی در دهههای گذشته تبدیلشده است. درحالیکه بعضی افراد بهطور طبیعی تاب آور هستند برخی دیگر برای داشتن آن باید تلاش کنند (گریفیت ،2007). گرچه تعاریف زیادی از تابآوری ارائهشده است اما بهطورکلی واژه تابآوری به عوامل و فرآیندهایی اطلاق میشود که خط سیر رشد را از رفتارهای مشکلزا و آسیب روانشناختی قطع کرده و باوجود مشکلات و شرایط ناگوار به پیامدهای سازگارانه منتهی میکند.
برخي از ویژگیهای مرتبط با تابآوری را میتوان ياد داد و تقويت نمود. با يك جمعبندی كلي میتوان تابآوری را شامل اين موارد دانست: حفظ آرامش در هنگام رویارویی با فشار، انعطافپذیری در مقابل موانع، حفظ خوشبینی و احساسات مثبت در دشواریها، اجتناب از راهبردهاي فرسايشي. علاوه بر آن افراد تاب آور بهطور عادي قادر به تفكر خلاقانه و منعطف درباره حل مشكلات میباشند و هر وقت نياز باشد از افراد ديگر كمك میگیرند و به ديگران هم در مواقع بحراني كمك میکنند. اين افراد داراي درجاتي از سلامتي و استقلال هستند. آنها به تواناییهایشان براي تغيير محيط باور دارند (بوگار و هولس- کیلاکی ، 2006).
با توجه به جدول 1-2، صفات فردی مثل سرسختی (نریمانی و مسلم، 1387)، خلاقیت و استفاده از راهبردهای فراشناختی (بشارت و عباس پوردوپلانی، 1389)، استفاده از مهارتهای مقابلهای (جعفری، اسکندری، سهرابی و دلاور، 1388) و مذهب و معنویت (حمید، کیخسروانی، بابامیری و دهقانی، 1390) در تابآوری مؤثر است. همچنین ازنظر روتر (1985) خودكارآمدي، عزتنفس بالا، حس اميدواري، كنترل فردي، مهارتهای حل مسئله باعث مقابله موفق با سختیها میشود. درحالیکه حس درماندگي، احتمال اينكه يك بدبختي به بدبختي ديگري بيانجامد را افزايش میدهد. در تحقیقی دیگر روتر (1979) دريافت كه محيط خانواده يك عامل حمايتي و منسجم است كه بر تابآوری تأثیرگذار است. پركينز و جونز (2004) علاوه بر حمایت خانواده سه عامل دیگر را مطرح كردند: 1- ویژگیهای فردی 2- تعامل مثبت والدين با فرزندان 3- عوامل فرا خانوادگی مثل ارتباط مثبت با افرادی در خارج از محیط خانواده، فعالیتهای فوقبرنامه و جو مناسب مدرسه که باعث میشود نوجوانان در برابر بروز برخي رفتارهاي پرخطر مقاومت كنند. درمجموع افراد تاب آور از سه منبع حمایتهای اجتماعي و شخصي، تواناییهای دروني و فردي، مهارتهای شخصي و حل مسئله برخوردارند
ویژگی افراد تاب آور
تابآوری توانایی سازگاری و کنترل برحسب شرایط محیطی است. افراد خود تاب آور از رفتارهای خودشکنانه دور هستند، توانایی تغییر شرایط استرسزا را دارند و همچنین ازنظر عاطفی آرام هستند (بلوک ، 2002). توگارد و فردیکسون (2007) اشاره میکنند که افراد تاب آور ازنظر جسمی هم تابآوری خوبی دارند. اگرچه افراد تاب آور و افراد غیر تاب آور سطوح مساوی از برانگیختگی قلبی- عروقی و تجارب منفی درونی را در پاسخ به یک عامل تنشزا تجربه میکنند اما باید اشاره کرد که افراد تاب آور برانگیختگیهای سریعتری را در بهبود بیماریهای قلبی- عروقی نشان میدهند. افراد تاب آور هیجانات مثبت مثل قدردانی، علاقه، عشق را بیشتر از هیجانات منفی مثل خشم، ناراحتی و ترس تجربه میکنند، همچنین افراد تاب آور رشد بیشتری را در ویژگیهای شخصی مثل افزایش خوشبینی، آسودگی و آرامش نشان میدهند. کاپلان (2002) معتقد است اشخاص تاب آور در رفتارهای ارتقاء سلامتی مشارکت بیشتری دارند و از درگیری در فعالیتهای روزانه استقبال میکنند، از چالش لذت میبرند و تغییر را بهجای ثبات ترجیح میدهند.
فرایبورگ، هجمدال، روزنوینگ و مارتینوسن (2003) هم به ویژگیهایی اشاره میکنند که شخص را قادر میسازد تا ارتباطات مثبتی با اعضای خانواده و دوستان در موقعیتهای استرسزا برقرار سازند، مثل داشتن خوشبینی، منبع کنترل درونی، تصور مثبت از خود، رفتارهای فرا اجتماعی، احساس همدلی با دیگران و توانایی تنظیم مسئولیتهای روزمره.
در ادامه به برخی از این ویژگیها پرداخته میشود. 1- منبع کنترل درونی به نظر زیکا و چمبرلین (1987) منبع کنترل یکی از اجزای ادراک خود است و عاملی مهمی در پیشبینی احساس بهزیستی است. منبع کنترل باورهای تعمیمیافته فرد در ارتباط با توانایی تأثیرگذاری بر رویدادها است و در افراد احساسی ایجاد میکند مبنی بر اینکه میتوانند در محیطشان تأثیرات مطلوب بهجای بگذارند. افراد تاب آور موفقیتهایشان را ناشی از تلاش، توانایی و داراییهای خودشان میدانند. وقتی شکست یا اشتباهی رخ میدهد، افراد تاب آور آن را بهمنزلهی فرصتی برای یادگیری مینگرند، آنها شکست را به عوامل قابلتغییر مثل کوشش ناکافی یا اهداف غیرواقعبینانه نسبت میدهند (بروکس ، 1994) و افرادی که تابآوری کمتری دارند موفقیت و شکست را حاصل شانس و نیروهای خارج از کنترل میدانند (والش، 2006).
- عزتنفس برخی از محققان و صاحبنظران حیطه تابآوری ازجمله ماستن و بست و گارمزی (1990) بر این باورند که عزتنفس از ویژگیهای افراد تاب آور است. عزتنفس یک عامل حفاظتی در کودکان، بزرگسالان و زوجین است. عزتنفس، ارزش و بهایی است که فرد برای خودش قائل است. بهعبارتدیگر، عزتنفس را سطح رضایت یا نارضایتی فرد از خودش میدانند. 3- امید امید یکی از اجزای داشتن هدف و معنا است و بهعنوان داشتن دید مثبت به آینده و توانایی ایجاد گذرگاههایی بری رسیدن به اهداف و آرزوها تعریفشده است (جانسون ، 1998). امید ترکیب نوعی عزم درونی- جهش ایمان- با رویدادهای بیرونی است که ما آرزو داریم رخ بدهند (والش،2006). امید در ایجاد تابآوری مؤثر است، زیرا افراد را درگیر تصور داشتن آیندهای بهتر و کوشش برای رسیدن به آن میکند. هورتون و والاندر (2001) در بررسیهای خود دریافتند که امید و حمایت اجتماعی برای تابآوری مادرانی که فرزند با بیماری مزمن دارند یک متغیر واسطهای محسوب میگردد.
- خوشبینی به نظر اسنایدر (2000) و سلیگمن و سیکزنت میحالی ( 2000) افراد خوشبین کسانی هستند که انتظار دارند پیامدهای خوبی اتفاق بیفتد در مقابل افراد بدبین انتظار دارند که پیامدهای بدی برای آنها رخ بدهد، بهویژه در موقعیتهای مشکل یا مبهم. افراد خوشبین نسبت به بدبینها ناراحتیهای روانشناختی کمتری را تجربه میکنند و سطح بهزیستی روانشناختی آنها بالاتر است و موقعیتهای دشوار را به طریق کارآمدتری مدیریت میکنند و تحقیقات بسیاری تأثیر قدرت تفکر مثبت را در مواجهه با استرس و شرایط ناگوار تأیید کردهاند. 5- داشتن چشمانداز و نگاه رو به آینده به اعتقاد آلوورد و گرادوس (2005)، افراد تاب آور اسیر گذشته خود نیستند.
آنها دور نمای کارها و رویدادها را میبینند و به آن توجه میکنند، نگاه مثبتی به آینده دارند، برای آیندهشان هدف و برنامه دارند و زندگی برایشان معنادار است و از فاجعه ساز کردن رویدادهای ناخوشایند میپرهیزند و به عبارتی آنها را فاجعه زدایی میکنند. 6- معنویت معنویت یک عامل کلیدی در ایجاد تابآوری و افزایش آن است (والش،2006). گریف و لوبسر (2008) در مطالعاتشان نشان دادند که معنویت به افراد کمک میکند تا مشکلات زندگیشان را مدیریت کنند، با استرس و افسردگیهایشان کنار بیایند و درعینحال سلامت جسمی و روانی خودشان را حفظ کنند. 7- طنز و شوخطبعی شوخطبعی و طنز نقش درمانی مهمی را در کاهش استرس و کنار آمدن با مشکلات برای افراد ایفا میکند و با برخی از ویژگیهای همبسته با سلامت ازجمله برونگرایی در ارتباط است (زیو وگادیش ،1990).
همدلی و علاقه اجتماعی یکی از ویژگیهایی که در افراد تاب آور شناساییشده است، همدلی و علاقه اجتماعی است. علاقه اجتماعی با مؤلفهها و شاخصهای تابآوری مانند اعتمادبهنفس، خودکارآمدی، رضایت از زندگی و بهزیستی روانشناختی، شادمانی و حس شوخطبعی رابطه مثبت و با درماندگی، خودشیفتگی، افسردگی، اضطراب و آسیبپذیری همبستگی منفی دارد (علیزاده، 1388). 9- خودکارآمدی خودکارآمدی که توسط بندورا (1994) بیانشده نیز یکی از ویژگیهای افراد تاب آور است. بندورا (1990) بر این باور است هنگامیکه فرد بر هیجانات و رفتارهایش احساس کنترل دارد و دنیا برایش پیشبینی پذیر به نظر میرسد، احساس بهزیستی و شادکامی بیشتری میکند. این مسئله باعث میشود که افراد برای مواجهشدن با چالشها و در روابط بین فردی احساس اطمینان بیشتری داشته باشند و رضایتشان بیشتر شود.
با توجه به جدول 2-2 تابآوری با سلامت روان¬شناختی (بشارت، صالحی، شاه محمدی، نادعلی و زبردست، 1387)، رضایت از زندگی (وایت، درایور و وارن ، 2010)، سبک دلبستگی ایمن (اکبری، وفایی و خسروی، 1389)، سرسختی، داشتن خلقوخو و احساسات مثبت (بونانو، 2008)، خوشبینی و راهبرد مقابله¬ای مسئله مدار (نصیر،1389) رابطه مثبت دارد و با سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی (اکبری و همکاران، 1389) و راهبرد مقابلهای هیجان مدار (نصیر، 1389) رابطه منفی دارد.
سبکهای مقابله
علم روانشناسی در حوزههای مختلف ازجمله روانشناسی اجتماعی و سلامت اهمیت زیادی برای نقش سبکهای مقابلهای در نظر میگیرد. به صورتی که مطالعه سبکهای مقابلهای گستردهترین موضوع مطالعاتی در روانشناسی معاصر و یکی از مهمترین عوامل روانی اجتماعی است که رابط بین فشار و بیماریهای روانی است. فرآیند مقابله عمدتاً به تلاشهای شناختی و رفتاری فعالانه یا منفعلانه در پاسخ به شرایط استرسزا گفته میشود و بهمنظور تسلط یافتن بر چالشها و کاهش آثار منفی آنها است. مقابله به بازسازی رویدادها و سازگاری بهتر با شرایط جدید کمک میکند (سامسون، سیام و لاویگن ، 2007)؛ بنابراین روشهای مقابله¬ای برای سازگاری و تطابق با شرایط جدید لازم و ضروری است.
از دیدگاه فلکمن (1984) و لازاروس (1993) سبک مقابلهای به تلاشهای رفتاری و شناختی برای مدیریت، پیشگیری و کاهش استرس گفته میشود. این نظریهپردازان دو روش عمدهی مقابله با استرس را شناسایی کردهاند که عبارتاند از: مقابلههای متمرکز بر مسئله که فعالیتهای مستقیم مبتنی بر خود و محیط را در جهت رفع یا تغییر شرایطی که بهعنوان تهدید ارزیابی میشوند و مقابلههای متمرکز بر هیجان، شامل فعالیتها یا افکاری که برای کنترل احساسات نامطلوب ناشی از شرایط استرسزا استفاده میشوند را دربرمی گیرد.
راهبردهای مقابله بیانکننده تلاش افراد در برابر اوضاع تنیدگی زای زندگی هستند و شامل سه سبک اصلی مسئله مدار، اجتناب مدار و هیجان مدار میباشند. بعد مشخصه سبک مسئله مدار، عملکرد مستقیم برای کاهش استرسها است و سبک مقابله اجتناب مدار که ویژگی اصلیاش، اجتناب از مواجهه با عوامل استرس است و سبک مقابله¬ای هیجان مدار راهبرد شناختی¬ای هست که حل یا حذف عامل استرسزا را با دادن معنی جدید به تأخیر میاندازد (اندلر ، 1996). یکی از چشم اندازهای غالب پژوهشی در حوزه روانشناسی دین، سلامتی و بهزیستی، الگوی مقابله دینی است. مقابله دینی شکلی از مقابله است که با کاربرد فنون شناختی و رفتاری در مواجهه با رویدادهای تنیدگی زای زندگی، ریشه در دین و معنویت دارد (تیکس و فرازیر ، 1998).
این الگوی نظری اعمال دینی را در غالب یک الگوی مقابلهای در نظر میگیرد که بهعنوان یک عامل میانجی بر سلامتی تأثیر میگذارد. بهعبارتدیگر، عقاید و اعمال دینی در قالب شیوههای خاصی از مقابله دینی نمایان میشوند و بهطور مستقیم بر سلامتی فرد در موقعیتهای تنیدگی زای روانی- اجتماعی تأثیر میگذارند. پارگامنت (2002) و لویس، ملت بای و دی (2005) بر این باور هستند که الگوی مقابله دینی بهتر میتواند ارتباط بین دینداری و بهزیستی روانشناختی را تبیین کند. این فرآیند پیچیده و مستمر که بهواسطه آن، دین بازندگی افراد پیوند میخورد، به افراد فرصت میدهد تا با فشارهای روانی مقابله کنند.
پارگامنت، اسمیت، کوئینگ و پرز (1998) مدل دوعاملی الگوهای مقابله دینی مثبت و منفی را ارائه کردهاند؛ الگوی مقابله دینی مثبت که ارزیابی دینی نیکوکاری ، مقابله جمعی دینی ، تسلیم شدن فعال دینی ، تمرکز دینی ، بخشش دینی ، ارتباط معنوی ، مشخص کردن مرزهای دینی ، جستجوی حمایت معنوی ، کمک دینی ، نو کیشی و جهتگیری دینی را دربرمی-گیرند، ناشی از یک احساس ارتباط ایمن باخدا، احساس معنویت، اعتقاد به وجود معنا در زندگی و احساس تعالی روحی و معنوی است. درحالیکه الگوی مقابله دینی منفی که از ارتباط شکننده باخدا، دیدگاه نومیدانه نسبت به دنیا و کشمکش دینی برای یافتن معنا در زندگی ناشی میشود، شامل ارزیابی مجدد خدای تنبیه گر ، ارزیابی مجدد پلیدی ، ارزیابی مجدد قدرت خدا ، طفرهروی دینی ، تقاضای شفاعت مستقیم ، نارضایتی معنوی و نارضایتی دینی بین فردی است.