در این روشها چندین شاخص اثربخشی در یک چهارچوب منحصر بهفرد ادغام میشوند. روش مبتنی بر تأمین رضایت گروههای ذینفع :
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
53
در این روشها چندین شاخص اثربخشی در یک چهارچوب منحصر بهفرد ادغام میشوند. 1- روش مبتنی بر تأمین رضایت گروههای ذینفع : جدیدترین دیدگاه ارائه شده در خصوص اثربخشی سازمانی رویکرد ذینفعان استراتژیک است. از این دیدگاه، سازمانی اثربخش است که خواستههای عوامل محیطی خود را که تداوم حیات سازمان مستلزم حمایت آنها است، برآورده کند. گروه ذینفع یکی از گروههای داخل یا خارج از سازمان یا سازمان دیگری است که در عملکرد سازمان نقش و سهمی دارد (رابینز، ترجمه الوانی و داناییفرد، 1391). تعیین میزان رضایت این گروهها به عنوان شاخص عملکرد سازمان به حساب میآید.
هریک از این گروههای ذینفع، برای محاسبه اثربخشی دارای شاخص ویژهای میباشد. زیرا، منافع ویژهای در سازمان دارد. برای تعیین اینکه آیا سازمان از دیدگاه یک گروه خاص عملکرد خوبی داشته است یا خیر باید روی آن گروه تحقیق کرد. مزیت روش مبتنی بر رضایت گروههای ذینفع این است که در اجرای روش مزبور با دیدگاه بسیار وسیعتری به اثربخشی سازمان توجه میشود و عوامل محیطی و درون سازمانی مورد ارزیابی قرار میگیرند. (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391).
این دیدگاه از آنجایی که به عوامل محیطی توجه میکند، شبیه دیدگاه سیستمی است. اما تفاوت آنها در این است که دیدگاه عوامل یا حوزههای استراتژیک- همانطور که از عنوانش پیداست - صرفا میخواهد خواستههای کسانی را که در محیط سازمان قرار داشته و میتوانند بقای سازمان را تهدید کنند را برآورده نمایند. دلیلی ندارد همه عوامل محیطی در نظر گرفته شود، تنها عواملی در نظر گرفته میشود که دارای نیروی قوی بر سازمان هستند و میتوانند تداوم و حیات سازمان را به خطر بیاندازند (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1385).
روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی : دو پژوهشگر به نامهای رابرت کویین و جان رورباخ شاخصهای عملکرد مختلف را که مورد استفاده مدیران و پژوهشگران قرار میگیرد در هم ادغام کردند و برای تعیین اثربخشی سازمان روشی را به نام روش مبتنی بر ارزشهای رقابتی ارائه کردند. در اجرای این روش یک گروه متخصص فهرستی جامع از شاخص های عملکرد تهیه کردند و به آنها نمره دادند (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391).
در اجرای این روش شاخصهایی ارائه شد که نمایانگر ارزشهای رقابتی در سازمان هستند: نخستین بعد ارزشی سازمان همان تعیین "کانون توجه " آن است، یعنی اینکه آیا ارزشهای مورد نظر مربوط به مسائل بیرونی یا درونی سازمان میباشند. آنگاه که مدیران روی مسائل درون سازمان متمرکز شود، او به مسئله رفاه، بهبود و کارایی کارکنان توجه میکند. ولی اگر مدیریت به مسائل بیرون از سازمان توجه کند، در واقع خود سازمان را از نظر محیط مورد توجه قرار میدهد.
دومین بعد ارزشی به "ساختار " سازمان مربوط میشود. یعنی اینکه ثبات و پایداری که با انعطافپذیری مغایر است، در کانون توجه قرار میگیرند. توجه کردن به ثبات و پایداری مشابه الگوی مکانیکی و انعطافپذیری مشابه الگوی ارگانیک است. سومین بعد ارزشی "افق زمانی " است که به وسایل و امکانات سازمان در مقابل نتایج نهایی سازمان مربوط میشود. اولی به فرایند درونی سازمان در بلند مدت و دومی به نتایج نهایی کوتاه مدت تاکید میکند (تامپکینز ، 1386).
ابعاد ارزشی از نظر ساختاری و کانون توجه مدیریت، در جدول 2-7 ارائه شدهاند. با ادغام یا ترکیب این ابعاد، چهار الگو به دست میآید که میتوان با استفاده از آنها اثربخشی سازمان را محاسبه کرد. هر الگویی نشان دهندهً تاکید و توجه خاص مدیریت، به سازمان است. الگوی مبتنی بر سیستمهای باز : نشان دهنده توجهی است که به عوامل خارجی و ساختار انعطافپذیر میشود. پیشرفت و تأمین منابع، از هدفهای اولیه مدیریت میباشند. مدیریت از مجرای تأمین هدفهای فردی، مثل انعطافپذیری، در آماده باش کامل به سر بردن و داشتن دیدگاه مساعد نسبت به ارزشهای خارجی، هدفهای مورد نظر را تأمین میکند. در این الگو ارزش اصلی یا حاکم عبارتست از ایجاد یک رابطه خوب با محیط به منظور دستیابی و تأمین منابع و در نتیجه رشد سازمان. این الگو از جهاتی مشابه الگوی تامین منابع است که پیش از این مورد بحث قرار گرفت.
الگوی مبتنی بر هدفهای بخردانه : ارزشهای مدیریتی نشان دهندهً کنترل ساختاری و توجه به عوامل خارجی است. هدفهای اصلی مدیریت عبارتند از بهرهوری، کارایی و سود. سازمان میخواهد از یک روش کنترل شده به هدفهای فرعی دست یابد. هدفهای فرعی که راه رسیدن به هدفهای اصلی را همواره میکنند عبارتند از برنامهریزی داخلی و تعیین هدف برای سازمان. اینها ابزارهای مدیریت بخردانه هستند. الگوی مزبور مشابه روش مبتنی بر هدف است که پیش از این مورد بحث قرار گرفت. جدول 2-7 چهار الگوی ارزشهای اثربخشی. منبع: دفت ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391.
الگوی مبتنی بر فرایندهای درونی : این الگو نشان دهنده ارزشهایی است که در راستای عوامل درونی و کنترل ساختاری قرار دارند. نخستین نتیجهای که از اجرای الگوی مزبور به دست میآید یک محیط پایدار سازمانی است که به روشی معقول و متناسب با محیط، خود را حفظ میکند. سازمانهایی که وضع خود را در محیط به خوبی تثبیت کرده باشند و تنها هدفشان این باشد که خود را در وضع کنونی نگهدارند، میتوانند از این الگو استفاده کنند. هدفهای فرعی الگوی مزبور عبارتند از وجود سیستم ارتباطی موثر، مدیریت اطلاعات و تصمیمگیری.
الگوی مبتنی بر روابط انسانی : در برگیرنده ارزشهایی است که در ساختار انعطافپذیر و به هنگام توجه کردن به امور داخلی مورد سازمان مورد توجه قرار میگیرند. در اجرای این الگو که مدیریت به توسعهً منابع انسانی توجه میکند به کارکنان فرصتهای لازم برای پیشرفت و آزادی عمل داده میشود. هدفهای فرعی که مدیریت سازمان در پی تأمین آنها بر میآید عبارتند از وحدت و انسجام، افزایش روحیه و ایجاد فرصتهای آموزشی در کارکنان. سازمانهایی که چنین الگویی را به اجرا در میآورند بیشتر به کارکنان و بهبود وضع آنها توجه میکنند ( و نه به محیط) (دفت، ترجمه پارساییان و اعرابی، 1391).