قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 27 صفحه
کد فایل: mb 368
در تحقيقات انجام شده در زمینه احساس تنهايي، طي دو دهة گذشته، دو ديدگاه عمده در ارتباط با احساس تنهايي به چشم ميخورد (دی توماسو، برانن و بست، 2004؛ به نقل از جوکار و سلیمی،1390). • در ديدگاه نخست، احساس تنهايي حالتي واحد و يكپارچه انگاشته ميشود كه ناشي از كاستيهايي در روابط مختلف است؛
يعني احساس تنهايي در شرايط مختلف داراي علت واحد بوده و تنها از نظر شدت متفاوت است. • در ديدگاه دوم، احساس تنهايي پديدهاي چند بعدي به حساب مي آيد كه از نظر شدت، علل و شرايط متفاوت است. هرچند اين ديدگاه انواع مختلف احساس تنهايي را داراي يك هستة مشترك ميداند؛ اما بر اين نكته تأكيد دارد كه پيامدهاي مرتبط با نقص در روابط مختلف، همچون احساس تنهايي، در حوزههاي ارتباطي خاص از نظر كيفي متفاوت است. طرفداران اين رويكرد اظهار ميدارند كه اين گونه مفهوم سازي از احساس تنهايي، تجارب متنوع و متمايزي را از احساس تنهايي منعكس ميكند.
براي مثال بين احساس تنهايي يك نوجوانِ در حال رشد و انتقال به دوره بزرگسالي با احساس تنهايي بزرگسالي كه همسرش را از دست داده، تفاوتهاي كيفي وجود دارد (دیتوماسو، برانن و بست، 2004؛ به نقل از جوکار و سلیمی، 1390). منتقدان رويكرد تك بعدي احساس تنهايي، ادعا ميكنند كه مقياسهاي كلّي قادر نيستند ماهيت چند عاملي احساس تنهايي را به طور كامل در برگيرند.
به دنبال اين انتقادات، در ابتدا، ويس در سال 1973( به نقل از جوکار و سلیمی، 1390)، به منظور تعيين ماهيت ابعاد احساس تنهايي، احساس تنهايي اجتماعي را از احساس تنهايي عاطفي متمايز كرد. براساس اين تمايز احساس تنهايي عاطفي از دلبستگي نابسنده به خانواده، دوستان و افراد نزديك معنا مي يابد؛
در حالي كه احساس تنهايي اجتماعي از تعداد ناكافي رفاقتها و دوستيها ناشي ميگردد.
ادامه دارد ...