قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 28 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 486 را دانلود کنید.
به طور كلي در برخورد با وضعيت هاي استرس زا دو نوع مقابله از طرف افراد به كار گرفته ميشود: 1. مقابلههاي كارآمد 2. مقابلههاي ناكارآمد آنچه تحت عنوان مهارت هاي مقابلهاي مطرح ميشود همان روشهاي برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحي و به اجرا درمي آيد و نتيجه آن حل مسئله و يا افزايش ظرفيت روانشناختي فرد براي از سر گذراندن موفقيت آميز شرايط بحراني و دور ماندن از آسيب هاي ناشي از بحران هاي روحي پيش آمده است.
مقابله هاي ناكارآمد نيز تلاش هايي هستند كه گرچه براي مقابله با شرايط دشوار به كار گرفته ميشوند ولي نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پيچيدهتر شدن وضعيت منجر ميشوند، لذا نمي توان از اين دسته مقابله ها به مهارت تعبير كرد. مثلاً فردي كه براي كاستن از استرس به مواد مخدر روي ميآورد، گرچه نوعي مقابله با استرس و هيجان منفي در كوتاه مدت به وقوع ميپيوندد ولي بايد هزينه اين لذتهاي كوتاه مدت را به صورت تحمل اعتياد و عوارض شوم آن بپردازد(ريو ، ۱۹۹۷ ؛ به نقل از سيد محمدي، ۱۳۷۶). 2
-22-1 - انواع مقابلههاي كارآمد مقابلههاي مؤثر و كارآمد كه ما را در برابر استرسها و شرايط دشوار ياري ميدهند به دو دسته تقسيم ميشوند: 2-22-1-1- مقابله متمركز بر مسئله مقابله هاي متمركز بر مسئله، عبارت از عملكردهاي مستقيم فكري و رفتاري فرد كه به منظور تغيير و اصلاح شرايط تهديد كننده محيطي انجام ميشود.
به بيان ديگر مقابله متمركز بر مسئله به تلاشهاي فرد براي تغيير وضعيت و گلاويزي مستقيم با مشكل مربوط ميشود(پاري ، ۱۹۹۱ ؛ به نقل از مقدسي، ۱۳۷۵). هيچ كس بدون كوشش نميتواند به چيزي دست يابد. تصميم گيري در مورد اين كه فرد هنگام استرس چه كار بايد بكند نيازمند به قضاوت خود او است، كه اين قضاوت ها متأسفانه به وسيله هيجانات منفي كه در اثر تجارب منفي گذشته به وجود آمدهاند تحت تأثير قرار ميگيرند.
مثلاً فردي كه بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربهاي موفقيت آميز در تأثير گذاردن بر دنيا براي تغيير اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگي در او توليد نااميدي كرده باشد احتمالاً حتي با وجود كارهاي فراواني كه ميتواند براي اصلاح وضعيت خود انجام بدهد در صدد مقابله با مسئله برنمي آيد. اين افراد به جاي اين كه خود را بازيگر نقش اصلي در زندگي بدانند خود را قرباني اعمال، رفتار و تلقينات ديگران ميدانند. ناباوري نسبت به كارايي خود مانع بزرگي براي حل مسئله است، چون در اين حالت فرد كمترين تلاشي براي حل مسئله انجام نمي دهد(پاري، ۱۹۹۱ ؛ به نقل از مقدسي، ۱۳۷۵).
ادامه دارد ...