موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 89 صفحه
شماره فایل 657
بنا بر نظر پیاژه کودک موجودی ذاتاً فعال است که علت اولیۀ اعمال ذهنیاش خودش است. بنابراین هرگونه شناخت در کودک از طریق تعامل فعال او با محیط خارج به وجود میآید. در حقیقت کودک از طریق تعاملی که با محیط برقرار میکند به کندوکاو در محیط میپردازد. او به طور ذاتی میخواهد با چگونگی کار جهان آشنا شود و نیازمند است در تجربههای خود نظم، ساختار و قابلیت پیش بینی بیابد، همین نیاز را پیاژه تعادل مینامد. تعادل، توزان شناختی بین درک جهان هستی و تجارب است (سیف، 1386).
بنا به گفتۀ اگن و کاوچاک (2001)، وقتی درک کودک بتواند رویدادهایی را که مشاهده میکند را تبیین نماید، دنیا برای او معنی میدهد و در حالت تعادل قرار میگیرید. برعکس وقتی درک او نتواند رویدادهایی که مشاهده میکند را تبیین کند، عدم تعادل رخ میدهد و بنابراین کودک بر انگیخته میشود تا تبیینهای دیگری را جستجو کند (به نقل از سیف، 1386). برای تعادلیابی ، تجارب در الگوهای منسجمی به نام طرحواره سازمان مییابد. فتسکو و مککلور (2005، ص481) به "الگوهای سازمانیافته اندیشه و عمل که در تعامل بین انسان و محیط به کار میروند"، طرحواره میگویند. اسلاوین (2006، ص 173) نیز طرحوارهها را به صورت «شبکههای ذهنی متشکل از مفاهیم وابسته به فهم که بر اطلاعات تازه تأثیر میگذارند» تعریف کرده است (به نقل از سیف، 1386).
طرحوارهها در آغاز جنبۀ عینی و روانی-حرکتی دارند اما در دورههای بعدی تحول، یک شبکۀ بزرگ از دانش پیچیده و در هم آمیختهای را شکل میدهند. به هنگام تولد این طرحوارهها ماهیتی بازتابی دارند، بدین معنا که با توجه به فعالیتهای حرکتی سادهای که ویژگی بازتابی دارند مثل مکیدن، چنگ زدن میتوان به وجود این قبیل طرحوارهها پی برد (وادزورث ، 1984، ترجمۀ امین یزدی و صالحی فدری، 1378). به تدریج همگام با تحول کودک، این طرحوارهها تعمیم یافتهتر، متمایزتر و منظم، یگانه و هماهنگ میشوند.
تعداد طرحوارههایی که در هر زمان در دسترس ارگانیسم قرار دارد ساخت شناختی او را تشکیل میشود. این ساخت چگونگی تعامل کودک با محیطش را تعیین می کند. در واقع طرحوارههای ارگانسیم تعیین میکند که چه مقدار از محیط را درک کند یا حتی به آن پاسخ دهد. طرحوارهها هیچگاه از تغییر و تحول و نو شدن باز نمیمانند بلکه دائماً به منظور پاسخ به محیط در حال تغییر و نو شدن هستند (السون و هرگنهان، 2005، ترجمۀ سیف، 1386).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.